سلامی:تفکر اقتصادی در کشور حاکم نیست
سلامی:تفکر اقتصادی در کشور حاکم نیست
هر چقدر هم شغل ایجاد کنیم، باز هم از تقاضای کار عقب هستیم|بالاترین نرخ بهره دنیا را داریم
مریم فکری: سال ۱۳۹۶ اولین سال اجرای برنامه ششم توسعه است که به باور تحلیلگران اقتصادی، برای تحقق اهداف آن نیاز به انجام کاری شبیه معجزه داریم. عبارت «تحقق یک معجزه» پیشتر در ادبیات اقتصاد ایران از سوی علی طیبنیا، وزیر اقتصاد عنوان شده بود. او پس از به دست آوردن توفیق بزرگش در خصوص کنترل تورم، این اتفاق را به نقل از یک مقام مسوول در سازمان بینالمللی پول امری شبیه به معجزه خواند.
حال یک بار دیگر هم برای تحقق اعداد پیشبینی شده برای رشد اقتصاد و سایر متغیرهای اقتصادی در طول برنامه ششم باید تراز عملیاتی بودجه مثبت شود و سهم سرمایهگذاری خارجی به ٢٢ درصد در تامین مالی برسد که کاری شبیه به معجزه است.
در برنامه ششم فرضهایی در مورد رشد اقتصادی، رشد بهرهوری کل عوامل تولید و رشد بهرهوری نیروی کار و سرمایه پیشبینی شده که با عملکرد گذشته اقتصاد ایران منافات دارد.
به باور تحلیلگران اقتصادی، طراحی برنامهها در کشور ما مثل برنامه آرزوهاست. غلامرضا سلامی، کارشناس اقتصادی میگوید: «یکسری آرزو و امکاناتی را فکر میکنیم در اختیار دولت قرار خواهد گرفت، اما عملا در اجرا میبینیم اینقدر موانع زیاد است و مشکل در کشور وجود دارد که نسبت به برنامهها غفلت میشود.» وی متذکر میشود: «همیشه بین جناحهای سیاسی ما اختلاف وجود دارد و در چنین فضایی نمیشود به اهداف بلندمدت رسید.»
به باور سلامی، «دولت ما هیچگاه بلندمدت فکر نمیکند؛ چراکه در ایران دولت که تغییر میکند، سیاستهای کل کشور نیز تغییر میکند. یعنی سیاستها هیچگاه روند یکنواخت ندارند و تا دولت تغییر میکند، همه سیاستها کنار گذاشته میشود و سیاستهای جدیدی در نظر گرفته میشود.» آنچه در ادامه میخوانید، مشروح گفتوگو با غلامرضا سلامی است.
***
* عملکرد دوات در اجرای برنامه ششم توسعه را چطور ارزیابی میکنید؟
ببینید، در رابطه با ۵ برنامه توسعهای که تاکنون اجرایی شده است، آنچه که در اهداف ذکر شده، با آنچه که اجرا شده، زمین تا آسمان متفاوت بوده است. در واقع اهداف بلندپروازانهای در برنامهها پیشبینی میشود که هیچگاه تحقق پیدا نمیکند. حتی در برنامه یکساله که بودجه است، رقمی را برای طرحهای عمرانی میگذاریم، ولی هیچگاه تحقق پیدا نمیکند. بنابراین میتوان گفت یکسری اهداف و احکام اقتصادی که همواره در برنامهها پیشبینی شده، هیچگاه به منصه ظهور نمیرسد.
* دلیل این موضوع را چه میدانید؟ شما فکر میکنید چرا پس گذشت ۱۰ ماه از اجرای برنامه ششم توسعه، برنامه عملیاتیای در رابطه با اجرای این برنامه نمیبینیم؟
شما برنامه سند چشمانداز توسعه کشور را ببینید. آیا این سند به اهدافی که تا سال ۱۴۰۴ در نظر گرفته شده، چقدر نزدیک شده است؟ برای مثال، ما قرار بود در حمل بار هوایی در منطقه مقام اول را به دست بیاوریم. از زمانی که سند چشمانداز توسعه کشور طراحی شده، سالها میگذرد، ولی بار ما به اندازه یک پانزدهم سفرهای امارات نرسیده است. یعنی حتی ۷ درصد خط هوایی امارات را ما بار جابهجا نمیکنیم. ا از سوی دیگر، در کل فرودگاههای کشور جابهجایی مسافر و در بخش خارجی در حدود ۷، ۸ میلیون نفر است؛ در حالی که در امارات در فرودگاه دبی ۸۸ میلیون مسافر جابهجا میشود. الان هم برای ۱۵۰ میلیون مسافر دارند برنامهریزی میکنند. یا اینکه در قطر، کشوری که به اندازه کوچکترین استان ایران هم نیست، ۸۰ میلیون مسافر جابهجا میشود. در بنادر همین حالت وجود دارد و در بخش ریلی نیز همینطور. در بخش ترانزیت که مزیتهای زیادی داشتیم، همه را از دست دادیم.
طراحی برنامهها در کشور ما مثل برنامه آرزوهاست. برای مثال، در حملونقل ریلی یکسری اهداف دیده شده که خیلی بلندپروازانه است. عملا وقتی اعتبارات لازم نمیرسد، ۵ سال هم که بگذرد، میبینیم حتی به ۱۰ درصد آمال و آرزوها هم نرسیدیم. علت این است که یکسری آرزو و امکاناتی را فکر میکنیم در اختیار دولت قرار خواهد گرفت، اما عملا در اجرا میبینیم که اینقدر موانع زیاد است و مشکل در کشور وجود دارد که نسبت به برنامهها غفلت میشود. همیشه بین جناحهای سیاسی ما اختلاف وجود دارد و در چنین فضایی نمیشود به اهداف بلندمدت رسید. دولت ما هیچگاه بلندمدت فکر نمیکند.
از سوی دیگر، یکی از مسایلی که کمک میکند اهداف توسعهای تحقق پیدا کند، بحث سیاست خارجی و تعامل با دنیا است که متاسفانه هیچگاه این تعامل را نداریم. برای مثال، ما دنبال این هستیم که صادرات کشور را افزایش دهیم و بدون افزایش صادرات نمیتوانیم رشد اقتصادی مطلوب داشته باشیم. این در حالی است که در حال حاضر شاهد هستیم که حتی در کشورهای همسایه و یا کشورهای مختلف دنیا کاهش صادرات داریم.
یکی از مسایل دیگر، سرمایهگذاری خارجی است که ما باز هم در این زمینه مشکل داریم. با توجه به رفتارهایی که ما در حوزه اقتصاد و سیاست داریم، سرمایهگذار خارجی حاضر نیست در کشور ما سرمایهگذاری کند.
ما شاهد هستیم دولت همان سیاستهایی که در رابطه با صنعت خودرو در ۴۰ سال گذشته عمل شده و شکست خورده را با شدت بیشتری اعمال میکند. برای مثال، تعرفهها را بالا میبرد و یا جلوی ثبتسفارش را میگیرد. به قول معروف، دولت، بدون تدبیر از صنعت خودرو داخلی حمایت میکند که نتیجهاش این میشود قیمت خودرو در داخل بالا رود و کیفیت آن نیز پایین آید.
* یک موضوعی که همواره در رابطه با عدم اجرای برنامههای توسعهای مطرح است، اینکه تاکنون هر دولتی روی کار میکرده، برنامههایی را که دولت قبل تصویب میکرده، قبول نداشته است. شما فکر میکنید چرا این اتفاق در دولت یازدهم افتاده است. دولت یازدهم یکی از منتقدان عدم اجرای برنامههای توسعه در دولت قبل بودند. از سوی دیگر، برنامه ششم توسعه که در دولت یازدهم تصویب شده است؟
بخش عمدهای از اجرای برنامه ششم توسعه در دولت یازدهم بود. هنوز از برنامه ششم توسعه زمان زیادی نگذشته، اما اصولا دولتهای ما نمیتوانند بلندمدت فکر کنند، چون هیچگونه احساس امنیتی که بتوانند در بلندمدت حضور داشته باشند، ندارند.
ما شاهد بودیم دولت ملایمی مثل اصلاحات یک دفعه تبدیل به دولت احمدینژاد شد. در بعضی از کشورها ممکن است رییسجمهور قبلی با رییسجمهور بعدی تفاوتهای فکری داشته باشند، اما در کل سیستم تغییر نمیکند. در ایران دولت که تغییر میکند، سیاستهای کل کشور نیز تغییر میکند. یعنی سیاستها هیچگاه روند یکنواخت ندارند و تا دولت تغییر میکند، همه سیاستها کنار گذاشته میشود و سیاستهای جدیدی در نظر گرفته میشود. همینطور دورههای ۴ ساله دولتها میگذرد.
* به طور متوسط در برنامه ششم توسعه برآورد شده بود که نرخ رشد اقتصادی ۸ درصد داشته باشیم. در سال اول اجرای این برنامه پیشبینیها این است که نرخ رشد اقتصادی به ۶ درصد برسد. در رابطه با نرخ بیکاری نیز اهدافی پیشبینی شده است. شما فکر میکنید وضعیت متغیرهای اقتصادی در برنامه ششم توسعه چگونه خواهد بود؟
من معتقدم با این نوع نگرش و دو قطبی بودن جامعه و اختلافهایی که وجود دارد و اینکه همه چوب لای چرخ هم میگذارند، تحقق اهدافی که در رابطه با متغیرهای اقتصادی در نظر گرفته شده، باور کردن آن مشکل است.
ما به جایی که با یکدیگر همافزایی داشته باشیم، بهگونهای برخورد میکنیم که کارهای یکدیگر را خنثی کنیم. این بزرگترین لطمه را به توسعه کشور وارد میکند. از یک طرف، وزارت امور خارجه تلاش میکند که روابط بهبود پیدا کند، اما یکدفعه از جناح دیگر سیاسی کشور یک نفر صحبتی میکند و همه چیز روی هوا میرود. در رابطه با مشکلات بانکی و مسایل بینالمللی، دولت میداند که ما باید یکسری روابط بینالمللی را بپذیریم تا بتوانیم با بانکهای دنیا رابطه متعارف برقرار کنیم. اما جناح مقابل معقتد است که اصلا این کارها ضرورتی ندارد.
* شما فکر میکنید بزرگترین فرصتسوزیای که در رابطه با برنامه ششم توسعه صورت میگیرد، چیست؟
ببینید، در حقیقت معضلات اقتصادی ما در یک برنامه توسعه حل نمیشود. در حال حاضر در رفع بیکاری شاهد هستیم که هر چقدر هم شغل ایجاد کنیم، باز هم از تقاضای کار عقب هستیم. ما در چنین شرایطی نیاز به سرمایهگذاری داریم که سرمایه نیز از طریق داخلی امکان ایجاد ندارد.باید سرمایهگذاری خارجی وارد ایران شود و در بازارهای بینالمللی بازار پیدا کنیم.
کشوری مانند ترکیه در حال حاضر ۲۸٫۵ میلیارد دلار سالانه صادرات صنعت خودرو این کشور است. ما خیلی تلاش کنیم، صادرات کشور به ۱۰۰ میلیون دلار هم نمیرسد. ما شاهد هستیم دولت همان سیاستهایی که در رابطه با صنعت خودرو در ۴۰ سال گذشته عمل شده و شکست خورده را با شدت بیشتری اعمال میکند. برای مثال، تعرفهها را بالا میبرد و یا جلوی ثبتسفارش را میگیرد. به قول معروف، دولت، بدون تدبیر از صنعت خودرو داخلی حمایت میکند که نتیجهاش این میشود قیمت خودرو در داخل بالا رود و کیفیت آن نیز پایین آید. اتفاقی که سالها افتاده و هیچ امیدی برای آینده صنعت خودرو که بتواند سهمی در بازار جهانی داشته باشد، متصور نیستیم.
* در واقع شما معتقدید که ما در بخش صنعت داریم بیراهه میرویم.
در تمام بخشها اینگونه است. ما در حوزه بانکداری بیراهه میرویم، در بخش کشاورزی بیراهه میرویم. در واقع یک استراتژی توسعه نداریم و فارغ از استراتژی توسعه هستیم. ما میتوانیم با یکپنجم آبی که در بخش کشاورزی مصرف میشود، توسعه کشاورزی داشته باشیم. ما در تمام زمینهها به خطا میرویم. در سهام عدالت به بازار سرمایه لطمه زدیم و در بحث خصوصیسازی هم همینطور. ما میتوانستیم به مردم سهام بدهیم؛ بدون اینکه به صنعت و سرمایهگذاری لطمه بزنیم. شما بانکداری را نگاه کنید. نه بانکداری و نه سرمایهگذاری است. ما بالاترین نرخ بهره را در دنیا میدهیم و با این نرخ بهره تولیدکننده واقعی باز هم به اعتبارات دستش نمیرسد. اینها مسایلی که دولت و حکومت اذعان میکند، ولی هیچ برنامه خاص و مشخصی برای هیچ کدام از کارهای اقتصادی نداریم. ما همینطور فقط گذران میکنیم، ولی آخر و عاقبت خوبی ندارد.
شما به صندوقهای بازنشستگی نگاه کنید. بیتوجهی به بحران صندوقهای بازنشستگی میتواند فاجعه ایجاد کند. دولت برای اینکه جلوی این اتفاق را بگیرد، باید پول منتشر کند و پول هم تورم ایجاد میکند. چاپ پول میتواند بعضی مواقع راهکار باشد؛ به شرط اینکه یک استراتژی همهجانبه و فکر شدهای داشته باشد. چاپ پول یک زمانی میتواند به عنوان مسکن باشد و یک زمانی هم به عنوان عمل جراحی. به نظر من هیچ نوع تفکر اقتصادی در کشور ما حاکم نیست.
شما به صندوقهای بازنشستگی نگاه کنید. بیتوجهی به بحران صندوقهای بازنشستگی میتواند فاجعه ایجاد کند. دولت برای اینکه جلوی این اتفاق را بگیرد، باید پول منتشر کند و پول هم تورم ایجاد میکند. چاپ پول میتواند بعضی مواقع راهکار باشد؛ به شرط اینکه یک استراتژی همهجانبه و فکر شدهای داشته باشد. چاپ پول یک زمانی میتواند به عنوان مسکن باشد و یک زمانی هم به عنوان عمل جراحی.
* در برنامه ششم توسعه کشور یکی از محورهای جدی، اصلاح سیستم بانکی است. در حوزه اصلاح نظام بانکی، فرصتی بوده که از دست داده باشیم؟
یکی از مشکلات نظام بانکی، غیر از مشکلات ساختاری، بدهکاری دولت به نظام بانکی است. در حال حاضر بزرگترین بدهکار نظام بانکی، دولت است و تاکنون در جهت پرداخت این بدهی اقدام قابل توجهی صورت نگرفته و حتی روز به روز نیز این بدهی بیشتر شده است. رقم نیز خیلی زیاد است و شاید در حدود ۳۰۰ هزار میلیارد تومان مطالبات بانکها باشد. دولت باید تاکنون اقدامی انجام میداد که این بدهی پرداخت شود. علاوه بر این، سرمایه بانکها نیز باید افزایش مییافت. البته اقداماتی در جهت افزایش سرمایه صورت گرفته است، ولی این افزایش سرمایه و پول تازه به بانکها نرفته و همه جنبه حسابداری داشته است. این دو مساله را دولت میتوانست انجام دهد.
از سوی دیگر، بدهی دولت به فعالان اقتصادی و پیمانکاران پرداخت نشده و همین باعث شده که فعالان اقتصادی نتوانند بدهی خود را به بانکها پرداخت کنند. به این ترتیب، بخشی از منابع اعتباری بانکها قفل شده است و پیمانکاران و کسانی که از دولت و شرکتهای دولتی طلبکار هستند، از دولت پولی نگرفتند که به بانک تسهیلات خود را بازپرداخت کنند.
* البته دولت در چند سال گذشته با کمبود شدید منابع روبهرو بوده است. همین موضوع باعث شده تا حدی در پرداخت بدهی خود ناتوان باشد.
رقمی که دولت بدهی دارد، معادل بودجه یکسال است و رقم درشتی است. این بدهی را نمیشود یک روزه تسویه کرد. در دنیا اینگونه رفتار میکنند که اوراق بدهی منتشر میکنند و به مردم میفروشند. در حقیقت دولت به مردم بدهکار میشود، نه به بانکها. در ایران قبلا دولت به بانکمرکزی بدهکار میشد، اما در حال حاضر به بانکها بدهکار است.
دولت باید اوراق بلندمدت بدهکار باشد و آن هم به مردم و صندوقهای بازنشستگی، ولی متاسفانه ما اوراق بلندمدت در ایران نداریم. در کشورهای دیگر اوراق ۱۰ ساله، ۲۰ ساله و حتی بالای ۲۰ سال منتشر شده است و دولت اینگونه بدهکار است. دولت ایران نیز باید این کار را میکرد و میتوانست انجام دهد، منتها دلیل تعلل دولت را متوجه نمیشویم. در واقع در این ۵ سال فرصت خیلی خوبی را از دست دادیم و فرصتها باز هم از دست میرود.
* شما فکر میکنید دلیل تعلل دولت چه بوده است؟
پیشنهاد ما این بوده که صدور اوراق بلندمدت با بهره ۲۰ درصد امکانپذیر است. پیشنهاد این بود که اوراق بدهی با قدرت خرید ثابت منتشر شود؛ یعنی متکی به ارزهای معتبر مثل دلار و یورو باشد. به عبارتی، کسی که ۱۰ هزار دلار میدهد و اوراق میگیرد، بعد از ۱۰ سال نیز قدرت خریدش ثابت بماند و در حد همان ۱۰ هزار دلار باشد. البته در این حالت بهرهاش روی ۵، ۶ درصد میآید. در دنیا یک چنین اوراقی را با نرخ یک و دو درصد میفروشند. بسیاری از ایرانیها در خارج از کشور نیز این اوراق را میخریدند.
با انتشار این اوراق میتوان بدهی دولت به بانکها و فعالان اقتصادی را پرداخت کرد. به این پیشنهاد به دلیل محافظهکاری زیاد هیچکسی پاسخ نداد. گروهی انتقاد میکردند که ما نباید به ارز خارجی اوراق را منتشر کنیم؛ در حالی که هدف ما این نبود که اوراق قرضه ارزی منتشر کنیم، بلکه باید به ارزهای دیگر متصل میکردیم. در واقع کسی که این اوراق را میخرد، دیگر خیالش راحت خواهد بود که ۱۰ سال دیگر ارزش پولش حفظ شده است.
این یکی از فرصتسوزیهایی بود که صورت گرفت. نباید منتظر معجزه بود که بدهی دولت به بانکها و فعالان اقتصادی پرداخت شود، بلکه باید راهکار اندیشیده شود. در حال حاضر بسیاری از پیمانکاران و کارخانهها از شرکتهای دولتی طلبکار هستند.
* به نظر شما، بودجه ۹۷ در جهت کاهش بدهیها حرکت کرده است؟
دولت طی چند سال گذشته اسناد خزانه یک ساله و دو ساله منتشر کرده است. در حقیقت این نوع پرداخت بدهی، تنها تعویق انداختن بدهی به سال بعد است. با چه قیمتی؟ به قیمت اینکه پیمانکار ضرر کند. ما نباید به این مسایل بیتفاوت باشیم و بدهی دولت باید به بانکها پرداخت شود تا بانکها امکان اعطای اعتبارات به بخش تولید را داشته باشند.
از سوی دیگر، مقررات بانکداری بدون ربا که در حقیقت در ایران است، منشا بسیاری از مفاسد اقتصادی و مشکلات است. به طور کلی قانون بانکداری بدون ربا کاملا غیرکارشناسی بود و نرخ بهره را بالا برد. بارها این موضوع گفته شده، ولی هیچ اقدامی در جهت اصلاح این قانون صورت نگرفته است.
۳۵۲۲۵