آخرین خبرهایادداشت

معماری با شاه و وزیر یا اسب و فیل؟

معماری با شاه

در این روزای صعب و سخت، برای رهایی از سر رفتن حوصله و کم کردن شعله‌های اجاق نا امیدی، به بازی شطرنج روی آوردم. یادم هست که وقتی بچه بودم و با پدربزرگم بازی می‌کردم، همیشه به این فکر می‌کردم که چی می‌شد اگر مهره‌های شطرنج، صلح می‌کردند و یکی در میان، سپاهی سیاه و سفید تشکیل می‌دادند. خب قاعدتاً پاسخ می‌دهید: «آن وقت دیگر بازی‌ای در کار نبود» و دقیقاً مسئله همین جاست. خیلی از کنش‌ها و واکنش‌های ما به اصطلاح آدم‌بزرگ‌ها، هنوز هم همان بازی‌های دوران کودکی هستند.

در کودکی با لگو، خانه‌سازی می‌کردیم و حال، با آجر، بتن و آهن؛ در کودکی با تفنگ آب‌پاش، بازی می‌کردیم و وقتی رفیقمان خیس می‌شد، او را بغل می‌کردیم و از او عذرخواهی می‌کردیم و حال که بزرگ شده‌ایم، خیلی‌ها تفنگ‌بازی را ادامه دادند، البته با این تفاوت که دیگر گلوله‌ها حباب نبودند، گلوله‌های واقعی بودند و دیگر از دوستی و رفاقت در بازی‌ها خبری نبود. از ماشین‌های کوچک، لابه‌لای خطوط حاشیه فرش تا رانندگی در خیابان‌ها و بزرگراه‌های شهرمان، فقط چند سال طول کشید ولی اگر دقت کنیم، ما هنوز هم همان بچه‌هایی هستیم که اسباب‌بازی‌هایمان بزرگ‌تر، جدی‌تر و خشن‌تر شده‌اند.

برگردیم به بازی شطرنج؛ سپاهی سیاه و سفید که در تقابل با هم و برای شکست دیگری به صف شده‌اند، شاید نشانگر این باشد که خیلی از انسان‌ها صرفاً برای ارضای میل بازی کردن، به مقابله با کل دنیا و کائنات روی می‌آورند. انسانی که حال به خطری جدی برای محیط زیست، صلح و … تبدیل شده است، شاید مسیری را در پیش گرفته که ریشه در تمایل او به بازی کردن دارد. در نتیجه، اگر ما بتوانیم به این میل پاسخ بگوییم، ممکن است بتوانیم به این مسیر پر خطر خاتمه دهیم.

در همین روزهای سخت قرنطینه خانگی، شاهد اهمیت معماری هستیم؛ چرا که بیشتر زمان خود را در یک سرپناه و زیر یک سقف می‌گذرانیم و در روزهای سخت و غریب شهرهای کرونازده خود، با این مأمن که خانه نام دارد، خلوت کرده‌ایم. انسان مدرن، همواره متأثر از معماری است، چرخه از خانه به محل کار و از محل کار به خانه و توالی آن در روزهای سال، باعث می‌شود که انسان با معماری فضای زندگی خود، بیش از هر دوره دیگر تاریخی، ارتباط برقرار کند.

حال، با توجه به شوق بازی کردن انسان که آن را از کودکی با خود به یادگار آورده است، معماری باید به مرحله‌ای برسد که بتواند به این نیاز انسان پاسخ بدهد، معماری‌ای که به مثابه یک بازی، افراد را به سوی خود، جلب و شوق کودکی را به آن‌ها یادآوری می‌کند. بازی‌هایی که گاه استراتژیک و راهبردی هستند، مثل شطرنج و گاه پرچالش و معماگونه‌اند و فرد را به تأمل و تفکر، وا داشته و او را با خود تا دوردست همراه می‌کند. همراهی‌ای که مانند یک متن به انسان متاثر از معماری، اجازه خوانش می‌دهد و اختیار برداشت آزاد از آن را به خود فرد واگذار می‌کند.

اگر در رگ‌های معماری یک فضا، بازی در جریان باشد و فضا از حس بازی کردن تأثیر ‌بپذیرد، شاهد پویایی معماری خواهیم بود و درآن صورت، معماری علاوه بر نقشی که در خانه به عنوان سرپناه دارد، به فضا حس نوستالژی، تعلق خاطر و زندگی می‌بخشد. معماری‌ای که برای برآورده کردن نیاز به بازی کردن طراحی شده است، گرد پیری روی آن نمی‌نشیند و تاریخ انقضا ندارد. درست مثل همان شطرنج، هر چقدر هم که پیر و قدیمی باشد ولی همواره جوان و تازه است.

شاید دفعه بعد، اگر با ساختمانی روبه‌رو شدید؛ در آن به جای سنگ، چوب و بتن، مهره‌های سیاه و سفیدی ببینید که در قالب شاه و وزیر یا اسب و فیل، منتظر دست به مهره شدن شما باشند.

علیرضاجباری زادگان

/خزرآنلاین

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا