آخرین خبرهاخبر داغفرهنگی و هنری

“هنر بازیگری منفک از فضیلت علم و اخلاق نکو نیست” به قلم علیرضا روح نواز

هنر بازیگری

مقدمه:
متاسفانه جامعه هنری چند سالی است که دچار انسداد فکری در حول و حوش هنر نمایش و فقر گفتمان و طرح سوال و پاسخ در این راستا شده اند. اهل خرد و ادب گفته اند: تقوای اندیشه وتفکر، پرسش است و در جایی که پرسش نباشد، تفکر فعال و جدی وجود ندارد.

در چنین وضعیتی ناگوار بدور از ذهن نیست که در متن خانواده، اجتماع و یا ساحت صحنه، گفتار، پندار و کردار مغرضانه، تعصبانه و تحجر گرانه و بدور از عقلانیت نمود یابد که پیامدی جز اشوب، آشفتگی و سرگشتگی نخواهد داشت.
و اما این کمترین بحمدالله و المنه در طول سالها هراز گاهی این توفیق را داشتم که با خواص هنرمندان اقلیم باران که دغدغه هنر تئاتر داشتند و از خمودی و رخوت در فضای تئاتر ناراضی بودند، گپ وگفتی داشته باشم واین اتفاق خوشایند گاه در کوچه و پس کوچه ها، گاه در پارک ها و گاه در طول و عرض خیابانها و گاه جنب یک دکه و گاه در کافه و گاهی هم در جلسات تمرین و بعد اجرا، در کم و کیف جهان متن و نمایش جدال احسن و تضارب اندیشه و تبادل نظر داشتم.
هدف از گفتمان، چگونه رخنه کردن در متن و چگونه دراماتیز کردن متن مسکوت بود. اینکه کارگردان به کدام ترفند دست یازد تا نمایش نه تنها با مخاطبان ارتباط برقرار کند بلکه مفاهیم سطحی و عمقی متن نیز در بهترین شکل ممکنه به تماشاگران عام و خاص انتقال یابد. کنون مجال نیست تا بگویم چه حاصلم شد از این گفتگوهای بیشمار با دوستان هنرمند؛ بماند بوقت دگر. همینقدر میگویم که همه به این باور رسیدیم که بی استثنا، کسانیکه دستی در رشته بازیگری و کارگردانی دارند، بشرط آنکه دچار غرور و تکبر نگردند و مشعل دانایی را فروزانتر و روح پرسشگری و اخلاقگرایی و معنویت را در جانشان نهادینه کنند، بی تردید از ادامه مسیری که انتخاب کرده اند، پشیمان نخواهند شد و به این معرفت رسیدیم که کوی نمایش بسی جذاب،پر کشش و مدهوش کننده و در عین حال، بسی پر مخاطره، اغواگر، افسون کننده است. هیچکس از خطر لغزش و غلتیدن در رذایل
اخلاقی در امان نیست چه آنکس که سالها در این مسیر قدم برمیدارد و چه انکس که در ابتدای این راه است. از یژگیهای منحصر بفرد این کوی هزار خم اینکه خط متعالیش باریکتر از موی، ولی خط انحرافش، بسیار عریض است.
راقم همواره در گفتمان با هنرمندان و نیز هنرجویان، بعد اجرا نه تحمیل دریافت و ادراکم از نمایش بود، بلکه بیان نقاط قوت کار که اگر کمی با دقت نظر اعمال میشد، موقعیت و رویدادها که بواقع پیش ران نمایش هستند در آنات نمایش برای مخاطبان جذابتر جلوه میکردند و نیز نقاط ضعف کار، با اندک امعان نظر یا مرتفع ویا کم رنگتر در صحنه پدیدار میشدند. نکته قابل، عمده اشکال در اغلب اجراها، مشخصا کنشهای فکر نشده بازیگران بود که با فضای حاکم بر صحنه مغایرت داشت. اهل فن بر کم و کیف نمایش آگاهند که فضای نمایش ممکن است با یک دیالوگ و یا با یک کنش بدون دیالوگ، دگرگون و فضایی دیگرو لزوما با تغییر ضرباهنگ مناسب بر کل صحنه عارض گردد. مثلا فضای پیش از افتادن دستمال دزد مونا بر کف اتاق با فضای ربایش ان توسط همسر یاگودرنمایش “اتللو” بکلی متفاوت است. فلذا اگر لحظاتی از نمایشی دچار سکت میشود، یا ناشی از عدم فهم موقعیت رویداد است و یا ریشه در نگاه سطحی کارگردان و تیم اجرایی دارد. صاحب نظران در حوزه هنر نمایشی،متفق القولند که برای اجرایی کردن متن،انالیز توام با فهم دقیق از کلیت درام اولین تکلیف کارگردان است. بدیهی است تا زوایای پیدا و پنهان متن برای کارگردان معلوم نگردد اجرا چنگی بدل نخواهد زد. آگاهیم که متن تراکمی از اتفاقات، رویدادها، حوادث و فضاهای متنوع است که توسط مولف، گاه با وضوح و گاه با بهره بردند از زبان ابهامی و ایهامی موضوع اصلی را موازی با موضوع فرعی در دیالوگها و منولوگها میگنجاند تا در توالی روایت با کشمکش کاراکترها آن موضوع اصلی در لحظه به لحظه آنات صحنه پدیدار گردد. روشن است که بدون واکاوی دقیق از تمامیت متن، آنچه که باید نمایشی گردد (منظور مفاهیم و مضمون متن است) در صحنه به منصه ظهور نمیرسد. متاسفانه بعضی از کارگردانان که مدعی دانش تئوری و تجربه عملی اند با تحلیل و رخنه کردن در متن، بیگانه اند و صرفا به ظاهر متن اعتنا دارند. لذا هیچ ایده نو و خلاقیتی جالب در اجراهاشان دیده نمیشود.بماند اینکه آنچه اینان از صورت متن می بینند با صورت واقعی متن که تعمدا نقاب زده است. بسی متفاوت و متضاد است.
و ااما در طول سالهای ماقبل کرونا، در سالن های شهر و در پلاتوهای نه چندان استاندارد کارهایی دیدم که خیلی خوب تماشایی شدند.

مشخصا برایم مسجل بود که تیم اجرایی، با حوصله، تعمق و تمرینات اصولی متن را نمایشی کردند و نیز شاهد اجراهایی بودم که صرفا خوانش متن بود.وبعضی شان، بمراتب جالبتر از نمایشهای صحنه ای نمود داشتند و راقم هرگاه فرصتی دست میداد سوای موارد فوق موضوعاتی همچون، بازیگر متفکر چه کسی است؟ آیا مجبوریم که صرفا دریک چار چوب تئوری و نظریه هنر نقش افرینی، صاحب نظران اکتفا کنیم؟ و یا کلیت یک متن که در حصار دیالوگها و مونولوگها محصور است آنگاه که وجهه نمایشی بخود بگیرد، تمام قید و بند وحصار متن شکسته میشود ویا اگر فکر را پایانی باشد میتوان مدعی شد که هنر نقش افرینی نیز محدود به چند نظریه و تئوری در رابطه با فنون بازیگری خواهد شد. و یا رابطه بازیگر با کاراکتر متن، در حین اجراچگونه رابطه ای تحقق می یابد؟ و سایر مسایل مرتبط با جهان متن، اجرا، کارگردانی و بازیگری، با عزیزان هنرمند و اشنا باجهان صحنه،ازجمله آقایان عبدالحسین توشه، حاج رضا حقی، حاج علی حلوی، کیوان خسرو مرادی، علیرضا پارسی، وحید محبوب بشری، زنده یاد امیر بدرطالعی، مهدی یوسفی زاده، محمد پور جعفری،مجید مژدهی،امیرمیر حامد،یاسر حمیدی و گفتمانی داشته ام.

/تدبیرشرق

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا