آخرین خبرها

چرا به دنبال مقصر معلوم می گردید!؟

سوداگری امنیتی در خاورمیانه و خلیج فارس

چرا به دنبال مقصر معلوم می گردید!؟

وبلاگ > مسلم، متین – با چنین رواداری و تحمل پذیری در قبال هم پیمانان عرب منطقه، کماکان می توان چشمان خود را روی واقعیات بست. یا به دلیل آنچه مهار ایران در منطقه خوانده شده دستان آنها را در منطقه برای هر کاری باز گذاشت. از بمباران یمن گرفته تا به گروگان گرفتن نخست وزیر قانونی لبنان!. اما با یک چنین گسست و شکاف بزرگ فوق امنیتی آنهم به قیمت گردش حساب های بانکی ، منطقا صحبت از ضرورت حفظ آرامش ،دفاع و حمایت از ثبات و صلح درخاورمیانه کاملا بی معنا والبته شرورانه است

ممکن است باورش سخت باشد و از نظر عده یی غیر قابل قبول!. اما کم نیستند تحلیل گرانی که معتقدند تا زمانی که عربستان سعودی به یک نقطه اتکا و یا پیروزی ولو نمادین در یکی از صحنه های جنگ های خاورمیانه که با آنها درگیر است دست نیابد مشکلات منطقه به قوت خود باقی خواهند ماند و چون نمی تواند تاوانش را منطقه خاورمیانه باید پس بدهد.شاید شرورانه به نظر برسد- که حتما هست- اما محمد بن سلمان و دوقلوی سیاسی اش عادل جبیر در یک بی مبالاتی آشکار نشان داده و ثابت کرده اند از پرداخت هزینه های سنگین ایجاد تنش و ناامنی هیچ واهمه یی ندارند.در مقابل معلوم نیست(که البته هست) هنگامی که حفظ ثبات وتامین امنیت در خاورمیانه عربی و خلیج فارس از اهمیت راهبردی،کلاسیک و خدشه ناپذیری برخوردار است – نه فقط به خاطر تامین منابع استراتژیک انرژی وتضمین صادرات آن- چرا غرب حاضر به پذیرش و تحمل حدی اینچنین بالا از تنش و آشوب سیستماتیک در منطقه شده است!.مضحک به نظر می رسد وقتی می بینیم منشاء و عامل اصلی این نابسامانی های بی سابقه و مخاطره آمیز، متحدان محافظه کار عربی هستند که دیگربه هیچ قاعده سیاسی و دیپلماتیکی ونیز اصولی اخلاقی خود را پایبند نمیدانند، حتی اگر این بی قاعده گی بازداشت و حصر خانگی نخست وزیر قانونی یک کشور باشد.
با چنین رواداری و تحمل پذیری در قبال هم پیمانان عرب منطقه، کماکان می توان چشمان خود را روی واقعیات بست. یا به دلیل آنچه مهار ایران در منطقه خوانده شده دستان آنها را در منطقه برای هر کاری باز گذاشت. از بمباران یمن گرفته تا به گروگان گرفتن نخست وزیر قانونی لبنان!. امابا یک چنین گسست و شکاف بزرگ فوق امنیتی آنهم به قیمت گردش حساب های بانکی ، منطقا صحبت از ضرورت حفظ آرامش ،دفاع و حمایت از ثبات و صلح درخاورمیانه کاملا بی معنا والبته شرورانه است. مضرات چنین رویکرد مخاطره آمیزی که اززمان روی کارآمدن رئیس جمهور ترامپ در ایالات متحده جنبه یی کاملا رسمی به خود گرفته و دولت خانم ترزا می در بریتانیا نیز بر آن مهر تایید زده، متاسفانه در حال تبدیل شدن به یک متد دائمی و سیستماتیک درساختار سیاست دولت های غربی نسبت به خاورمیانه و دولت های تنگ نظر آن است.آنگاه که حتی مشاهده می کنیم آقای مکرون به عنوان تجلی آرمان های چپ مدرن اروپایی که بار سنگین جنبش چپ سنتی وآزادیخواه فرانسه را بر دوش می کشد! در هیاهوی بحران های شوک آور خلیج فارس، خود را به امارات می رساند و باقی مانده حساب بانکی دولت این کشور را برای فروش دو فروند ناوچه جنگی گرانقیمت خالی می کند. سوداگری امنیتی در حساس ترین نقطه استراتژیک جهان تبعات خاص و غیر قابل پیش بینی خود رابه همراه دارد که اروپا باید آنها را قبول کند و به دنبال مقصر هم نگردد.با کشیدن بی مورد پای ایران به دامنه بهانه های موجود،حتی در میان مدت امکان ندارد بلوک غرب و مشخصا اروپا بتواند بر مشکلاتی فائق بیاید که اعراب ثروتمند بطور تصاعدی در “”امر سیاست محض،دیپلماسی متوازن، امنیت راهبردی، ثبات عمومی و اخلاق اجتماعی”” بوجود آورده اند .در حالی که سیاست های منطقه یی و امنیتی غرب آشکارا توسط این متحدان ناراحت و زیاده خواه به گروگان گرفته و یا خریداری شده است . مدتهاست یمن به ویرانه یی تبدیل و میلیون ها نفر گرسنه و تشنه اند.عراق و سوریه با حمایت های مالی گروه های سلفی متحد اعراب محافظه کار و داعش به ویرانه یی تبدیل شده اند. بحرین در بحران دائمی به سر میبرد. قطر در خطر نابودی حاکمیت ملی ست. از اوایل سال 2001 تا به امروز صدها نیروی ایدئولوگ دینی تربیت ورها شده از سوی مراکز مذهبی و خیریه و به شدت خشونت طلب مذهبی مورد حمایت عربستان و هم پیمانانش در خیابان های اروپا و ایالات متحده جولان می دهند و شهروندان عادی را با بمب های دست ساز،چاقو و اتومبیل به قتل می رسانند و اینک در تازه ترین مورد نخست وزیر قانونی یک کشور را به گروگان گرفته ووادار به کناره گیری می کنند!!(چیزی شبیه داستان معروف برادران دالتون ها در کانزاس سیتی!).اما ظاهرا فائق آمدن فوری بر همه این مشکلات یک راه حل ساده یی دارد” ایران مقصر است!”. البته میتوان از این زاویه کج هم به موضوع نگاه کرد و با چشم بستن بر واقعیات منطقه ونادیده انگاشتن و بی تفاوتی نسبت به پیام های ارسالی از تهران، سیاست های گذشته را همچنان دنبال کرد.اما حال که ثبات استراتژیک منطقه به خواست اعراب بهم خورده و ریزش کرده است ، بدون آنکه توازنی منطقی از مناسبات توزیع قدرت جای آن را بگیرد،بلوک غرب نه در اصول سیاست مدرن و نه اخلاق کاربردی، دیگر حق ندارد از ضرورت امنیت و ثبات سخنی بگوید در حالی که همه میدانند مقصر اینهمه ناامنی چه کسی و در کجاست که حتی به نزدیکان خود هم رحم نمی کند.matinmos@gmail.com

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا