نشست مکه ادامه نمایش ورشوبود/دفاع عراق از تهران برای عربستان گران تمام شد/قطر به دنبال نقره داغ کردن ریاض
اعراب حتی جرأت درج کردن عنوان معامله قرن در بیانیههای نشست مکه را نداشتند و این حکایت از عقیم بودن این پروژه دارد.
به گزارش تدبیر شرق«محمدصالح صدقیان» رئیس مرکز عربی مطالعات ایران در تشریح انتقاد سه کشور عراق، قطر و پاکستان از بیانیه نشست مکه عنوان کرد: قبل از آنکه به دلایل انتقاد سه کشور مذکور بپردازیم، در ابتدا لازم است ابعاد نشست مکه را مورد تحلیل قرار دهیم. هر سه اجلاسی که در مکه برگزار شد بر پایه دو محور اصلی ۱-مساله فلسطین و ۲-موضعگیری علیه ایران استوار بود. در مورد فلسطین باید متوجه بود که طرح معامله قرن اگرچه به درخواست اسرائیل نوشته شده اما راهبری آن با ایالات متحده است و از این منظر ترامپ از عربستان سعودی و شخص پادشاه قول گرفته تا در خصوص اجرا شدن این پروژه مساعدت لازم صورت گیرد. به عبارتی دیگر سعودیها تعهد دادهاند تا در این مسیر واشنگتن را همراهی کنند. در محور دوم، بحث اصلی ارتباطگیری ایران با کشورهای منطقه و همچنین تقویت محور مقاومت از سوی تهران است.
وی ادامه داد: برای درک بهتر هر دو محور مذکور (خصوصاً مساله ایران)، لازم است تا مقایسهای سطحی میان «نشست ورشو» و «نشست مکه» صورت بگیرد. در نشست ورشو ستون فقرات و مساله اصلی، ایران بود و حتی در آنجا برچسبهای نادرست تروریستی به تهران زده شد که نباید در اوضاع و احوال فعلی از آن متعجب بود. اما آنچه در نشست لهستان باعث تعجب شد، حضور بنیامین نتانیاهو و اعراب در یک محفل بود. در آنجا کاملاً مشخص شد که مبحث اصلی نشست ورشو، دیدار مقامهای کشورهای عربی و حاشیه خلیج فارس با نتانیاهو است و مساله ایران در اصل یک موضوع پوششی و حاشیهای قلمداد شد. معتقدم که اعراب قصد داشتند شمشیر خود را به دست نتانیاهو دهند تا با ایران مقابله کند؛ چراکه وزیر خارجه عربستان و همتایان وی در خلیجفارس در نشست ورشو حضور داشتند و این نشان از وجود یک سناریوی مشترک علیه ایران با قصد و رغبت از پیش تعیین شده دارد.
این تحلیلگر مسائل منطقه با بیان اینکه هدف نشست مکه تا حد زیادی همسو با نشست ورشو بود، گفت: در سه اجلاس مکه فلسطین (معامله قرن) و ایران محور گفتوگو و تبادل نظر است. تمام دنیا میدانند زمانی که اعراب از فلسطین بعلاوه ایران سخن میگویند، یعنی اینکه منافع اسرائیل در میان است. اگر به بیانه دو اجلاس (به غیر از اجلاس شورای همکاری خلیج فارس) نگاه کنید به خوبی میفهمید که مساله معامله قرن برای آنها بسیار اهمیت دارد اما هیچ جمله یا پاراگرافی در بیانیه وجود ندارد که رسماً عنوان «معامله قرن» در آن ذکر شده باشد. این بدان معنا است که اعراب حتی جرات درج عنوان معامله قرن را ندارند. درست است که داماد ترامپ به عنوان یک یهودیالاصل، پیمانکار پرونده معامله قرن شده اما او هم نمیتواند خارج از کانالهای موجود گام بردارد.
صدقیان افزود: نکته بسیار مهمی که در مجموعه نشستهای مکه اتفاق افتاد انتقاد رئیس جمهور عراق و مقامات قطر از بیانیه و مواضع عربستان در مورد ایران بود که به نظرم نباید به راحتی از کنار آن عبور کرد. موضع «برهم صالح» رئیس جمهوری عراق به هیچ وجه از سوی عربستان و متحدان او قابل پیشبینی نبود و هیچ کس انتظار چنین برخوردی از سوی وی را نداشت. او به بیانیه پایانی و همچنین مواضعی که علیه ایران گرفته شد اعتراض کرد و به خوبی نشان میدهد که بغداد نمیخواهد روابطش با تهران متزلزل شود. در مورد قطر و مواضع این کشور نسبت به بیانیه پایانی هم همین موضوع صدق میکند اما مقامات این کشور پس از ورود به خاک دوحه این مواضع را اتخاذ کردند؛ اما به هر حال این دو اتفاق طی سالهای اخیر بسیار نادر بود.
وی در پایان تصریح کرد: قطر به دنبال نقرهداغ کردن عربستان است و به خوبی میداند که هدف ریاض از برگزاری این سه اجلاس، قدرتنمایی در سطح منطقه و درست کردن اجماع علیه ایران است. بر این باور هستم که قطر و عراق توانستند ماهیت و وجاهت اجلاسهای مکه را زیر سوال ببرند. از سوی دیگر ویدئویی در فضای مجازی در حال دست به دست شدن است که نشان میدهد نخستوزیر پاکستان پس از خوش و بش با پادشاه عربستان با بیاعتنایی از کنار او عبور میکند که این مساله را اگر در کنار رفتار قطر و عراق قرار دهیم به خوبی میفهمیم که ایران در نشست مکه تنها نبود. درست است که روابط ایران و پاکستان با یکدیگر بهبود پیدا کرده اما باید متوجه بود که اسلامآباد همچنان به کمکهای مالی سعودیها نیاز دارد اما مجموع این رفتارها برای سعودیها بسیار گران تمام شد.
/ایلنا