بین الملل

برجام، یکی از موضع های مقاومت اروپا در مقابل امریکا هست

اجلاس گروه هفت با تمامی حاشیه های خود و بدون امضای امریکا پای اطلاعیه پایانی آن تمام شد و آنچه باقی ماند شکاف جدی امریکا با متحدان قدیمی اش بود. اروپایی ها و حتی کانادا از این اجلاس چندان راضی نبودند و تنها کوشش کردند تا وحدت خود در مقابل امریکا را حفظ نمایند و تلاش های شان برای راضی کردن ترامپ در مورد جنگ تجاری به در بسته خورد.

علیرضا اکبری، کارشناس مسائل استراتژیک در اظهار کرد وگو با «اعتماد» می گوید اختلافات میان امریکا و اروپا استثنایی و کم پیشینه است و در حالی که قبل تر به نحو مصالحه اختلافات حل می شد اما با حضور ترامپ این روند به صورت کلی تغییر کرده است. متن کامل این گفت و گو را در ادامه مطالعه می کنید:

** متن کامل این گفت و گو را در ادامه مطالعه می کنید:**اجلاس گروه هفت در حالی تمام شد که امریکا از امضای اطلاعیه انتهایی آن سر باز زد. به نظر شما این اختلاف دیدگاه میان اروپا و امریکا تا این حد وجود داشته است؟
به نظر شما این اختلاف دیدگاه میان اروپا و امریکا تا این حد وجود داشته است؟به عقیده من در مقطع تاریخ معاصر ارتباطات میان اتحادیه اروپا و ایالات متحده این ظرفیت از تنش کم پیشینه بوده است. تنش تعرفه ای طبق معمول از طریق اظهار کرد وگو و مصالحه قابل حل بوده است اما به نظر می آید رویکرد یکجانبه گرایانه ایالات متحده در زمان ترامپ با همه روسای جمهور سابق ایالات متحده چه جمهوریخواه و چه دموکرات متمایز بوده است. ظرفیت مبادلات و سرمایه گذاری ایالات متحده در اروپا در مقطع کنونی از بالاترین رقم بهره مند است.

بر طبق برآوردها یک هزار میلیارد دلار تبادل وجود دارد که تراز مثبت اروپایی ها حدود ١٧٠ میلیارد دلار است. اما سرمایه گذاری ایالات متحده در اتحادیه اروپایی بیشتر از ٢هزار میلیارد دلار است. از همین رو مجموع سرمایه گذاری و همکاری بین تنها اتحادیه اروپا و ایالات متحده عددی بالای ٣هزار میلیارد دلار است. ترامپ حتی با تخفیف به این رقم اشاره نمود. او اشاره به کسری تراز تجاری ١۵٠ میلیارد دلاری با اتحادیه اروپا کرد، این در حالی است که با چین کسری تراز تجاری بالای ۵٠٠میلیارد دلار است. نوع مواجهه ترامپ با این شرایط استثنایی است. در بریتانیایی که به عنوان کلیدی ترین متحد امریکا در اروپا شناخته می گردد، طی دهه های گذشته پیشینه نداشته است که نخست وزیر محافظه کار از موضع واحد اروپایی در بعد تجاری در مقابل زیاده خواهی های ایالات متحده حرف گوید و به عقیده من موضع خانم می، نخست وزیر بریتانیا، غیرقابل انتظار بود. از همین رو چنین روابطی میان امریکا و اروپا استثنایی و غیرقابل انتظار است.

**اروپا چه گزینه هایی را برای مبارزه با سیاست های کنونی امریکا پیش رو دارد و آیا قدرت مبارزه با آن از سوی اروپا وجود دارد یا اینکه باید شاهد افزایش تنش باشیم؟
باید قبول کرد که ظرفیت اقتصاد ایالات متحده بیشتر از اقتصاد کشورهای اروپایی است و اتحادیه اروپایی به تنهایی کسری از اقتصاد امریکا شناخته می گردد اما در عین حال استراتژیک ترین و مهمترین شریک ایالات متحده، اتحادیه اروپا و مجموعه کشورهای اروپایی است در نتیجه اتحادیه در کوشش است تا قوانینی را برای مبارزه با سیاست های امریکا تقویت یا احیا نماید تا یک سپر دفاعی در مقابل سیاست ها و جنگ تجاری که ترامپ آغاز نموده ایجاد کند. ترامپ به صورت مشخص دست روی نقطه حساسی گذاشته و آن صادرات آلومینیوم و فولاد است که مسئله مشترک میان اتحادیه اروپایی و کاناداست. علاوه بر این ایالات متحده اعلام نموده است که تعرفه های خودروهای اروپایی را بیشتر از پیش افزایش خواهد داد که بیشترین هدف آن دولت آلمان است.

در نتیجه اروپایی ها در پی آن می باشند تا بر کالاهای امریکایی نیز اعمال تعرفه کنند. در گام بعدی در پی قوانینی برای کنترل عارضه های کارهای امریکا می باشند. اما متاسفانه تراز مثبت به سود اروپاست، از همین رو اعمال تعرفه توان دارد ظرفیت صادرات به امریکا را کاهش دهد. از همین رو تنها راهکار آنان اعمال تعرفه متقابل و در گام بعدی کوشش برای کنترل جنگ تعرفه ای است. از سویی میزان سرمایه گذاری امریکایی ها در اروپا توان دارد عاملی برای کنترل جنگ تعرفه ای باشد تا از این اهرم تمایلات یکجانبه گرایانه امریکا را مهار نمایند اما این به معنای حل شدن این جریان نیست.

**امریکا و کانادا یکی از قدیمی ترین و عمیق ترین همکاری های نظامی و امنیتی را با یکدیگر دارند، آیا سیاست های جدید این هم پیمانی استراتژیک را به خطر خواهد انداخت؟
کمتر رییس جمهوری از ایالات متحده پیدا می گردد که اینچنین اظهارنظر کند که مشی تجاری کانادا در ازای امریکا، رفتاری ضد منفعت های ملی امریکا است. این سخنی بود که ترامپ مطرح نمود و رویکرد دولت کانادا و شخص جاستین ترودئو را به عنوان یک اقدام بر علیه امنیت ملی امریکا تلقی کرد و واکنش شدید نخست وزیر کانادا را بهمراه داشت.

طبعا کانادایی ها هم تمایل به کنترل ایالات متحده دارند چون که بخش اعظم اقتصاد کانادا از طریق تبادلات با ایالات متحده تامین می گردد و برای آقای ترامپ علی الظاهر تفاوتی بین مکزیک و کانادا در شرایط فعلی وجود ندارد و به نظر می آید همان برخورد مکزیک را با کانادا می کند، در حالی که کانادا در حقیقت جزیی از ایالات متحده شناخته می گردد و تفاوت بسیاری به لحاظ ماهیت با مکزیک دارد. من گمان می کنم پیوندهای بنیادینی که بین امریکا و کانادا در امریکای شمالی وجود دارد در نهایت به جلوگیری از رویکرد تهاجمی رییس جمهور ایالات متحده منتج خواهد شد.

**به نظر شما کارهای دولت ترامپ بر علیه متحدان تا کجا توان دارد ادامه پیدا نماید و آیا این مبحث از اقبال عمومی و سیاستگذاران امریکایی بهره مند خواهد شد؟
ما حالا شاهد مبارزه و ناخشنودی از درون ساختارهای ایالات متحده نسبت به رویکرد تهاجمی ترامپ هستیم. ترامپ تنها کاری که توانسته انجام دهد، روسای نهادهای تصمیم گیر در عرصه بین المللی و سیاست بیگانه و امنیت ملی را یک به یک تغییر می دهد. ترامپ وادار شد رئیس اف بی آی را تغییر دهد و در مقابل ساختار آن بایستد. در تیم امنیت ملی نیز بیشترین حد از ناخشنودی وجود دارد و ملزم به کنار گذاشتن مشاور امنیت ملی خود شد.

در دستگاه اقتصادی و قضایی نه فقط از شخصیت هایی که منسوب به دموکرات ها می باشند ناخشنودی هایی شکل گرفته لکن در حزب جمهوریخواه نیز مشی ترامپ مورد نقد است. این شرایط در دستگاه قانونگذاری امریکا نیز حاکم است. ترامپ حالا در نیمه سال دوم رئیس جمهوری خود قرار دارد و طبق معمول روسای جمهور تازه وارد بعد از یک سال با ساختار منطبق می گردند و طبق معمول هم روسای جمهور با هر سلیقه ای در نیمه سال دوم با ساختارها و زیرساخت های بروکراسی و تصمیم گیر ایالات متحده بدون تنش می باشند.

اما ترامپ هنوز در نیمه سال دوم خود، تنش هایی شبیه یک رییس جمهور تازه کار را دارد و هنوز در حال تحولات در تیم خود است و هنوز احتمال تحولات بزرگ وجود دارد. در تیم امنیتی ترامپ، ژنرال متیس به عنوان وزیر دفاع فردی است که هنوز علی رغم اینکه یک نظامی است و در دو جنگ هم مسوولیت داشته مخالف درگیری های شدید ایالات متحده است.

به صورت مثال در مورد برجام، سوریه و خاورمیانه دیدگاه های متفاوتی دارد. دونالد ترامپ در ساختار و حتی متحدان خود منتقدین جدی دارد. ولی یک چالش جدی وجود دارد و معلوم نیست که ساختار بر رییس جمهور غلبه می کند یا اینکه رخدادی معکوس به وقوع می پیوندد. اما سنت ها بیان می کنند که ساختارها قویتر از آن می باشند که افراطی ترین روسای جمهور از هر طیف سیاسی بخواهند خود را بر ساختارها غالب کنند.

**شکاف هرچه زیادتر و اختلافات میان اروپا و امریکا توان دارد اروپا را در زمینه حفظ برجام مصمم تر کند و بر آن مؤثر باشد؟
مطمئنا برجام یکی از مهمترین چالش های رویکردی میان امریکا و اروپاست. صرف نظر از محتوا، برجام پدیده ای است که نشان می دهد نظام بین الملل و جامعه جهانی برای رسیدن به یک توافق از هر گرایش و با هر خصوصیت توانستند دور یک میز بنشینند و با دادن و گرفتن امتیازاتی به یک توافق مدت زمان طولانی دست پیدا نمایند. در یک وضع غیرقابل انتظار شخصی رییس جمهور ایالات متحده شده است که به تنهایی در مقابل تصمیم نظام جهانی قرار گرفته است. اتحادیه اروپایی نه به علت اینکه برجام را ذاتا مهمترین رکن امنیتی خود می داند، اما به این سبب که شاخصی می داند که اگر از آن گذر کند باید انعطاف های همانند و عدول های بزرگ تری را در مقابل ایالات متحده انجام دهد. برجام برای اتحادیه اروپا جنبه و اهمیت ذاتی دارد. اهمیت ذاتی آن امنیتی و نه اقتصادی است.

چون که اقتصاد ایران در مقابل ظرفیت مبادلات اروپا با ایالات متحده عدد بسیار اندکی است. ولی اهمیت ساختاری و امنیتی برجام بیشتر از اهمیت اقتصادی آن است. در نتیجه برجام توان دارد مبدل به یکی از شاخص هایی گردد که اگر اروپایی ها از آن کوتاه بیایند ایالت های متحده توان دارد سدهای دیگر پیش روی خود را بشکند. از همین رو برجام مبدل به یکی از موضع های مقاومت اتحادیه اروپا در مقابل ایالات متحده باشد.

در نتیجه شکاف به سود جمهوری اسلامی میان امریکا و اروپا وجود دارد، ولی با اهمیت آن است که جمهوری اسلامی تا چه اندازه توان دارد این روند را مدیریت کند و از شکاف کنونی بهره برداری کند و نوع کنترل ما در این زمینه بسیار با اهمیت است زیرا اگر درست از آن استفاده کنیم، بزرگ ترین مجال است اما اگر درست مدیریت نشود، توان دارد مبدل به یک تهدید بزرگ تر گردد.

*منبع: روزنامه اعتماد؛ ۱۳۹۷،۳،۲۱
**گروه اطلاع رسانی**۲۰۵۹**۲۰۰۲

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا