پاشنه آشیل منفعت های ملی
بنیانگذار جمهوری اسلامی عملا به آن هرچه داد بود بر سر آمریکا روا داشت و بعد از وی نیز رهبر معظم انقلاب در برهه های متفاوت همه ارکان، رسانه ها و جریانات سیاسی حریف را از تاختن به مدیران نظام انذار می دهند.
رهبری بمناسبت های متفاوت در مورد ایجاد دو قطبی های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه و هجمه به مدیران دولت جمهوری اسلامی به دستاویز آن دو قطبی ها اخطار داده اند. وی در دولت های متفاوت حامی رییس جمهوری وقت بوده و بر لزوم اتحاد و یکصدایی در داخل مکررا تاکید کرده اند. چنین رویکرد در حالی سفارش دین، شیوه بنیانگذار نظام و مشی رهبری هست که بعضی مدعیان پیروی از این سه اصل، بی توجه به آن، در مسیر ایجاد انواع دو قطبی حتی چند گام از دشمنان قسم خورده ایران نیز قبل تر می باشند. به دستاویز های متفاوت و متنوع به «خودی» های نظام می تازند در حالی که «بیگانگان» از این هجمه بیشترین سود را می برند.
برجام را شاید بتوان متاخرترین دستاویز ایجاد دو قطبی در جامعه دانست. این میان اجماع نظام و تایید رهبری به عنوان کلید شروع پروسه گفتگوها و امضای توافق اتمی، «اظهرمن الشمس»ی هست که نادیده گرفتن آن از همان ابتدا در دستور کار منتقدان دولت قرار داشته و محور تمرکز در دوره ای بر «خسارت باری» برجام و در دوران پساخروج آمریکا، سرزنش و هجمه بر علیه رییس جمهوری و تیم دیپلماسی بوده هست.
این در حالی هست که به اعتراف زیادی تحلیلگران داخلی و بیگانه و ظواهر قابل درک در کشور، برجام سند صلح طلبی ایرانیان و خنثی کننده زیادی از نقشه های جنگ محور منطقه ای و فرامنطقه ای هست. در هیاهوی شعار بر علیه مدیران دولت یازدهم این اصل نباید قربانی بد عهدی آمریکا و کینه ورزی حریفان سیاسی قرار گرفته و دستاویزی برای انشقاق در جامعه ایران باشد.
**منتقدان برجام، از حامی های تا مقصران تحریم
در دوران جدید و بعد از خارج شدن آمریکا از توافق اتمی با ایران، مخالفان برجام را میتوان در سه گروه عمده جای داد. گروه نخست در مخالفت با برجام سابقون می باشند و پیشینه مخالف خوانی آنان با مذاکره و توافق اتمی به عمر دولت حجت الاسلام «حسن روحانی» هم در دور نخست و هم در دور دوم می رسد. گروه دوم و سوم اما جدیدا به این کارزار وارد گردیده اند.
حامی های سابق مذاکره همان گروه دوم می باشند که حالا با دشوارتر شدن میدان مبارزه با زیاده خواهی های آمریکا شانه از مسوولیت تهی کرده اند و به دنبال مقصری می باشند که تمام کاستی ها را از زمان قرارداد ترکمانچای تا امروز بر عهده او گذارند و دولت را در این پیچ سخت تنها رها کنند. این نوع سیاست ورزی در قرنی که سیاسیون تمام و نهایت مسوولیت تک تک اظهارات و مشی خود و حتی اطرافیان خود را می پذیرند، به دور منطق کنش سیاسی و اصل جوانمردی مورد تاکید دین هست. گروه سوم اما طلبکارانی می باشند که خود با اتخاذ تصمیم های غلط تحمل فشار تحریم ها و هراس جنگ را به مردم بدهکار می باشند و با «من نبودم او بود» این بدهکاری تسویه و اشتباه های گذشته آنان از حافظه مردم ایران زدوده نخواهد گردید.
**برجام و زیان های دوقطبی سازی
نقطه مشترک فعالیت انتقادی سه گروه فوق ایجاد دو فرقه برجامی و نابرجامی هست و نتیجه این رویکرد دو قطبی برجام. همان خطری که رهبر معظم انقلاب مکررا در مورد آن اخطار دادند. گروه ها و افرادی در کشور کوشش می نمایند میان هواداران و منتقدان برجام شکاف ایجاد کنند، با سرزنش دولت در حوزه های متفاوت ابتکارعمل را از رییس جمهوری دریافت کنند و تمرکز دستگاه اجرایی را از مسائل کلیدی و ابرچالش های کشور دور کنند.
اگر چه اعضای کابینه اول و دوم تدبیر و امید نشان داده اند که در مقابل چنین هجمه هایی چندان آشفته نمی گردند اما چنین روشی بهر صورت تاثیر مخرب خود را بر وزرا و مدیران دولت خواهد داشت. این رویکرد مخرب در حالی از سوی بعضی پیگیری می شود که دغدغه های اقتصادی و معیشتی مردم حالا در صدر چالش های کشور قرار دارد، بحران خشکسالی به مبحث جدی و خطرناک در ایران تبدیل گردیده و «دونالد ترامپ» رییس جمهوری آمریکا دیگربار بر طبل ایران هراسی و زیاده خواهی می کوبد. با دوقطبی برجامی، قسمتی از انرژی و زمان مدیران دستگاه اجرایی صرف قانع کردن افکار عمومی خواهد گردید که به دنبال زیرسوال بردن برجام با ناامیدی سوال هایی را طرح می کنند. این ناامیدی در همه ارکان زندگی اجتماعی ایرانیان نفوذ خواهد کرد و ناامیدی از تدبیر دولت توان دارد بنیان های اعتماد مردم به حاکمیت را تضعیف کند.
از دیگر سو برای گذر از چالش های زیست محیطی و بحران های اجتماعی در کشور گام نخست، اولویت قرار دادن این چالش ها و بحران ها از سوی تمام اعضای جامعه هست. زمانی میتوان به حل معضل کم آبی ایران امید داشت که همه جریانات سیاسی و تریبون های رسمی و غیررسمی به جای پرداختن به حاشیه ها، این معضلات را در صدر لیست دغدغه های خود قرار دهند. اولین دستگاه مسوول در حل این معضلات دستگاه اجرایی هست و تا وقتی که همدلی قوا و جریان ها با این نهاد عملی نشود نمی شود به موفقیت دولت امید داشت. این میان شکست دولت، شکست ایران و مردم می باشد و این نکته میان تسویه حساب های سیاسی مغفول مانده هست. تنوع و تکثر موضع در مورد برجام، مسیر دولت در مبارزه به زیاده خواهی های آمریکا را از مدار منطق و تدبیر دور خواهد کرد و دشمن طماع را در اختلاف آفرینی حریص تر. ترامپ و رفقای منطقه ای او بیشتر از هر زمان دیگری چشم به اختلاف های داخلی دوخته اند تا از رهگذر آن ایران را تضعیف کنند.
**آنچه بدان نیازمندیم
هنوز یک سال و چند ماه از رای اعتماد دو مرتبه مردم به روحانی نگذشته هست که منتقدان و مخالفان دولت در مناسب های متفاوت به وزرا و معاونانش هجمه می برند، برجام را نقطه فصل جریانات سیاسی معرفی می کنند و از آنکه با ماست و آنکه با برجام هست حرف بیان می کنند. شیوه کهنه ای که آزمون خود را در عمر چهل ساله جمهوری اسلامی پس داده و منفعت های ملی را متضرر ساخته هست. حال که رهبری و عقلای جریانات سیاسی خط مشی خود را در اتحاد و پشتیبانی از دولت می دانند، افراطیون بعضی جریان ها هم نیازمند اجماع زیر چتر این اتحاد می باشند. هجمه به دولت به صرف بدعهدی آمریکا و دوقطبی سازی بر علیه برجام، نقشه راه پیشرفت نیست، شاید این مشی در کوتاه مدت، بتواند تا حدودی تسکین بخش، قسمتی از شکست های سیاسی جریان های حریف باشد اما در درازمدت انشقاق داخلی را به دنبال خواهد داشت که نتیجه آن تضعیف منفعت های ملی می باشد. آنچه همه ایران در مقطع کنونی به آن نیازمند هست اتحاد زیر تک قطب منفعت های ملی و اجتناب از دوگانه سازی های باب میل دشمنان هست.
**پژوهش**۹۴۰۲**۱۶۰۱**