به گزارش تدبیرشرق، صادق خرازی در نشست «ساز و کار و موانع رسیدن به عدالت اجتماعی» عنوان کرد:
مهمترین عنصر عدالت، حکمرانی مستحکم و عالی است که همه جامعه را در نظر بگیرد، تحقق عدالت میتواند دارای ابعاد متفاوتی باشد، اما مهمترین شاخصه آن آزادی است که اگر نباشد زبان قلم و کلام مهجور میماند و روح عدالتخواهی مردم زندانی میشود.
راه مبارزه با فساد از قلم و کلام آزاد و آزادی است، مهمترین خروجی آزادی، عدالت است.
وقتی از سفر اهوز و خوزستان برمیگشتم چیزهایی دیدم که در هیچ کجا نظیرش نبود. خوزستان از شهرهای ثروتمند است، حتی به راحتی میتواند به کشورهای ثروتمندی همچون کویت طعنه بزند. همه امکانات نفتی و پتروشیمی در خوزستان است اما همه این امکانات نابود شده است. پس کدام عدالت؟ بیاید ببینید چه کردید.
حلبیآبادها را ببینید مردم زیر کوهها و در غارها زندگی میکردند. اگر قبلا این مسائل را به من میگفتند تا قبل از اینکه ببینم باور نمیکردم. ما بحث انتزاعی نمیکنیم چون فایدهای ندارد.
ده میلیون درخت از بین رفته است آن هم تنها به خاطر بیتدبیری دولتها. سد ساختند و همه منابع و زمینها از بین رفته است، هشت میلیون میش و گاومیش در آب زندگی میکنند از یک روستا که چهارده هزار گاومیش داشت، هفت عدد مانده است. همه روستاها را نابود کردیم ! من با هلیکوپتر در جنوب به جایی رفتم که در خیابان یک ماشین ندیدم. کدام عدالت؟
مردم ایذه قیام نکنند؟ چرا نکنند؟ حق با آنهاست در فقر دست و پا میزنند.
در خوزستان یک روستا من را بردند که نمیشد در آن نفس کشید. به نظر من باید این مسائل را فریاد زد. عدالت یعنی این! وقتی میگوییم مفهوم عدالت، آزادی است و آزادی بدون عدالت معنی ندارد، از چه سخن میگوییم؟
من معتقد بودم توسعه مقدم بر عدالت است اما در حال حاضر با قدرت فریاد میزنم اشتباه کردم! تنها راه درک مفاهیم مهمی همچون عدالت، احترام به آزادی احترام به قلم و احترام به کلام است.
صحبت من این است که ما فقط وقتی پیاده هستیم، آزادیخواهیم اما وقتی سوار اسب قدرت میشویم یادمان میرود کجا بودیم چه کردیم تا پیاده میشویم دموکرات میشویم.
سخنانی که در بعضی بیانات دولتمردان است هیچ ارتباطی با آزادی بیان و اصل رعایت حقوق انسانی ندارد. اگر ارتباطی داشت الان با خوزستان ویران روبه رو نبودیم اینها دردهای جامعه است، ما تبدیل به سوپاپهای جامعه شدهایم، چرا نمایندگان مجلس وقتی از همه مشکلات خبر دارند کاری نمیکنند؟
دیدگاه من برای امروز کشور چیز دیگری است؛ اگر میخواهید عدالت اجتماعی باشد، قانون مینو خالقی را بردارید. تا به مجلس آمد، فهمیدید اشتباه کردید؟ اگر میخواهید نباشد چرا میگذارید به مجلس برود؟ دو دوتا ۱۷ نمیشود، ما نباید سر هم را شیره بمالیم باید شفاف حرف برنیم.
نزدیک انتخابات مردم عزیز هستند. اما بعد از انتخابات هیچ کسی از حال آنها خبر ندارد، انقلاب اسلامی یکی از مردمیترین انقلابها است، یکی از پاکترین انقلابهای مردمی انقلاب ایران بود. انقلابی نبود که با تفنگ پیروز شود، انقلابی بود که همیشه بر ظلم پیروز بود.چرا به اینجا رسید؟ سر خود را شیره نمالیم همه چیز واضح است چرا حاج قاسم محبوب است ولی دیگری نیست؟ چرا در نظرسنجیها حاج قاسم محبوب است؟ چون میدانند امنیت میآورد! چرا هاشمی انقدر محبوب بود؟ این مردم با شعور هستند با این مردم نمیشود با الفاظ و شعار و مکتب و دروغ سخن گفت.
بسیاری از دانشجویان ما مشکل دارند حتی برای درس خواندن! من که از خود این نظام هستم. اگر من و امثال من حرف میزنند همه آنها در چارچوب نظام است، چرا باید احمدینژاد آزاد باشد اما کسی مثل خاتمی باید چه کند که قبولش کنند؟
چهل میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند با چه شور و شوقی منتظر آیندهای روشن بودند، بپذیرید ناکارآمد هستید. ریشه این اعتراضها اصلا سیاسی نیست. مردم از اصولگرا و اصلاحطلب عبور کردند. مشکلات جدی زندگی مردم را نابود کرده است. مردم درد و دل میکنند اما هیچ کسی نمیشنود. با این مشکلات کسی از مسئولان نباید شب راحت بخوابد مگر آنکه دغدغه مردم را نداشته باشد. مجلس، دولت و قوه قضائیه باید فکر مردم باشند.