مبارزه با فساد و دو پرسش از قوه قضائیه
یادداشت -صادق زیباکلام:حکم اعدام سلطان خودرو و همسرش به اتهام افساد فی الارض دو پرسش بنیادی پیرامون هدف قوه قضائیه از مبارزه با فسادپیش می آورد.
پیشتر هم”سلاطین ” ارز، سکه، گوشت، قطعهسازان، پتروشیمی و.. بسیار دیگر بهمین اتهام اعدام شدند . در کنار”سلاطین” ، میبایستی از کارآفرینان برجسته همچون مهآفرید امیرخسروی ، و شهرام جزایری و بسیاری دیگر نام برد که به “اتهام افساد فی الارض” اعدام یا به مجازاتهای سنگین محکوم شدند. فعالیت کارآفرینان اقتصادی از جمله امیرخسروی و یا شهرام جزایری بالطبع با سلاطین بسیار متفاوت است اگرچه جملگی مفسدفی الارض شناخته شدند.
در این که سلاطین از طرق نه چندان اخلاقی از جمله بهرهبرداری از ضعفها و نقص مقررات و پرداخت رشوه به ثروت میرسند کمتر میتوان تردید کرد معذالک آن دو پرسش مبنایی همچنان در برخورد قوه قضاییه با آنان بدون پاسخ ماندهاند.
پرسش نخست پیرامون جرمی به نام “افساد فیالارض” میباشد. این اتهام، کلی، مبهم و از نظر حقوقی تعریف نشدهاست در نتیجه مدعی العموم میتواند به هر نوع فعالیت اقتصادی آن را نسبت بدهد. در حالی که ابتداییترین مبانی جرم شناسی عبارت است از تعریف حقوقی جرم. مثل اینکه قاضی گواهینامه رانندهای را به اتهام “رانندگی بد” ابطال نماید در حالی که مصادیق مجرمانه رانندگی مشخص هستند سرعت یا سبقت غیرمجاز و عبور از چراغ قرمز و امثالهم.
افساد فی الارض یعنی واگذاری بیضابطه قضاوت به قاضی که هر متهمی را بتواند محکوم نماید. به استناد کدام قانون من اگر نخواهم جنسم را بفروشم، مرتکب جرم شدهام؟
اما قاضی میتواند با برچسب “افساد فیالارض” حتی نفس کشیدن یک فعال اقتصادی را هم جرم تلقی نماید.
پرسش دوم دربرگیرنده ریشهیابی عمیقتر موضوع فساد در ایران است. کشورهای غربی بکنار، چرا علیرغم این همه اعدام و بگیر و ببند و دستگاههای حراستی، محافظتی، اطلاعاتی، تعزیراتی و امنیتی، دست آخر این همه فساد داریم؟
و بالاخره درست است که بسیاری برای مبارزه قوه قضائیه با فساد ابراز احساسات مینمایند، اما فراموش نکنیم فضای ارعاب و ترس و لرزی که ما برای کارآفرینان اقتصادیمان بوجودآوردهایم؛ چگونه فضای کسب و کار را از درون متوقف ساخته.