آخرین خبرها

آیا مسلمانی هست که از اندوه این رسواییِ گشت ارشاد بمیرد؟

آیا مسلمانی هست که از اندوه این رسواییِ گشت ارشاد بمیرد؟

کتک زدن وحشیانه دختر ایرانی مسلمان توسط ماموران چادر به سرِ مسلمانِ گشت ارشاد به جرم بدحجابی، نمونه تمام عیارِ بازگشت به افراط گری های پلید دهه ۶۰ در ایران است.

در خرداد ماه ۱۳۹۱ در صبح آغازین این طرح نادرست و نامعقول، نخستین یادداشت را با عنوان «نتیجه گشت ارشاد» نوشتم؛  چنانکه همان زمان فرمانده نیروی انتظامی در تلویزیون، و نیز سردار بهمن کارگر، معاون اجتماعی ناجا در یادداشتی جداگانه پاسخ یادداشت مرا دادند. گرچه نتیجه، همان شد که نوشته بودم و توجیهات آنان دردی، درمان نکرد. پاسخ معاون اجتماعی ناجا به یادداشت خبرآنلاین درباره برخورد با بدحجابی

پس از آن بود که در یادداشت دیگری، پاسخ معاون نیروی انتظامی را دادم « نتیجه گشت ارشاد و پاسخ به سردار کارگر» و پس از آن در گفت وگویی با رادیو سراسری در مخالفت با حجاب اجباری، درباره نتایج منفی گشت ارشاد مصاحبه کردم. گرچه بعدها هزینه های فراوانی برای این نقدها متحمل شدم… فایل گفت و گو با رادیو: مخالف گشت ارشاد هستم

از همان آغاز تاکنون نتیجه این طرح ورشکسته، بر همگان آشکار بود. چنانکه ۷ سال است شاهدیم که به نام امنیت اخلاقی و اجرای معروف اسلامی، گِرد خویش می چرخند و آشکارا چه صدمات سنگینی به اسلام و دین و قرآن و جامعه فرهنگی ایران وارد کرده اند و نتیجه آن حکایت «خر آسیاب» است که علی(ع) در تحف العقول فرمود:
« کسی که بدون علم و آگاهی و شناخت همه جانبه نسبت به احکام و دستورات دین، برخورد کند، همچون خر آسیابی است که در یک جا می چرخد و در جا می زند و گامی پیش نمی برد.»

اگرچه در شرایط جامعه ما دیگر حتی سخن حق تاثیری ندارد و در میانه این رفتارهای پلید – آن هم در قامت کسانی که چادری به نام فاطمه و علی بر سر دارند – آنچه به مسلخ رفته و می رود، اسلام است و فاطمه و علی…
تنها با دیدن این برخوردهای وحشیانه ی اخیر نسبت به دختر مسلمان این سرزمین، چه باید گفت جز مرور بی نتیجه‌ی سخنان علی(ع) به عنوان حاکم جامعه اسلامی درباره برخورد توهین آمیز با زن مسلمان و کافر که فرمود:
«شنیده ام که کسی از آنها به زن مسلمانى توهینی کرده و خلخال یا دستبندی را از زن یهودی یا کافری ربوده است. در حالی که آن زن چاره ای نداشته و درخواست می کرده که از او بگذرید اما آنها به این زنان ترحم نکرده اند. بعد به بهانه انجام پیروزمندانه ماموریت و گرفتن غنایم، بازگشته اند و گفته اند که آن زنان زخمى برنداشتند و قطره اى از خونشان ریخته نشده است!
ای وای بر آنها!
اگر مرد مسلمانى، پس از این رسوایى، از اندوه برخورد با این زنان بمیرد، نه تنها نباید ملامتش کرد بلکه مرگ در چنین جامعه ای سزاوارتر است برای ما.»

امروز باید از دولت و مسئولان و علماء بپرسیم: آیا مسلمانی هست که از اندوه این رسوایی گشت ارشاد بمیرد؟

یادآوری های بی‌فایده:

یادداشت دیگری درباره نظر آیت الله جوادی آملی: دین، انسان را «کریم» بار می آورد. در ترویج عفاف و حجاب، مساله «بگیر و ببندو بزن و چوب» مطرح نیست…

سخنرانی هفته گذشته آیت الله جوادی آملی: آنکه روسری از سر برمی‌دارد با قرآن مخالف نیست با شرایط کشور مخالف است

بعد از نگارش:
نکته مهمی را جناب دکتر محمدرضا زائری نسبت به ترجمه این خطبه امیرالمومنین(ع) یادآور شدند که به شرح زیر است:
«تازه نکنه دردناک قصه این است که عبارت امیر مؤمنان، خطاب به مأمورین خودشان نیست. یعنی شنیده ام کسی از “شما” غلط است. بلکه عبارت کسی از “آنها”ست. چراکه مأموران معاویه ریخته بودند سر دختر یهودی و مولا برای این عصبانی و اندوهناک استکه چرا سربازان دشمنش بر سر مظلومی ریخته اند!!!
نکته دیگر این که آن انفاق در شهر مرزی و منطقه دور “انبار” رخ داده بود نه در کوفه و پایتخت!…»

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا