آخرین خبرهااسلایدریادداشت

دعائی نماد انصاف و اعتدال/ علیرضا انصاری

علیرضا انصاری//

“از شمار دو چشم یک تن کم

وز شمار خرد هزاران بیش “

داسِ دروگرِ مرگ، این‌بار درخت تنومندی را از باغِ فرهنگ و اندیشه‌ی این دیار بر زمین افکند که وجودِ پرمهرش بر عرصه‌ی فرهنگ این سرزمین سایه افکنده و بسیاری از اهالی فرهنگ و اندیشه را در پناه خود گرفته‌بود.

سید محمود دعائی نمادِ انصاف و اعتدال، مظهر مهرورزی و نوع‌دوستی و آینه‌ی تمام نمای سلوکِ یک مسلمانِ آزاداندیش و خیرخواه بود.

او از زمره‌ی مردانی بود که در این قحط سالِ معنویت و آزادگی، می‌شد جوانمردی و مردانگی را در رفتارش به تماشا نشست و او را به عنوانِ یک الگوی زیستِ مومنانه و شرافتمندانه پذیرفت و به دیگران معرفی کرد.

او علی‌رغم سابقه ی طولانی در مبارزه، هیچگاه فخرفروشی نکرد؛ این سابقه را به رخ نکشید و از آن محملی برای نام و نان نساخت و در عین باورمندی و پایبندی به آرمان‌های انقلاب، به چوب طعن و طرد منتقدان را نرنجاند و از گِردش نراند.

دعائی با داشتن سابقه‌ی نمایندگی در چندین دوره و حضور در برخی تشکلات سیاسی، هرگز فعالیت صِرفِ سیاسی نداشت. همواره آگاهی‌بخشی و تلاش در عرصه‌ی فرهنگ را وظیفه‌ی خود می‌دانست. مدیریت چهل و دو ساله بر موسسه‌ی فرهنگی اطلاعات و به‌جاگذاشتن کارنامه‌ی درخشان از خود، گواه دغدغه‌مندی او برای اعتلای فرهنگ این مرز و بوم است. “صفحه‌ی نظرها و اندیشه‌ها “ی روزنامه ی اطلاعات در واقع محل بازتاب بیم‌ها و امیدهای این مرد بزرگ بود.

او هرگز از بازتاب و بازنشر رأی و نظر منتقدان نهراسید و به عمد در طول چهاردهه، درِ روزنامه‌ی اطلاعات را به روی اندیشمندان گشوده داشت و براستی این صفحه میدان فراخی برای انتشار مقالات و نظراتِ صاحب‌نظران و حتی دگراندیشان بود.

دعائی علی‌رغم در اختیار داشتن تریبون‌های پرمخاطب و فرصت‌های بی شمار، کمتر سخنرانی کرد. اگر هم سخن گفت؛ ناسزا نگفت؛ عربده نکشید؛ داغ و درفش نشان نداد. سخنانش آرامش‌بخش و امیدآفرین بود. حتی تربیون‌ها و فرصت‌هایش را در اختیار کسانی قرار داد که علی‌رغم داشتنِ حرفی برای گفتن و نوشتن، تریبون و روزنامه‌ای در اختیار نداشتند.

دعائی پرمدعا، متکبر و خودحق‌بین نبود. حق و حقیقت را نه در خود که در همه‌جا و همه‌کس جستجو می‌کرد و اگر تشخیص می‌داد حق کسی یا جریانی نادیده گرفته‌شده، به قدر وسع در راهِ احقاق حق می‌کوشید. نمازهایی که او برای چهره‌های فرهنگی، هنرمندان و حتی سیاسیون ملی – مذهبیِ درگذشته، اقامه کرده نمونه‌ای از حق‌باوری و حق‌شناسی اوست.

فروتنی مشی و مرامش بود؛ او در مقابل هر انسانی فروتنی می‌کرد؛ ابراز تواضعِ او در مقابل برخی صاحبان قدرت، نه از سرِ چاپلوسی بلکه از سرِ مهرورزی و انسان‌دوستی بود، چرا که نمونه‌های دیگری از همین رفتارِ فروتنانه‌ی او را با کسانی سراغ داریم که حتی ممکن است احوال‌پرسی با آنان برمذاقِ صاحبان قدرت خوش ننشیند.

دعائی در هیجانات و ناملایمات سیاسی صبور و خویشتن‌دار بود اگر هم در برخی مواقع و مواضع، کند و کم‌رنگ بود اما هرگز این راه و رسم را گم نکرد و همواره راهِ سَداد و سلامت می‌سپَرد.

او شاقول انصاف و میانه‌روی، ملجأ هنرمندان، پناهگاه اهل فرهنگ بود. به راستی دعائی یک روحانی بود.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا