رفتارهای چندگانه و چرخش هایی که توسط برخی اعضای حزب اعتدال و توسعه تشکیلات استان گیلان و رسانههای همسو با آنان در فرآیند چند هفته ای انتخاب استاندار جدید گیلان که تا امروز هم ادامه دارد، پرسش های بسیاری را در چرایی این تناقض پیش روی افکار عمومی قرار داده است.
از تلاش همه جانبه برای صدارت کیوان محمدی بر استانداری -که بخشی از آن در پررنگ کردن حمایت چند چهره و احزاب یکنفره اصلاح طلب از دبیر اعتدال و توسعه گیلان دیده شد- تا تلاش برای نزدیک شدن به مصطفی سالاری در روزهای پایانی که در ساعات آخر اما با گیجی و تردید شدید بین ماندن و رفتن همراه بود.
برای یافتن پاسخ این سوال باید کمی به عقب بازگشت؛ به دنبال جدیتر شدن سه نام برای استانداری گیلان(کیوان محمدی،هادی حق شناس و مصطفی سالاری)در حالی که استاندار سابق بوشهر گزینه جدی دولت برای گیلان بود، محمدباقر نوبخت به این نتیجه رسیده بود که با فضای ایجاد شده در گروههای سیاسی و بخشی از افکارعمومی که خواهان استاندار بومی بودند، می تواند با استفاده از این فضا، باز هم آب رفته از جوی را به ظرف کیوان محمدی، دبیر حزب متبوعش در گیلان و یار دیرین خود برگرداند.
در حالی که در پایتخت صحبت از انتخاب استاندار گیلان در جلسه عصر روز یک شنبه هیات دولت بود، مصاحبه صبح یک شنبه نوبخت با خبرگزاری فارس که در آن بر ضرورت بومی و شایسته بودن استاندار گیلان تاکید شده بود و وعده تعویق انتخاب استاندار در واقع بر اساس همین تحلیل بود که صورت گرفت. بویژه آن که نوبخت روز قبل هم طی سفری به گیلان و در دیدار با آیت الله قربانی نماینده ولی فقیه در استان از تلاش برای انتخاب گزینه بومی به عنوان استاندار خبر داده بود.
اگرچه فضای رسانه ای ایجاد شده در روزهای آخر عمدتا با هدف حمایت از حق شناس بود اما حامیان کیوان محمدی نیز آن را در راستای رساندن گزینه مدنظر خود مطلوب و کارآمد می دیدند.
اما محاسبات حامیان دبیر حزب اعتدال و توسعه گیلان در یک جا بهم خورد؛ آنجا که به دنبال مصاحبه نوبخت و تلاش همه جانبه عیان و پنهان معاون گیلانی رئیس جمهور در ۴۸ ساعت پایانی منتهی به انتخاب استاندار در مخالفت با مصطفی سالاری، -طبق اطلاعات موثق- محود واعظی، از اعضای موسس حزب اعتدال و توسعه و رئیس دفتر رئیس جمهور با همکاری اسحاق جهانگیری معاون اول اصلاح طلب دولت، ساعاتی مانده به جلسه عصر هیات دولت، در مواجه با تلاش های همه جانبه نوبخت در عدم انتخاب گزینه مدنظر وزارت کشور، بازی را در زمان وعده داده شده پیشین به نفع مصطفی سالاری تمام کرد.
این اتفاق وقتی اهمیت پیدا می کند که بدانیم، حزب اعتدال و توسعه به دنبال اتفاقات تشکیل دولت دوازدهم، با دو سلیقه و رویکرد متفاوت مواجه شده است؛ اولی با محوریت واعظی و دومی با هدایت نوبخت؛ که احتمالا بی ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری آینده هم نیست.
این وضعیت بر اعضای اعتدال و توسعه گیلان هم پوشیده نبود؛ گروهی که در طول عمر دولت یازدهم در گیلان توانستند موقعیتهای سیاسی و اقتصادی متعددی کسب کنند و سهم پررنگی در انتصابها و حتی جذب نیروهای تشکیلاتی یا اقوام خود در ادارات و سازمان های مختلف داشتند، حالا نگران جایگاه از دست رفته بودند؛ بویژه آنکه حضور استاندار غیر بومی راه تاثیرگذاری و اعمال فشارِ محافل و گعدههای سیاسی سنتی استان را بر تصمیم سازی ها می بست.
این بخش از حزب اعتدال و توسعه گیلان با اطلاع از اختلاف نوبخت و واعظی، سعی در اتصال رسانه ای به سالاری کرد تا به نوعی خود را جریان اصلی حامی سالاری معرفی کند و همزمان هم تلاشهای متعددی برای ملاقات با استاندار مطرح کرد. نکته جالب تر اینکه وقتی این تلاش ها با بیمیلی شخص استاندار مواجه شد، این گروه سعی کرد با اقوام و خانواده استاندار ارتباط بگیرد تا به نوعی واسطه همکاری متقابل باشند! حال اینکه کارنامه سالاری در بوشهر نشان می دهد در تصمیم گیری ها حتی از برادران خود نیز تاثیر و توصیه نمی پذیرد.
این روزها در ساختمان استانداری گیلان یک شوخی کلامی مکررا شنیده می شود که از حضور دائمی چند تن از همین افراد در دفتر استاندار گیلان حکایت دارد تا به هر قیمتی بتوانند برای دقایقی استاندار جدید را ملاقات و ارادت ویژه خود را به جوان ترین استاندار کشور اعلام کنند.
مجموع این رفتارهای متناقض که حتما مورد تایید بزرگان حزب اعتدال و توسعه تشکیلات گیلان نیز نخواهد بود، حکایت از تلاش برای حفظ مناصبی سفارشی و یا سهمخواهی های سیاسی دارد که در واقع بیانگر منفعت طلبی عده ای است که متاسفانه در صورت عدم مدیریت آن از سوی بزرگان حزب اعتدال و توسعه، به نام کل افراد این حزب در گیلان نوشته خواهد شد.
اگرچه این روزها این عده از اعضای اعتدال و توسعه با درک اختلاف نوبخت و واعظی و اطلاع از نزدیک بودن سالاری به واعظی و فاصله او با نوبخت(که با اقدامات نوبخت در روزهای آخر منتهی به انتخاب استاندار گیلان نیز احتمالا تشدید شده است)، در رویه ای متفاوت با چهارسال گذشته ، تلاش می کنند خود را پیرو واعظی در حزب بدانند و از معاون گیلانی رئیس جمهور اعلام برائت کنند؛ چرخش و رفتاری که می تواند نشان دهنده میزان صداقت و وفاداری این افراد در کار تشکیلاتی و سیاسی باشد که حاصلی جز غیرقابل اعتماد بودنشان نخواهد داشت.
شاید دستاورد تعامل بالای دکتر نجفی استاندار سابق گیلان در دوره حضور خود در استانداری(بویژه در سالهای نخست) با اعتدالیون که زمینه ساز بهرهمندی این طیف از سمتهای مدیریتی در سطوح مختلف استان شده بود، در دوره ای سبب افزایش تمایل افراد به این حزب نیز شد اما در این مقطع زمانی و با در نظر گرفتن تلاش عدهای برای اعلام برائت از عضو ارشد و گیلانی حزب اعتدال و توسعه، باید منتظر دگردیسی و پوستاندازی در حزب اعتدال و توسعه تشکیلات استان استان گیلان باشیم.