آخرین خبرهاخبر داغفرهنگی و هنری

نگاهی به نمایش پستوخانه به قلم علیرضا روح نواز

نمایش پستوخانهرازی که بغیر نگفتم و نگوییم، با دوست بگوییم که او محرم راز است… نگاه گذار و چکیده گفتاری در رابطه با رلز عدد سه در نمایشنامه پستو خانه: مولف: دکتر حمید امجد، کارگردان: بهزاد صدیقیانی، مشاور هنری: حاج علی حلوی، دستیار کارگردان ،افشین سهرابی، مدیر صحنه: سمانه آزموده
بازیگران: هنرجویان آموزشگاه هنری هفت. زمان: ۲۲ اسفند ۹۹
و اما نقد و تحلیل متن و شکل اجرا و بازی نقش افرینان بماند بوقت دگر، فعلا به رمز وارگی عدد سه که مولف در کلیت متن لحاظ نمود و در میزانسن ها مشاهده شد گذرا اشاره میشو.

سه برادر: رضا تقی نیا، روزبه بحر العلومی، وحید وارسته(به ترتیب ارباب، میرغضب، شاعر) سه خدمه(بهناز کامران، ستاره عسگرزاده، احسان بازارگرد) سه صندوق، سه مجمعه یا سینی برای پذیرای مهمانان، سه تمدن و فرهنگ کهن (ایران، چین،هند).سه شی برای کشتن(تپانچه، دشنه، مرگ موش) سه نفر: دخترعمو مریم روستا، مونس آزاده پور تقی،الماس پیمان نعمتی، بشکل نمادین مظهر (وطن، عشق، آزادی خواه) سه نمایش که تماما در اجرا دیده شد (روحوضی، مجلسه مضحکه،نقالی) ایفای سه نقش (مونس،الماس،دختر عمو) توسط ازاده پور تقی، سه ماسک، سه ابزار شکنجه،قتل، وتنبیه(تازیانه،قداره،دشنه)
و اما متن و اجرا، من(تماشاگر)نوعی را در آنات نمایش با نقش افرینان در فراز و فرود اتفاقات و رویدادها گام بگام با نقش افرینان می کشاند،آنچنان که در مرز خودآگاه و ناخوداگاه،گویی نفر دومی، سومی، چهارمی، پنجمی، هستم. گاه می ترسم، میلرزم، میگریم، میخندم، گاه احساس گرسنگی گاه احساس پر خوری، شکمبارگی، عیاش، حریص، آزمند، رشوه خوار،ستمگر،ظالم ضعیف کش، گاه در لباس وبا نقاب، ادیب، شاعر، روشنفکر، گاه زبون، ذلیل، پاچه خوار، ملون، رذل، حقیر، چاپلوس، فتنه گر،گاه خردمند، مدیر ومدبر، هوشمند، بی باک، نترس، آرمانگرا، حق طلب، مطالبه گر، با مرام و مسلک، با معرفت، با گذشت، عاشق، معشوق می دیدم. من مخاطب نوعی به عمق جان درک کردم حضور در خلوتگه راز های مگوی. آیا مگر ذات نمایش رازناک ودر عین حال افشاگر رازهای سر به مهر؟
کیست که نداند فرهنگ و تمدن ملتی بر باد میرود و یا فرو میریزد که یک ارباب ملک،حاکم و … عدل، داد و انصاف را در حاکمیتش اعمال نکند. دو قوای قهریه یا همان میر غضب،داروغه، به لحاظ فزون طلبی، اقتدارگرایی، دنیا طلبی، امنیت روانی احاد جامعه را مخدوش و فدای آرزوهای ناپاک و پلیدش کند. سه قشرادیبان، شاعران روشنفکران دروغین یا همان فرهنگ سازان بی فرهنگ، با رمان، داستان و سرودن اشعار رویایی، تخدیری، مبتذل و بدور از واقعیت های تلخ ،ناگوار در متن جامعه، قصد اغواگری و فریب افکار عمومی دارند ومجال ظهور و بروز به روشنفکران اصیل و واقعی ندهند و اگر هم بواقع هستند بخاطر لذات دنیوی و غلتیدن در عیاشی و عشرتکدهها، رسالت خویش را از یاد می برند. ختم کلام غوغای پستوخانه حالی دگر بما داد، حالی ممزوج از اشگهای حسرت، شوق و امید و لبخندهای تلخ و شیرین. سه نکته مهم، پوشش زیبا و چشمگیر دختر عمو آزاده خانم(مریم روستا) خوب و با اقتدار نماد ایران سربلند را تماشایی کرد. گرچه رنج فراوان میکشد و مجروح است، اما در ظاهر با شکوه، زیبا، مغرور و مقتدر است و زخم و درد را مکنون و مستور میدارد.و به عقد بیگانگان هرگز در نمی اید. لذا مریم روستا در پوزیشن و یا ژست حالت غرور را هرچقدر پر رنگتر نمایشی و تماشایی کند، مفهوم و مضمون متن جالبتر و رساتر به مخاطبان انتقال می یابد. البته همینقدر هم خیلی خوب نقش را ایفا کرد. پیمان نعمتی در ایفای نقش خیلی خوب عمل کرد. لباس سراسر برنگ سیاه وی مفهمومی بود. آیا بالاتر از سیاهی رنگی هم است؟ الماس یا جواهر عنصر ی که از کربن خالص،حاصل میگردد. لذا برای کسب ازادی و رهایی از قید و بند بد سگالان بد منشان قدم اول انست که اخلاص در پندار، گفتار، کردار باید داشت. پیمان نعمتی عاری از جفنگی، لودگی و مسخرگی، نقش الماس را ایفا کرد و آزاده پور تقی در ارائه نقش که بواقع نماد آیین و منشور عاشقی که بشدت ایرانی و شرقی بود با کنشهای عاطفی و فیزیکی در موقعیتهای متفاوت و همسو با اتفافات که در آنات نمایش رخ میداد، خیلی خوب دیده شد.
در خاتمه بی اغراق در تماشاخانه آموزشگاه هفت، کاری در خور تحسین و تقدیر، جلوه نمایشی و تماشایی بخود گرفت و ما تماشاگران، با اشکهای توام با حسرت، شوق و امید و لبخند های تلخ، نیش دار و شیرین حالی دگر را، ادراک شهودی کردیم. تیم اجرایی نمایش پستو خانه خاصه کارگردان بهزاد صدیقیانی دست مریزاد.

/تدبیرشرق

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا