آخرین خبرها

خوانساری: رفتار ترامپ و خانواده‌اش در عربستان توهین‌آمیز بود

خوانساری: رفتار ترامپ و خانواده‌اش در عربستان توهین‌آمیز بود

آمریکا در انزوای جهانی و ترامپ در انزوای داخلی و خارجی است| خودبزرگ‌بینی ترامپ یک بحران است

محمد اکبری: آخرین اجلاس کشورهای گروه هفت در ایتالیا با اولین حضور ترامپ در بین سران این کشورها پس از بازگشت از سفر پرحاشیه‌اش به ریاض، حاشیه های پر رنگ تری از خود اجلاس و مسائل مطرح شده در آن داشت. تنش بین مقامات آلمانی و ترامپ یکی از این تنشها بود. پس از آن بود که گابریل، وزیر خارجه آلمان طی اظهاراتی اروپا را به ایستادگی در برابر سیاست‌های ترامپ فراخواند. پس از اجلاس سران هفت کشور صنعتی جهان در ایتالیا، ابتدا آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، سرخوردگی خود را از مواضع هیأت آمریکایی بیان کرد. او ضمن تأکید بر اینکه “دیگر زمان اتکای کامل به دیگران به سر رسیده”، بر نزدیکی و همبستگی بیشتر کشورهای اروپایی با یکدیگر تأکید کرد. اینکه ناظران و کارشناسان دربارۀ دستاوردهای این اجلاس چه می گویند، پرسشی است که آنرا با مرتضی خوانساری دیپلمات بازنشسته و کارشناس مسائل بین المللی مورد بررسی قرار داده ایم که در ادامه می‌خوانید:

در ابتدا بفرمایید ارزیابی تان از اجلاس جی 7 و حضور ترامپ و تیم او در این اجلاس چیست؟

اجلاس جی 7 به دلیل تنش های سیاسی و اقتصادی داخلی در میان کشورهای عضو آن و تشدید بحران های جهانی که راه حل های جی هفتی ندارند، عملا کارایی دهه های گذشته خود را از دست داده است. از سوی دیگر اثرات حضور پر تنش ترامپ در این اجلاس موجب شد که سران جی ۷ نتوانند حتی در موضوعات مبتلابه کشورهای غربی به نتیجه برسند.

ترامپ اولین رئیس جمهور آمریکا است که به دلیل عدم آگاهی از ابتدایی ترین اصول دیپلماتیک و مبانی روابط بین الملل، و همراه با کارنامه سیاه کاری خود، وارد اجلاس ها و نشست های بین المللی می شود.

می توان گفت که ترامپ تنها رئیس جمهور تاریخ آمریکا است که با اظهارات نا آشنا در مناسبات بین الملل و چرخش های 180 درجه ای در سیاست داخلی وخارجی، هنوز نتوانسته در قالب رهبر یک کشورظاهر شود. روسای جمهور آمریکا همیشه به عنوان رهبر گروه 7 شناخته می شدند اما ترامپ نتوانست بنا به دلایل ذکر شده ابتکار و افکار تازه ای برای این نشست داشته باشد.

ترامپ به عنوان رئیس جمهوری در حالی  وارد نشست جی 7 شد که در امور داخلی به ‌دلیل استعفاها و برکناری های مکرر در نظام اداری و مدیریتی کاخ سفید، و رسوایی کابینه و خانواده اش در ارتباط با روس‌ها به شدت تحت فشار است.

در سیاست خارجی هم به دلیل اشتباهات فاحش در موضعگیری های خود در قبال ناتو، رویکردش در فروپاشی اتحادیه اروپا، رابطه پنهانی با پوتین و حمایت از رقیب رئیس جمهور جدید فرانسه در انتخابات این کشور، جدی گرفته نمی شود.

ترامپ و تیم اش هنوز نتوانسته اند طی این مدت، دولت آمریکا را به ثبات و پایداری برسانند و ترامپ نیز تا کنون بیشتر در قد و قواره یک پیمانکار سیاسی خود را مطرح کرده و هنوز فاصله زیادی با سیاست و سیاستمداری دارد.

به عنوان مثال رئیس جمهور آمریکا در اولین سفر خارجی خود به عربستان، خانواده اش را بدون حجاب وارد سرزمین وحی کرد. اما خانواده اش را در سفر به واتیکان به احترام پاپ و مسیح با حجاب وارد واتیکان کرد. ترامپ نشان داد که تا چه اندازه نسبت به اسلام و مسلمانان بی توجه است و در بازگشت به آمریکا نیز تاکید داشت که همانگونه که در کارزار تبلیغاتی خود گفته بود با جیب پر 400 میلیارد دلاری از عربستان بازگشته است. ترامپ حتی علیرغم هدایای دریافتی چند صد میلیون دلاری از حاکم عربستان، احترام میزبان را هم نادیده گرفت و غیر مستقیم گفت که عرب ها را دوشیده و به آمریکا بازگشته است.

تصور کنید که چنین شخصیتی با این حجم از مشکلات داخلی و خارجی و روان پریشی سیاسی و خود بزرگ بینی، برای اولین بار به عنوان رهبر جهان وارد نشستی شود که قرار است تصمیمات مهم راهبردی برای مدیریت جهانی اتخاذ نمایند. نتیجه چه خواهد شد؟ به علت دست نیافتن به دیدگاه مشترک دیگر رهبران بر سر مسائل مهم و همچنین مقابله با گرمایش زمین، آمریکا در انزوای جهانی و رئیس جمهور آمریکا در انزوای داخلی و خارجی قرار گرفتند.

نتایج نشست جی7 را چگونه ارزیابی می کنید؟

نتیجه نشست جی هفت این بود که سران آلمان، بریتانیا، کانادا، ژاپن، فرانسه و ایتالیا در بحث پایبندی به توافق پاریس – که هدفش جلوگیری از خطر گرم تر شدن زمین بود، تنها بحث های تند و تقریبا بی نتیجه داشتند. خانم مرکل صدراعظم آلمان از بحث ‘جنجالی’ با ترامپ درباره تغییرات اقلیمی خبر داد.

با پیشنهاد وزیر خارجه بریتانیا، برای تحریم های بیشتر علیه روسیه مخالفت شد زیرا آلمان و ایتالیا معتقدند که باید گفتگوها با روسیه برای فشار بیشتر به دولت سوریه ادامه یابد. بنابراین گفتگو های هفت کشور در مورد چگونگی افزایش فشار بر روسیه، برای کاهش حمایت از بشار اسد، به نتیجه نرسید و سران هفت کشور همان موضع قدیمی خود را در مورد دولت سوریه بیان و اضافه کردند که خواستار همکاری بیشتر روسیه برای پایان دادن به جنگ داخلی سوریه هستند. از روسیه هم خواسته شد که برای حل بحران سوریه همکاری بیشتر با جامعهی بین‌الملل داشته باشد.

ترامپ هم که با هدف فشار و تمرکز بیشتر گروه هفت بر کره شمالی وارد نشست شده بود، بدون توجه دیگران به موضوع کره شمالی، تنها مجبور شد بر مبارزه با تروریسم به عنوان یک معضل جهانی متمرکز شود.

در بیانیه پایانی هم بر ضروت مقابله با تروریسم، پایان جنگ در سوریه ، اهمیت تلاش به صورت هماهنگ در میادین ملی و بین المللی در خصوص مهاجرت، توسعه اقتصاد و تجارت آزاد و امنیت غذا تاکید شد و در آخر بیانیه اضافه شده است که به دلیل تداوم فرایند بازبینی سیاست های آمریکا در خصوص تغییرات اقلیمی و نیز توافق آب و هوایی پاریس، اجماع لازم درباره این موضوعات حاصل نشد.  این بی نتیجه ترین اجلاس سران هفت کشور صنعتی طی دوره های گذشته بود .

با این اوصاف چشم انداز همکاری این کشورها در قالب ناتو با چالش جدی روبروست؟

در ابتدا اجازه بدهید اشاره ای تاریخی به موضوع داشته باشم. پیمان دفاعی واشنگتن با هدف دفاع جمعی پس از مذاکراتی که از تابستان ۱۹۴۸ در واشینگتن آغاز شده بود، در ۴ آوریل ۱۹۴۹ تغییر نام داد و تحت عنوان سازمان پیمان آتلانتیک شمالی و یا ناتو میان آمریکا، بریتانیا، فرانسه، هلند، بلژیک و لوکزامبورگ به امضا رسید.

ناتو در حال حاضر با 28 کشور عضو بزرگترین قدرت نظامی تاریخ بشر است و در دوران جنگ سرد مشت آهنین غرب به رهبری آمریکا علیه شوروی سابق بود. ناتو تنها سازمان نظامی به فرماندهی آمریکا است که با متحدین و شرکای راهبردی برخوردار از قدرت صنعتی و اقتصادی بی نظیر، نظام تک قطبی و تثبیت هژمون آمریکا را در کارنامه خود دارد. بنابراین ناتو قبل از اینکه یک پیمان دفاع جمعی برای آمریکا و اعضایش باشد، یک سازمان نظامی، امنیتی و اقتصادی و حتی فرهنگی تمام عیار در خدمت آمریکا با هزینه دیگران است.

ناتو به عنوان یک سازمان نظامی و امنیتی فرا منطقه ای که کشورهای قاره اروپا نیز اعضای آن را تشکیل می دهند، بیش از آنکه تامین کننده امنیت اروپا باشد، امنیت آمریکا را طی دهه های گذشته از یکسو در قبال تهدیدات روسیه و جنگ سرد و از سوی دیگر در جهت رهبری بلا منازع آمریکا در جهان تضمن کرده است .

کشوهای اروپایی طی 6 دهه اخیر اولین قربانیان نزاع احتمالی هسته ای میان آمریکا و روسیه بوده اند و هنوز هم با توجه به استقرا موشک های اتمی آمریکا در اروپا و استقرار موشک های اتمی روسیه در مرزهای کشورهای اروپای غربی، نقش قربانی اول را در نزاع اتمی احتمالی میان آمریکا و روسیه به عهده دارند.

وضعیت استقرار موشک های اتمی آمریکا در اروپا بدین گونه است که آمریکا می تواند قبل از اصابت موشک های روسیه به این کشور از طریق اروپا، مسکو را هدف قرار دهد و یا اگر مسکو اروپا را هدف قرار داد، آمریکا فرصت کافی برای اقدامات تلافی جویانه علیه روسیه را خواهد داشت. می توان گفت ناتو در گام نخست یک سازمان غیر قابل انکار نظامی و اقتصادی برای قدرت نمایی و امنیت آمریکا در مقابل روسیه و سایر قدرت های جهان است. به عبارتی امنیت کشورهای اروپایی در گرو امنیت آمریکا قرارگرفته و اروپا زمانی امنیت خواهند داشت که امنیت اش تقویت کننده امنیت آمریکا باشد.

بنابراین اروپا به عنوان قربانی اتمی ردیف اول، با درخواست‌های مکرر ترامپ که از اعضای پیمان ناتو خواسته است که بودجه دفاعی خود را افزایش دهند مخالفت می کند و اصرار دارند که به راحتی تسلیم منطق تسلیحاتی ترامپ نشوند.

نا گفته نماند که کشورهای عضو ناتو هم امروز در هزارتوی تعهدات نسبت به ناتو و روابط ترانس آتلانتیک فرو رفته اند و بدون حمایت ناتو در مقابل قدرت نظامی تهدید کننده روسیه ناتوان هستند. اکثر قریب به اتفاق کشورهای اروپایی فاقد ارتش حرفه ای هستند و در صورت جدا شدن از ناتو حتی اگر چند برابر امروز برای بودجه نظامی خود هزینه نمایند و در نهایت ارتشی را ایجاد کنند، آن ارتش نه تنها برای آنها قدرت بازدارنگی، بلکه قدرت دفاعی هم ایجاد نخواهد کرد. زیرا در برخی کشورهای اروپایی حتی سربازی هم اجباری نیست و ارتش بیشتر حکم یک آتش نشانی بزرگ و توانمند برای مقابله با سیل و طوفان را دارد.

به طور کلی ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی آمریکا و اروپا به گونه ای در هم تنیده و یکی شده است که هر گونه تغییراتی در این فرایند، به حوزه منافع و نقش‌های متفاوت آتی هرکدام از این کشورها بستگی دارد که به راحتی هم قابل دستیابی نیست. در کلان موضوع اروپا و آمریکا در حوزه‌های مختلف دارای منافع مشترک و موازی هستند و هنوز در چالش ها و بحران های جهانی و هم چنین در تعامل با یکدیگر نقش جهانی و بین‌المللی دارند. در حوزه‌هایی هم که منافع آنها در تعارض است جنبه های موقتی دارد و بیشتر به اختلاف نظرات غیر حرفه ای دولت ترامپ با اتحادیه اروپا باز می‌گردد که در آینده می تواند قابل تصحیح باشد.

در مورد آینده همکاری اروپا با ناتو هم باید گفت که در میان کشورهای اروپایی تنها فرانسه و انگلیس از قدرت اتمی بازدارنده برخوردار هستند و اروپا تا دستیابی به دفاع مستقل و جدا شدن از ناتو فاصله زیادی دارد و همچنان مصرف کننده امنیت در چارچوب ناتو باقی خواهد ماند. اما با توجه به مداخلات نظامی روسیه در کشورهای شرق اروپا و اخیرا در کریمه، ناتو تا دهه های آتی تنها جایگزین برای امنیت اروپا است و اگر ترامپ بتواند دولت و سیاست خارجی خود را طی ماه های آتی به پایداری برساند، اروپا در قبال مطالبات ترامپ در خصوص تامین هزینه های ناتو تا اندازه ای تمکین خواهد کرد .

تنش بین مرکل و ترامپ قبل از این اجلاس متصور بود؟ به نظرتان این اختلاف نظرات ادامه خواهد داشت؟

صحبت هایی که میان ترامپ و مرکل مطرح شده است بیشتر جنبه اختلاف نظر دارد تا تنش سیاسی میان دو کشور. اظهارات خانم مرکل را در این خصوص که گفته بود “زمانی که ما می‌توانستیم خود را به طور کامل به دیگران بسپاریم به پایان رسیده است” در رسانه ها بزرگ نمایی شد. خانم مرکل این اظهارات را در همایش انتخاباتی حزب خود بیان کرد که بیشتر جنبه تحریک احساسات طرفداران حزب خود را داشت. اقای زایبرت سخنگوی دولت بلافاصله با توجه به جریان سازی های رسانه ای اعلام کرد که اظهارات خانم مرکل نظرات شخصی وی بوده و ربطی به مواضع رسمی آلمان ندارد.

اینکه برخي رسانه‌ها سخنان مرکل درباره سرخوردگي از واشنگتن را نشانه آغاز دوران جديد در روابط بين‌المللي ارزيابي کردند، به دور از واقعیت مناسبات آلمان با آمریکا می باشد.

52312

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا