یادداشت اختصاصی تدبیرشرق– علی بهرامفر// در خیابانهای شهر، مهربانی حالا فرم تازهای پیدا کرده است. دیگر نشانهی دلسوزی، کمک به نیازمند یا کودکان کار نیست؛ بلکه غذادادن به گربهها، جمعآوری پول برای درمان سگها و پرکردن صفحههای مجازی از پستهای “animal lover” است. در جامعهای که انسانها زیر فشار اقتصادی خم شدهاند، این تغییر اولویت چیزی بیش از یک عادت اخلاقی است — نشانهای از گسست عاطفی و فکری در میان طبقهای که خود را روشنفکر میداند.
تورم چندساله بالای ۴۰ درصد، فقر، ناامیدی و خستگی اجتماعی، بسیاری را از کمک به انسانها ناامید کرده است. کمک به انسان دردسر دارد؛ با قضاوت، بیاعتمادی، و حتی رنگ سیاسی همراه است. اما کمک به حیوانات، امن است، تمیز است، و در ظاهر “اخلاقیتر”. در جامعهای که همه از ناامیدی لبریزند، مهربانی به حیوانات سادهترین راه برای تجربهی احساس خوب و بیحاشیه است.
اما مسئله این است: این «اخلاق آسان» حالا تبدیل به نوعی پرستیژ فرهنگی شده است. در کافهها و جمعهای شهری، روشنفکری جدید نه با کتاب و تفکر، که با شلتر، دامپزشک، و غذای مخصوص حیوانات تعریف میشود. مهربانی دیگر عمل انسانی نیست، یک ژست اجتماعی است — همانطور که زمانی چای سبز، عینک گرد و نوتبوک مچاله ابزار تفاخر فرهنگی بودند، امروز “عشق به حیوانات” بخشی از همان نمایش است.
برآوردهای غیررسمی نشان میدهد که فقط در شهرهای بزرگ، میلیاردها تومان صرف خوراک، پوشاک و درمان حیوانات خانگی میشود. هزینهی ویزیت دامپزشک در برخی کلینیکها از هزینه درمان یک بیمار انسانی در مراکز دولتی بیشتر است. این در حالی است که هزاران خانواده هنوز برای خرید دارو، هزینه اجاره، یا شهریه مدرسه کودکانشان در مضیقهاند. حیوان برای زندهماندن فقط غذا و پناه میخواهد، اما انسان بعد از غذا، به آموزش، امنیت، کار و کرامت هم نیاز دارد. با این حال، ترجیح ما در سالهای اخیر بهوضوح عوض شده است.
البته کمک به حیوانات فینفسه بد نیست؛ اما وقتی تبدیل به معیار “اخلاقی بودن” و “روشنفکری” میشود، دیگر نشانهی مهربانی نیست، بلکه نشان از یک بیتعهدی نرم و خودپسندانه دارد. جامعهای که از اصلاح و عدالت ناامید است، خود را در پناه احساسات بیخطر پنهان میکند — جایی که هیچکس نمیپرسد: چرا هنوز کودکان کار در چهارراهها هستند؟ چرا فقرا ناپدید نمیشوند؟ چرا درد انسان اینقدر سنگینتر از حیوان شده است؟
در نهایت شاید این همه عشق به حیوانات، بیش از آنکه نشان رشد اخلاقی ما باشد، نشانهی نوعی فرار از وجدان جمعی است. ما بهجای درمان ریشهی درد، فقط صحنهی احساساتمان را عوض کردهایم. کمک به حیوانات، زیباست — اما اگر کمک به انسان را فراموش کردهایم، دیگر اسمش انسانیت نیست.