آخرین خبرهااسلایدرسیاسیملی
احیای مثلث ناطق نوری، لاریجانی و باهنر /بازگشت به روزهای میانهداری در جریان راست /جمنا کنار زده خواهد شد؟
گروه سیاسی : این روزها صحبت از احیای یک مثلث قدیمی در عرصه سیاست است: علی اکبر ناطق نوری، محمدرضا باهنر و علی لاریجانی، که هر کدام زمانی و هر یک به دلیلی از نقش کانونی خود در تصمیمسازیهای جناح اصولگرا کناره گرفتند. اما ائتلاف سه مرد شناسنامه دار عرصه سیاست موضوعی است این روزها بیشتر از هر زمان دیگری از گوشه و کنار به گوش میرسد.
آغاز این ائتلاف به سال 84 برمی گردد؛ یعنی همان زمانی که احمدی نژاد برای نخستین بار نامزد انتخابات ریاست جمهوری و در نهایت پیروز انتخابات شد و بسیاری از معادلات سیاسی کشور را به هم زد. از همان زمان بود که ناطقنوری از ستاد فرماندهی ارودگاه اصولگرایان فاصله گرفت و پس از مدتی حتی شرکت در جلسات «جامعه روحانیت مبارز» را ترک کرد. اما حالا باز نامش بر سر زبانها افتاده و خبرها حکایت از آن دارد که او قصد بازگشت دوباره به صحنه سیاست را دارد و گمانهزنی میشود در پیوند دوباره او با لاریجانی و باهنر مثلثی سیاسی تشکیل شود. هر چند که این مثلث در قالب ائتلافی رسمی یا ایجاد تشکیلاتی منسجم تبلور نیابد.
بازگشت ناطق به سیاستورزی جدی با استعفایش از مسئولیت بازرسی دفتر رهبری پیش از انتخابات ریاست جمهوری پیش از پیش در اذهان قوت گرفت. او در اظهارنظری اعلام کرد که تمایلش برای تبلیغ و تشویق مردم برای حضور در انتخابات به نفع روحانی دلیل اصلی استعفایش بوده است. در این میان باهنر نیز تلاش دارد تا ناطق را به عرصه سیاست بازگرداند و می گوید «به زودی خبرهایی از بازگشت ناطق به فضای سیاسی کشور خواهد شنید.» او چندی پیش هم در گفتوگویی تاکید کرده بود: «بعضی میگویند دعوت کنیم آقای ناطق به عالم سیاست، بازگردد. من بارها و بارها در رسانههای عمومی گفتم از آقای ناطق خواهش میکنیم برگردد به عالم سیاست. »
به همان میزان که ناطق نوری در این سال ها از اصولگرایان فاصله گرفت، علی لاریجانی و باهنر نیز هر یک در مقطعی راه خود را جدا کردند. لاریجانی در چند سال اخیر چندان وارد مناسبات سیاسی وانتخاباتی احزاب اصولگرا نشده، چنانکه او در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری درباره دعوت اعضای جمنا از او گفته بود: «درباره تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب باید بگویم خبری به من ندادند و البته تشکر می کنیم که خبر ندادند!» او حتی در روزهایی که اصولگرایان به دنبال گزینهای در حد و قواره ریاست جمهوری بودند تا او را در برابر روحانی علم کنند، به این عرصه وارد نشده و پشت سر روحانی ایستاد و از او حمایت کرد.
کنارهگیری از جمع ناهماهنگ
ناطق نوری سال 76 و قبل و بعد از آن با «ناطق امروز» تفاوت زیادی دارد. رئیس مجلس در دورههای چهارم و پنجم پارلمان از همان دوم خرداد 76 كه براي رقيبش پيام تبريك فرستاد ديگر سودای پاستور را در سر نداشت اما سران جناح راست به فکر جبران شکست خود بودند و با وجود اختلافاتی که داشتند بنا را بر تعامل با یکدیگر گذاشتند و «شورای هماهنگی نیروهای انقلاب» پس از رایزنیها و برنامهریزیهای بسیار تشکیل شد. شیخ نور هم که در انتخابات ریاست جمهوری از رقیبش شکست خورده بود با پیشنهاد اصولگرایان ریاست شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی را برعهده گرفت. ناطق در هشت سال منتهی به سال 84 تلاش کرد اصولگرایان را ساماندهی کند تا این بار آنها برنده رقابتهای انتخاباتی شوند. او آستین ها را بالا زد تا مرزبندی های راستگرایان سیاسی ایران را بردارد، اما شرایط آنطور که او می خواست، پیش نرفت و همطیفان او راضی به وحدت نشدند. ناطقنوری همان زمان که اصولگرایان به کار تشکیلاتی «نه» گفتند و حاضر نشدند از «علی لاریجانی» به عنوان نامزد منتخب شورای هماهنگی برای انتخابات ریاستجمهوری وقت، حمایت کنند عطای سیاست اصولگرایانه را به لقایش بخشید و ردای کار حزبی را نیز از تن درآورد.
دلایل جدایی شیخ نور از «جرگه اصولگرایان» تنها محدود به اتفاقات شورای هماهنگی نبود؛ سکوت همقطارهای اصولگرایش در برابر تهمتهای احمدی نژاد در مناظرات تلویزیونی سال 88، او را به منتقد جدی تندروهای این جریان تبدیل کرد؛ تا جایی که دیگر حتی حاضر نشد در جلسات جامعه روحانیت مبارز شرکت کند. چنانچه غلامرضا مصباحي مقدم، سخنگوي جامعه روحانيت مبارز چندی پیش در گفتوگویی از « دلخوري» ناطق نوري به دلیل سكوت جامعه روحانيت مبارز در دوران رياست جمهوري احمدينژاد سخن گفته بود: « به تعبيري مبناي نيامدن آقاي ناطق نوري عدم رضايتش از مناظره انتخاباتي سال ۸۸ بود كه آقاي احمدي نژاد داشت و اينكه جامعه روحانيت مبارز در حمايت از ايشان موضعگيري نكرد.»
سیاستورزی مستقل مرد اول بهارستان
یک ضلع دیگر این مثلث علی لاریجانی است. اما داستان فاصله «مرد اول بهارستان» از راستنشینان ماجرای دیگری دارد. بعد از انتخابات ریاستجمهوری سال 88، مواضع سیاسی علی لاریجانی شفافتر از گذشته شد. وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم نقش بیشتری در تصمیم او برای اینکه نسبتش را با سایر اصولگرایان مشخص کند، داشت. مواضع لاریجانی در ماجرای انتخابات آن سال، صدای اعتراض طیف ایثارگران و جبهه پایداری را بلند کرد تا آنجا که به رئیس مجلس لقب «ساکت فتنه» دادند.
اتهامهایی از این دست باعث شد تا گروهی که بعدا گزارش مجلس مشخص کرد خودسر نبودهاند، بلکه هدایت میشدند، سخنرانی لاریجانی در مراسم 22 بهمن سال ٩١ در حرم حضرت معصومه (س) را برهم بزنند. اگرچه او نمایندهای در ترکیب 8+7 در جبهه متحد اصولگرایان داشت اما در لیست نهایی این جبهه وقع چندانی به نمایندههای مورد حمایت او داده نشد. شاهدش عدم حضور اسامی غفوریفرد، کاتوزیان، علی مطهری و علی عباسپور در این فهرست انتخاباتی بود.
فصل انتخابات مجلس دهم که رسید، مرز اصولگرایان تندرو با او پررنگتر شد. تا آنجا که او خودش هم در لیست مورد حمایت این طیف در قم قرار نگرفت و اعلام کرد که مستقل وارد عرصه انتخابات می شود و تأکید کرد که این «استقلال» به معنی اصولگرا نبودن او نیست. این روزها نیز برخی تحلیلگران بر این باورند که لاریجانی بیش از پیش راه خود را از اصولگرایی جدا کرده و در حال رفتن همان راهی است که پیش از او هاشمی رفسنجانی و ناطق رفتهاند. مشی سیاسی او این روزها در جریان اعتدال تعریف می شود به طوری که اصولگرایان نمیتوانند ریاست او بر مجلس را به نام خود بزنند.
ساز جدایی مرد رایزنیهای سیاسی
باید به ترکیب ناطق– لاریجانی، محمدرضا باهنر هم افزوده شود؛ او رئیس ستاد انتخاباتی لاریجانی در سال 84 بود. همان زمان که ناطق نوری او را نامزد منتخب اصولگرایان معرفی کرد اما گروههای اصولگرا از این نظر تمکین نکردند.
«مرد رایزنیهای سیاسی» نیز در جریان انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم از راستگرایان فاصله معنی داری گرفت. همان زمان که اصولگرایان لویی جرگه راه انداختند و جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا) را تاسیس کردند، نه تنها علی لاریجانی و ناطق نوری را به این شورا دعوت نکردند بلکه نام محمدرضا باهنر در مقام دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری هم در آن به چشم نمیخورد. با این حال باهنر در ایام انتخابات رسما به مخالفت با جمنا نپرداخت تا بعدها به نقشآفرینی در شکست این سازوکار انتخاباتی متهم نشود اما پس از انتخابات ناهمدلی خود را از تداوم فعالیت این سازوکار پنهان نکرد. این را می توان به خوبی از این جمله که «تداوم محوریت جمنا در میان اصولگرایان مشخص نیست» فهمید.
با این اوصاف به نظر می رسد این سه چهره سپهر سیاست، حالا به این باور رسیده اند که وقت آن رسیده است که دوباره به روزهایی که در میان اصولگرایان میانداری میکردند، برگردند. هر چند به صورت نانوشته هر یک به سهم خود یکی از اضلاع مثلثی را تشکیل دادهاند که میتواند منجر به شکلگیری طیفی جدیدی با برند«اصولگرایان اعتدالی» خواهد شد و می توان برای آن در صحنه سیاست کشور چشماندازی متصور بود./نامه