آخرین خبرها

کمک‌های‌مردمی‌ مدیریت‌نشد؛ مدیریت‌بحران، مدیریت‌واحد نبود

کمک‌های‌مردمی‌ مدیریت‌نشد؛ مدیریت‌بحران، مدیریت‌واحد نبود

پورعلی: کمک‌های‌خارجی، آنهایی‌که مستقیما از طرف سازمان‌ملل تایید می‌شود،قابل‌قبول است

فاطیما فردوس: یکی دو روز دیگر که بگذرد فضای احساسی بعد از زلزله هم فراموش می‌شود و کرمانشاه می‌ماند با آوارها؛ کرمانشاهی که شاید دیگر سرپا نشود. مثال بمی که بعد از 13 سال هنوز جای پای پررنگ زلزله ۱۴ سال پیش را بر پیکر خود دارد. کرمانشاه در یک هفته‌ای که گذشت، خیلی چیزها را به خود دید؛ از مردمی که در شهرهای مختلف در حال جمع‌کردن کمک بودند، شماره حساب‌های شخصی‌ای که از طرف هر شخصی برای کمک منتشر می‌شد، سیل جمعیتی که بدون تخصص برای کمک راهی کرمانشاه می‌شدند، اقلام و موادی که بدون نیاز سنجی به روستاها ارسال می‌شد و بسیاری از آنها از بین رفت، ترافیک سنگینی که مانع امدادرسانی می‌شد و در نهایت بحرانی که مدیریت نداشت؛ که اگر مدیریت بود، این حجم از بی‌نظمی و هرج و مرج به وجود نمی‌آمد.

سعید پورعلي، دکترای مدیریت با تمرکز بر مدیریت جهانی و استاد دانشگاه بوستون هم معتقد است مدیریت بحران در ایران درست و علمی و همسو با استانداردهای جهانی نیست. او درباره سیل کمک‌های مردمی و هرچ و مرج ایجاد شده نیز می‌گوید: «این فرآیند اگر به درستی مدیریت نشود، نه تنها در کمک به آسیب‌دیدگان موثر نخواهد بود بلکه به احتمال زیاد ممکن است اثرات منفی اجتماعی نیز داشته باشد.»

در ادامه گفت‌و‌گوی «خبرآنلاین» با او را می‌خوانید؛

شیوه مدیریت بحران در وقوع زمین‌لرزه‌هایی مشابه کرمانشاه باید به چه شکل باشد؟

مدیریت بحران یک خدمات عمومی است که مانند سایر خدمات عمومی (برق و آب و گاز و ..) باید سازماندهی بنیادی داشته باشد؛ همانطور که سایر خدمات عمومی با سرمایه‌گذاری مداوم شکل گرفته و تمام وقت نیاز به ارزیابی مشکلات و در نتیجه بهسازی سازمانی و فرآیندی دارد، مدیریت بحران هم نیاز به سرمایه‌گذاری بنیادین دارد. این سرمایه‌گذاری شامل تمام ارگان‌ها و موسسات دولتی و خصوصی می‌شود. علاوه بر سرمایه‌گذاری در مدیریت بحران، این سیستم خدماتی عمومی باید جزو فرهنگ هر جامعه‌ای هم باشد که از آموزش در سطوح مختلف جامعه (از مدرسه گرفته تا کارخانجات و نیروهای نظامی و ارگان‌های دولتی و سازمان‌های خصوصی و غیره) قابل انجام است و طبیعتا پشتیبانی هر سه قوه دولتی را لازم دارد. تفاوت عمده‌ای که بین مدیریت بحران و سایر خدمات عمومی وجود دارد این است که فقدان مدیریت بحران، زیان‌های بسیار سنگین‌تری برای کشور دارد. این زیان‌ها متفاوت هستند؛ به این صورت که تلفات جانی در روزهای اول هر حادثه اسفبار، شروع می‌شود و این تلفات به هیچ عنوان جبران‌پذیر نیست و با زیان‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و سیاسی درازمدت ادامه پیدا می‌کند. بعد از هر حادثه زیان‌بار مانند زلزله همه چیز به خودی خود به حالت اول بازنمی‌گردد؛ خانه‌ها ویران می‌شوند، خانواده‌ها متلاشی می‌شوند، مسائل و مشکلات بهداشتی افزایش پیدا می‌کند، چرخ‌های اقتصادی منطقه از کار می‌افتد، اثرات منفی روانی بر افراد به جا می‌ماند و بسیاری مشکلات دیگر. وقتی مدیریت بحران کارآمدی در این میان وجود نداشته باشد، کل منطقه مورد اصابت حادثه، اگر از بین نرود تا زمان بسیار زیادی از زیر بار زیان حادثه خارج نخواهد شد.

مدیریت بحران در 24 ساعت اول حادثه طبق چه استانداردی باید کنترل شود؟

در واقع شیوه مدیریت بحران در هر حادثه‌ای توسط سیستم بنیادین مدیریت بحران تعریف می‌شود. به عنوان مثال اگر تصور کنیم که یک چنین سیستم بنیادی برای مدیریت بحران وجود داشته باشد، به عنوان اولین قدم مقابله با چنین حوادثی، تمام مراحل اجرایی از ابتدای وقوع حادثه تا زمانی امنیت و صحت بازماندگان تامین بشود، مشخص شده است. اگر به قسمت اول طرح مدیریت بحران که همان برخورد اولیه با حادثه و نجات آسیب‌دیدگان است بپردازیم، این طرح دستورالعمل‌هایی را در اختیار اجرا کنندگان قرار می‌دهد که مربوط به فعال‌سازی سازمانی در دقایق و ساعات اولیه فاجعه است. قدم اول در این طرح فعال‌کردن سیستم اخطار و آماده‌باش برای تمام یگان‌های عضو مدیریت بحران هستند که قبلا تعلیمات لازم را دیده‌اند و نقش خود را در امدادرسانی می‌دانند. این اعضا به طور مثال شامل نیروی انتظامی، ارتش، آتش‌نشانی‌ها، سپاه پاسداران، صلیب سرخ، استانداری‌ها، شهرداری، بیمارستان‌ها، شرکت‌های حمل و نقل هوایی و زمینی و سایر اداراتی که به نحوی توانایی ارایه پرسنل به مرکز مدیریت بحران را دارند می‌شود. قدم دوم فعال‌کردن گروه ضربتی و قدم سوم فعال‌کردن سیستم اطلاع‌رسانی به مسئولین و مردم برای مدیریت گروه‌ها و نیروهای مردمی و جلوگیری از ازدحام در مناطق اجرایی است. قدم بعدی فعال‌سازی سیستم ثبت اطلاعات است که با گروه ارزیابی و فرماندهی ارتباط مداوم دارد. این قسمت طرح از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که کمک به بهسازی و ارتقا کیفیت مدیریت بحران می‌کند. تمام این موارد، مراحلی است که باید در دقایق و ساعات اولیه حادثه انجام شود.

در زلزله کرمانشاه، ازدحام نیروها در بخشی از منطقه زیادتر تا حدی که تا سه چهار روز برخی روستاها هیچ کمک سازماندهی شده‌ای نگرفتند

قدم بعدی هدایت نیروهای انسانی به مراکز ثبت‌نام و اعزام به منطقه آسیب‌دیده به کار برده می‌شوند. این قسمت از ازدحام، بی‌نظمی و دردسرهای پیچیده‌ای که در بسیاری از فاجعه‌ها می‌بینیم جلوگیری می‌کند. قدم بعدی متمرکزکردن نیروهای انسانی و تجهیزات در نزدیک‌ترین نقطه به منطقه آسیب‌دیده است. این محل باید به صورتی شناسایی شود که در محلی واقع شود که قابل دسترسی آسان نیروهای امدادی از خارج و داخل منطقه آسیب‌دیده باشد و همچنین قابلیت گسترش داشته باشد تا بتواند پایانه‌های حمل و نقل مواد را داشته باشد و معمولا محل استقرار فرماندهی مدیریت بحران هم هست. قدم بعدی گروه‌بندی امدادگران است و پس از آن مشخص‌کردن مناطق برای امدادرسانی است. در این میان هر هدفی که برای گروه‌ها مشخص می‌شود از طرف فرماندهی مدیریت بحران برای آنها توضیح داده می‌شود.

ارسال کمک ها و تجهیزات در چه مرحله‌ای قرار می گیرد؟

قدم بعدی اولویت‌بندی در کمک‌رسانی و تخصیص تجهیزات و مواد لازم به آسیب‌دیدگان و همچنین ماشین‌آلات و ایجاد سیستم ارتباطی به تمام افراد شرکت‌کننده در طرح کمک‌رسانی و پاک‌سازی راه‌های دسترسی است. استقرار درمانگاه‌های موقتی در همان منطقه، ایجاد کانال‌های خروجی از منطقه و اعزام نیروهای متخصص به مناطق آسیب‌دیده برای تامین تجهیزاتی چون آب، گاز، برق، تلفن و .. برای ارزیابی و کنترل تخریب و مرحله بعد هم تعبیه خروجی برای خارج‌کردم آوار از منطقه است. تمام این قدم‌ها در صورت داشتن یک سیستم قوی در 24 ساعت اول اتفاق می‌افتد. این مراحل در صورتی قابل اجراست که سیستم مدیریت بحران در کشور پایه‌ریزی شده باشد. در این صورت هیچ‌یک از این مراحل به موقع به اجرا در نخواهد آمد و نبود چنین سیستمی باعث افزایش تلفات بی‌مورد می‌شود.

مفهوم مدیریت بحران واحد دقیقا به چه معناست؟

مدیریت واحد در اصل به معنای مرکزیت یک مدیریت است که توانایی کنترل و هماهنگ‌کردن تمام ارگان‌ها و افرادی که در طرح کمک‌رسانی شرکت می‌کنند را دارد و در نظم در اجرا ایجاد می‌کند. این مسئله به این معنا نیست که فقط یک شخص مسئول هماهنگی میان همه ارگان‌هاست؛ در حقیقت مدیریت واحد یعنی سیستمی که اجرای آن از هرج و مرج جلوگیری می‌کند. در حقیقت مهم نیست چه شخصی آغازگر کمک‌رسانی باشد؛ این سیستم و سازمان مدیریت بحران است که نقش هر عضو را مشخص می‌کند. واحدیت این مدیریت در این است که تمام عوامل دست اندرکار طبق یک طرح واحد هدایت شوند و از هرج و مرج، بی‌نظمی و افزایش تلفات جلوگیری کند.

تا چه حد روند امدادرسانی و مدیریت بحران در ایران را درست و علمی و همسو با استانداردهای جهانی می‌بینید؟

جواب این سوال را می‌شود از نتیجه رسیدگی به مناطق آسیب‌دیده در حادثه‌های اخیر بررسی کرد که متاسفانه زیاد خوشایند نیست. البته باید توجه داشته باشیم که شرایط اقلیمی ایران با بسیاری از کشورهای صنعتی و غربی متفاوت است. به طور مثال ساختار روستایی در ایران بسیار قدیمی است و فاجعه‌های طبیعی در ساخت‌وساز بیشتر این مناطق از گذشته در نظر گرفته نشده است. دلیل آن هم این است که شمار این فجایع در چند دهه اخیر افزایش پیدا کرده است که بسیاری معتقدند به خاطر افزایش گرمای کرده زمین است. با این حال آنچه که من در رسانه‌های عمومی می‌بینم این است که مردم و مسئولان عرق کمک و از خود گذشتگی بالایی دارند. منتها سیستم بنیادی که تمام این انرژی‌ها را در یک مسیر مثمر ثمر هدایت کند وجود ندارد. این مهم‌ترین دلیلی است که در زمینه مدیریت بحران با استانداردهای جهانی فاصله داریم.

در چنین شرایطی معمولا فضای احساسی‌ای به وجود می‌آید و با حجم زیادی کمک‌های مردمی مواجه می‌شویم؛ تا جایی که بسیاری از افراد شماره‌حساب شخصی خودشان را منتشر می‌کنند و به دنبال جمع‌کردن کمک هستند. این فضا را چطور باید کنترل کرد؟

عرق کمک و از خودگذشتگی و فضای احساسی که بعد از هر فاجعه‌ای اینچنینی در میان مردم به وجود می‌آید، یک فضای طبیعی است که نقش مهمی در امدادرسانی ایفا می‌کند. این فرآیند باارزش اگر به درستی مدیریت نشود، نه تنها در کمک به آسیب‌دیدگان موثر نخواهد بود بلکه به احتمال زیاد ممکن است اثرات منفی اجتماعی نیز داشته باشد. یکی از مراحل اولیه فعال‌کردن طرح کمک‌رسانی، سازماندهی کمک‌های مردمی است که اگر از سوی فرماندهی مدیریت بحران سازماندهی شود، اثرات بسیار مفیدتری خواهد داشت. قطعا فرد مسئول در این حوزه اطلاعات دقیقی در مورد نیاز آسیب‌دیده‌ها دارد و به همین خاطر توانایی تغییر در نوع کمک‌های مردمی را هم طبق شرایط دارد؛ زیرا اولویت‌بندی نیازها ممکن است به صورت لحظه‌ای تغییر کند. به همین دلیل اگر تمام این کمک‌ها از سوی یک سازمان هدایت و مدیریت شود باعث جلوگیری از به هدر رفتن سرمایه‌ها و کمک‌های مردمی می‌شود و نتیجه بسیار بهتری را برای آسیب‌دیدگان دارد.

در واقع کمک‌های مردمی چگونه‌ باید به مناطق برسد و به چه شکلی می‌توان از آن استفاده کرد؟

کمک‌های مردمی می‌تواند به شکل‌های مختلف باشد؛ اگر سیستم و سازمانی نباشد که به مردم اطلاع‌رسانی کند چه نوع کمک‌هایی نیاز افراد آسیب‌دیده است، مردم از روی حدس و گمان خود اقدام به کمک می‌کند و در این صورت بسیاری از این اقلام مورد استفاده قرار نمی‌گیرد و در همین میان مدیریت بحران وظیفه دارد در ساعات اولیه حادثه به مردم اطلاع‌رسانی کند و لیست اقلام مورد نیاز را به اطلاع برسانند. در روز اول یک حادثه آب و موادغذایی و پوشاک ممکن است در اولویت باشد و بعد از دو تا سه روز نیاز به دارو و پوشک بچه و اقلام ویژه برای معلولان باشد. موضوع دیگر حمل این اقلام به منطقه آسیب‌دیده است که بهتر است با وسایل حمل و نقل بزرگ انجام شود تا ترافیک مسیر را به حداقل برساند. مورد بعدی تقسیم این اقلام بین آسیب‌دیدگان است؛ این قسمت کار به طور حتم نیاز به هماهنگی با فرماندهی مدیریت بحران دارد تا مطمئن شوند این اقلام به تمام افراد آسیب‌دیده رسیده است. اگر مردم به صورت شخصی اقدام به توزیع این اقلام کنند، فلسفه مدیریت واحد را بی‌ثمر می‌کنند و سیستم توزیع عادلانه از بین می‌رود. البته لازم به ذکر است که در صورت وجود سیستم مدیریت بحران، اقلام نقدی کمک‌های بیشتری می‌کند.

در زلزله اخیر کرمانشاه مردم برای کمک و کمک‌‌رسانی به مناطق هجوم آورده‌اند؛ اتفاقی که به‌خاطر شلوغی‌ها و ترافیک به‌وجود آمده و نداشتن تخصص، صدای امدادگران را درآورده است؛ حضور مردم در چنین شرایط بحرانی‌ای کمک کننده است یا برای فرایند امداد مزاحمت ایجاد می‌کند؟

مسلما بی‌نظمی باعث افت کارایی خواهد شد. این موضوع شامل عملیات امداد هم می‌شود؛ البته حضور بی‌برنامه افراد مشتاق به کمک باعث زیان بیشتری به عملیات می‌شود. این افراد به خاطر عرق شدیدی که به کمک دارند در همه چیز دخالت می‌کنند؛ زیرا می‌خواهند موثر باشند و فکر نظم در ذهنشان نیست و به خاطر نداشتن تخصص ممکن است باعث خرابی و تلفات شوند. علاوه بر این، این افراد به آب و غذا نیاز دارند و باعث می‌شوند مصرف کاذب به وجود بیاید.

آیا تصمیم ایران برای عدم دریافت کمک‌های خارجی درست بود؟

کمک‌کردن به همنوعان در زمان سختی یک امر انسان‌دوستانه است که هر شخصی تمایل به انجام آن دارد و در زمان وقوع این حوادث مردم را به هم نزدیک می‌کند و اختلاف‌های شخصی و سیاسی را نادیده می‌گیرند و به کمک هم می‌روند؛ ولی مراودات و کمک‌های ارائه شده توسط کشورهای خارجی تقریبا به طور کامل دارای یک بار سیاسی است که بسته به شرایط، نوع و طریقه کمک، ممکن است کمک‌های آنها موجب اتفاقات بدتری شود. البته چون اطلاعات من در این مورد کافی نیست، نمی‌توانم نظر قطعی بدهم؛ ولی به طور کلی در میان کمک‌های خارجی، آنهایی که مستقیما از طرف سازمان ملل تایید می‌شود، قابل قبول است.

۴۷۲۳۸

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا