آخرین خبرهااسلایدرخبر داغسیاسیملی

قصه “محمود” و “داود” / داود احمدی نژاد پس از 12 سال تلاش برای نجات برادرش درگذشت…

گروه سیاسی : داود احمدی نژاد برادر محمود احمدی نژاد صبح دیروز در تهران بر اثر بیماری در گذشت. تا سال 84 کسی او را نمی شناخت، سالی که برادرش، محمود احمدی نژاد در گیر و دار اتفاقات سیاسی ایران به شکل شگفت انگیزی به کرسی ریاست جمهوری رسید. از آن زمان نامش مطرح شد، لباس پاسداری از تن در آورد جامه سیاست پوشید. او به عنوان چشم و گوش رییس جمهور به پاستور رفت. از آن وقت تا اکنون 12 سال گذشته است، داود در این 12سال از چشم و گوش محمود به منتقد جدی اش و حتی در مقطعی به دشمنش تبدیل شد.
 قصه
 محمود احمدی نژاد در مراسم ختم مادرش در سال 93
به گزارش فرارو، داود احمدی‌نژاد پیش از تابستان 84 زندگی اش قصه ویژه ای ندارد، او متولد سال 1329 در آرادان سمنان است.  او سردار سپاه و از نیروهای اطلاعات و امنیت سپاه بود.  تمام قصه زندگی اش به دوران جنگ هشت ساله می رسید که قصه همه فرماندهان نظامی است. اما پس از آنکه برادرکوچکترش در سال 84 به ریاست جمهوری رسید همه چیز برای داود هم تغییر کرد.
محمود احمدی نژاد در همان قدم اول برای برادرش حکم مهمی صادر کرد. او داود را به سمت ریاست بازرسی نهاد ریاست جمهوری منصوب کرد. حکمی که با توجه به ماهیت دولت اول احمدی نژاد پست مهمی به حساب می آمد. در واقع محمود، داود را چشم و گوش خود قرار داده بود.
این یک سنت در سیاست ایران است هنگامی که رییس جمهوری تازه انتخاب می شود او در بدو ورود به پاستور برادر خود را در جمع نزدیکان خود در دفترش قرار می دهد. آیت الله هاشمی رفسنجانی در دولت دوم خود محمد هاشمی را به عنوان معاون اجرایی خودمنصوب کرد. محمد خاتمی هنگامی که به پاستور رفت علی خاتمی را به عنوان رییس دفتر خود منصوب کرد و حسن روحانی نیز در سال 92 حسین فریدون را دستیار ویژه خود قرار داد.
پست بازرسی در هر نهادی برای نظارت و جلوگیری و برخورد با تخلفات ایجاد شده است. محمود احمدی نژاد این پست را به برادرش که معتمدش بود و سابقه اطلاعاتی و امنیتی در کارنامه اش داشت واگذار کرد تا بهترین عملکرد را در راستای شعارهایش ارائه کند.
در دو سال اول ریاست جمهوری احمدی نژاد همه چیز رو به راه بود. ظاهرا اینگونه بود. اما آرام آرام ماه عسل به پایان رسید. تحولات رویکردی و چرخش احمدی نژاد به سمت بخشی از نزدیکانش بر روابط او با برادر بزرگترش هم اثر گذاشته بود.
 قصه
داود احمدی نژاد

 داود احمدی نژاد در این باره می گوید: «زمانی که بازرسی بودم، گفت اگر اینها را برنتابی اینجا جا نداری. گفتم: یعنی چی؟ گفت: تو همه را ببین، ‌آزادی ولی اینها را نبین! گفتم من در کارم استثنا برای هیچ‌کس قائل نیستم. هر خانم یا آقایی نزد من بیاید، حرف و گزارش مستندی داشته باشد، به قیافه‌اش نگاه نمی‌کنم من نگاه نمی‌کنم که قیافه‌اش چگونه است بلکه نگاه می‌کنم که حرفش چیست. صحبت درمورد هرکس حتی معاون‌اولت باشد، من بررسی می‌کنم. اگر دروغ و اشتباه باشد، پرونده را کنار می‌گذارم ولی اگر درست باشد از آن نخواهم گذشت. چون همه بحث‌ها این است که آدم‌های بزرگ، خلاف نکنند نه آدم‌هایی که آفتابه‌دزد هستند.»

اشاره داود احمدی نژاد به برخی از نزدیکان برادرش است. نزدیکانی که بعدها به “جریان انحرافی” مشهور شدند. این اظهارات نشان می دهد که او از همان زمان دولت اول احمدی نژاد با طیف اسفندیار رحیم مشایی در بین نزدیکان احمدی نژاد اختلاف جدی داشته است.
داود احمدی نژاد در سال 87 یعنی سال سوم ریاست جمهوری برادرش و پس از جنجال های پیش آمده بر سر انتخاب علی کردان برای وزارت کشور از مقام خود کناره گیری کرد. گفته می شد او یکی از منتقدان جدی معرفی کردان برای وزارت کشور بوده است.
علی کردان پس از آنکه به عنوان وزیر کشور منصوب شد طی مدت کوتاهی به خاطر رسوایی مدرک تحصیلی اش با وجود مخالفت شدید محمود احمدی نژاد از سوی مجلس شورای اسلامی استیضاح شد که جنجال فراوانی برانگیخت.
در ان زمان برخی اخبار از آن حکایت می کرد که داود احمدی نژاد علیه کردان بولتن در اختیار نمایندگان قرار داده است.
پس از کناره‌گیری داود از بازرسی ریاست جمهوری، در رسانه ها زمزمه اختلاف مطرح شد اما شیخ الاسلامی از نزدیکان احمدی نژاد و جانشین داود درباره دلیل این استعفا گفت:  «وی به علت مشكلات جسمی و توصیه پزشكان از این سمت كناره‌گیری كرده است زیرا پزشكان به وی توصیه كرده‌اند كه از كارهای پرتنش و سخت خودداری كنند.»اما این ادعا در سال 89 از سوی داود احمدی نژاد به نوعی رد شد. او نارضایتی قدیمی خود از انتصاب کردان را علنی کرد و گفت: «پنج سال پیش بعضی از آقایان را دیدیم که در گیشه انقلاب نیستند و از اول مخالف حضور آنها در دولت شدم و یکی از آنها نیز فردی بود که مدرک تحصیل اش جعلی بود، چرا باید کسی را به داخل صحنه بیاوریم که مدرکش جعلی است. به همین منظور من اطلاعات این فرد را به افراد و مکانهای مختلف دادم و این کار نیز به خاطر منافع نظام و انقلاب بود.»

با این حال محمود برای او حکم تازه ای صادر کرد. او در آبان ماه سال 87 برادرش را به عنوان  عنوان نماینده ویژه رئیس جمهور در ستاد پدافند غیرعامل كشور منصوب کرد. این حکم تنزل مقام آشکاری نسبت به پست قبلی به حساب می آمد، با این حال داود این حکم رییس جمهور را پذیرفت، شاید به خاطرآنکه امیدوار به تغییر مسیر برادرش بود و نمی خواست حلقه ارتباطی با او را کاملا از دست دهد.
پس از این اتفاقات ماجراهای سال 88 رخ داد. محمود احمدی نژاد در انتخاباتی جنجالی برای دومین بار رییس جمهور ایران شد. در آن زمان داود احمدی نژاد سیاست سکوت را در قبال برادرش پیشه کرده بود. او پس از کناره گیری از بازرسی ریاست جمهوری تا بعد از برگزاری انتخابات اختلافات خود با برادرش را رو نکرد.
 قصه
جنگ با مشایی
پس از آن که احمدی نژاد به عنوان ریس دولت دهم انتخاب شد، در همان ابتدای کار رویکرد خود را کاملا آشکار کرد. او در حکمی جنجالی اسفندیار رحیم مشایی را به عنوان معاون اول خود برگزید. انتصابی که با مخالفت رهبر انقلاب و جریان های سیاسی داخل کشور روبه‌رو شد و نهایتا با حکم حکومتی رهبری احمدی نژاد از انتصاب خود دست کشید و محمد رضا رحیمی دیگر سیاستمدار حاشیه ساز و بحث برانگیز را به سمت معاون اولی برگزید.
پس از ماجراهای پیش آمده بر سر انتصاب مشایی داود احمدی نژاد به عنوان اولین منتقدان جریان مشایی وارد گود شد و انتقادات شدید را به این جریان آغاز کرد.  او درباره نزدیک شدن این جریان به برادرش بارها هشدار داد.
در بهمن ماه 88 داود احمدی نژاد به شدت به اظهارات فرهنگی و دینی اسفندیار رحیم مشایی تاخت. او در سخنرانی گفت: «اینكه او مثلاً بگوید حضرت نوح نتوانسته جامعه را مدیریت كند، چه دردی از دردهای جامعه را حل می‌كند؟ او فقط می‌خواهد ما را مشغول كند تا از آن هدف بزرگ كه امام برای ما ترسیم كرد و مقام معظم رهبری آن را هدایت می‌كند، غافل باشیم، وی دنبال چیز دیگری نیست.»
طرح بحث “مکتب ایرانی” از سوی رحیم مشایی نیز با واکنش برادر احمدی نژاد روبه رو شد. داود در همه سخنرانی های خود علیه تئوری “مکتب ایرانی” و مشایی سخن می گفت.
او در سخنرانی های مختلف سعی در افشای این جریان داشت. درجایی درباره “مکتب ایرانی” به تندی گفته بود: «دیروز این نفوذی‌ها و تفاله‌ها با قرآن سر نیزه کردن به‌دنبال فریب موحدان بودند و امروز اینان در جایگاه خدا نشسته و پیامبران الهی را نقد می‌کنند و مکتب اسلام را هوا می‌کنند.»
او در جریان یک سخنرانی درباره جریان مشایی گفت: «یکی از این آقایان با پول هنگفتی كه در اختیار دارد ارقامی نجومی به افراد می‌پردازد و با این وسیله درصدد محدود كردن دایره انتقادات از خود است.»
اظهارات تند داود احمدی نژاد علیه دوستان و نزدیکان برادرش کار را به جایی رساند که محمود احمدی نژاد در گفت و گویی اختصاصی با روزنامه ایران در سال 89 به این انتقادات پاسخ داد و گفت: «به چه حقی برخی افراد افترا می‌زنند. ممكن است برادر خود بنده هم باشد. اولاً اولین كسی نیستم كه برادرش علیه او اقدام می‌كند، هركس مسئول كار خودش است، این‌كه برخی افراد اظهار نسبت بكنند و بگویند از اطرافیان او هستیم و درصدد سوءاستفاده كردن باشند، باید با آنها برخورد كنند و اگر كسی به این استناد از قانون تخطی بكند مجرم است و باید جواب بدهد.»
به این ترتیب جدال داود و محمود کاملا علنی شده بود. هیچی امیدی به بهبود شرایط وجود نداشت. تا اینکه فروردین سال 90 تیر خلاص به رابطه محمود و داود زده شد. احمدی نژاد حیدر مصلحی وزیر وقت اطلاعات را برکنار کرد و خود را به عنوان سرپرست وزارت اطلاعات منصوب کرد. این اقدام با مخالفت رهبر انقلاب روبه رو شد، ایشان با صدور حکم حکومتی خواستار بازگشت حیدر مصلحی به وزارت اطلاعات شد که احمدی نژاد آن حکم را نپذیرفت و ماجرای خانه نشینی 11 روزه او پیش آمد.
در آن زمان حتی گفته شد محمود احمدی نژاد قصد داشته است استعفا دهد اما نهایتا به نتیجه می رسد به کار خود ادامه دهد. پس از این اتفاق حلقه ارتباطی اصولگرایان با رییس جمهور کاملا از هم گسسته شد و احمدی نژاد هر روز بیش از گذشته از حاکمیت فاصله گرفت.
در همین زمان بود که اصطلاح “جریان انحرافی” به شکل رسمی به طیف اسفندیار رحیمی مشایی اطلاق شد. از این پس داود احمدی نژاد از هر فرصتی برای افشای این جریان استفاده می کرد. او در تمام سخنرانی های خود “جریان انحرافی” را در کنار “جریان فتنه” قرار می داد.
او فساد سه هزار میلیاردی را به جریان انحرافی نسبت می داد و می گفت “این جریان در پی چپاول ایران است”، او مشایی را با مهاجرانی مقایسه و او را متهم به اباحه گری، لیبرال بودن و … می کرد.
همین حملات باعث شد که 22آذرماه سال 90 وکیل اسفندیار رحیم مشایی، که آن زمان رییس دفتر رییس جمهور بود اظهارات داود در مورد رحیم مشایی را “افترا و نشر اکاذیب” خواند و گفت که این اظهارات قابل پیگرد قانونی است. او تاکید کرد که علیه برادر رییس جمهور طرح شکایت خواهد کرد. شکایتی که هیچ وقت نتیجه آن مشخص نشد.
در همان گیرو دار در سال 90 داود از نمایندگی ویژه رییس جمهور در کمیته پدافند غیر عامل استعفا کرد تا تنها حلقه وصل او با محمود، رابطه برادری‌اش باشد. مبارزه  داود با نزدیکان محمود کار را به جایی رساند که روزنامه ایران در آن زمان در یادداشتی این سوال را مطرح کرد که “آیا داود احمدی نژاد مصونیت قضایی دارد؟”
داود احمدی نژاد آنقدر علیه نزدیکان برادرش جنگید تا در مهر 1391 دچار عارضه مغزی شد. او این عارضه را از سر گذراند اما در محافل سیاسی سکته داود را با اقدامات احمدی نژاد مرتبط می دانستند.
نقش داود احمدی نژاد در 4 سال دوم ریاست جمهوری برادرش با مبارزه با اسفندیار رحیم مشایی گره خورده است. در 15 بهمن سال 91 روزی که به یکشنبه سیاه مشهور شد، محمود احمدی نژاد در مجلس حاضر شد و فیلمی علیه فاضل لاریجانی پخش کرد، در آن جلسه علی لاریجانی رییس مجلس خطاب به احمدی نژاد گفت: «برادر شما پیش من آمده و حرف های زیادی درباره اطرافیان شما، جریان انحرافی و ارتباط آنها با منافقین و خارج از کشور گفته است.»
این سخنان لاریجانی توسط داود احمدی نژاد تائید شد و گفت: «من این موضوع جریان انحرافی را پیش خیلی‌ها گفته ام.»
شکست داود
داود احمدی نژاد پس از پایان ریاست جمهوری برادرش هم دست از سر جریان انحرافی بر نداشت. او در گفت و گوهایی سعی کرد از این جریان بگویید. در سال 92 در انتخابات از علی اکبر ولایتی حمایت کرد و از عملکرد سعید جلیلی به شدت انتقاد کرد و گفت او مسیر برادرش را می رود.
قصه
حضور داود احمدی نژاد در کمپین انتخاباتی ولایتی

با وجود اینکه داود احمدی نژاد در تمام 12 سال اخیر زندگی خود تلاش کرده است که برادرش را از اسفندیار رحیم مشایی جدا کند اما او در این راه مطلقا شکست خورده است. رابطه احمدی نژاد و مشایی هر روز عمق بیشتری گرفت و تا جایی پیش رفت که اکنون بسیاری معتقدند این رابطه به عمر سیاسی احمدی نژاد پایان داده است.

داود احمدی نژاد در سال 92 درباره چگونگی شکل گیری رابطه عمیق مشایی و برادرش گفت “محمود احمدی‌نژاد در یک حادثه زیر رو شد.” او توضیح بیشتری در این باره نداد اما در سال 93 درباره رابطه مشایی و محمود احمدی نژاد گفت: «این دو چون لیلی و مجنون می مانند که جدایی شان از یکدیگر به معجزه خداوند نیازمند است.» او تاکید کرد: «به برادرم گفتم تا مشایی و اطرافیانش را دور نریزی، ما نیستیم.»
داوود احمدی‌نژاد که در تاریخ ۲۴ دی ماه ۱۳۹۵ دچار سکته قلبی شده در بیمارستان تحت مراقبت قرار گرفته بود، صبح روز چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۶ در بیمارستان حضرت ولیعصر درگذشت.
 قصه
درسالهای اخیر هیچ عکس مشترکی از داود و محمود در رسانه ها وجود ندارد. اما آخرین تصویر به جای مانده از محمود احمدی نژاد  و اسفندیار رحیم مشایی به هفته گذشته باز می گردد زمانی که این دو در کنار یکدیگر در هیات عزاداری حاضر شدند.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا