استقلالطلبی یا سوداگری در کردستان عراق؟
استقلالطلبی یا سوداگری در کردستان عراق؟
وبلاگ > خوش چهره، جلال – سوادگری یا استقلال طلبی؟ تفاوت نمیکند. کردهای عراق زمانی را برای برگزاری رفراندوم استقلال انتخاب کردهاند که نیک میدانند واکنشها در برابر آن محتاطانه است.
منطقه در آتش جنگهای فرقهای و مذهبی متلاطم است؛ بغداد هنوز درگیر داعش زدایی است؛ دولت به مفهوم واقعی همچنان در تمام نقاط کشور مستقر نیست و با توافق ملی در این کشور فاصله بسیار است. جنگ داخلی سوریه ادامه دارد؛ در این کشور نیز اختلافها برسرجای خود باقی است. کردهای سوریه مانند اقلیم کردستان عراق و زیر چتر حمایت امریکا، مدتهاست حساب خود را از دولت مرکزی جدا کردهاند؛ منازعات دیپلماتیک و رقابتهای ایدئولوژیک میان سه قدرت منطقهای ترکیه، عربستان و ایران با شدتهای متغیر ادامه دارد؛ دولت دونالد ترامپ در پی ایجاد بازیگری است که بتواند نقش تدافعی را برای منافع غرب و بهویژه امریکا مقابل قدرتهای منطقه ایفا کند؛ اسرائیل در پی تخریب آرایش مرزی کشورهای منطقه است و خلاصه آشفتگیهایی که به زعم دولت خودمختار اقلیم کردستان، فرصت لازم را برای مطالبات آنان فراهم کرده است. اما آیا همه پرسی 25 سپتامبر (سوم مهرماه آینده) میتواند کردهای عراق را به استقلال نزدیک کند؟
اگرچه انتخاب زمان برگزاری رفراندوم استقلال مطابق با شرایط عینی لازم برای اینکار انتخاب شده، اما کامل نیست. بهرغم همه آشفتگیهای جاری در منطقه، هنوز استقلالخواهی از این دست نمیتواند نه تنها از سوی دولت عراق، بلکه مردم و دولتهای منطقه پذیرفته شود. این اقدام به مفهوم ایجاد تغییر در نظمی است که با همه آشفتگیهای تحمیل شده، هنوز بر سر حفظ آن توافق عمومی وجود دارد. ممکن است برخی دولتها از جمله ریاض به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم از طرح برگزاری رفراندوم در میان کردهای عراق حمایت کنند اما بیگمان این رفتار نه از سر انتخابی استراتژیک، بلکه تاکتیکی برای اعمال فشار به دولتهایی است که طرف رقابت یا اختلاف با ریاض قرار دارند. بنابراین در واقعیترین حالت، حمایت از استقلال خواهی کردها بیشتر به مثابه تیغی است که ریاض علیه مخالفان و رقیبان منطقهای خود بهره میبرد. به عبارت روشنتر، استقلال طلبان کرد نمیتوانند متحدان طولانی مدت ریاض باشند. کافی است توافقهای منطقهای جای خود را به اختلافهای جاری دهد، آنگاه نه تنها هواداران برگزاری رفراندوم در اقلیم کردستان عراق، بلکه اسرائیل به عنوان حامی معنوی آنان، منزوی خواهند شد. از حالا علائم مثبت و امیدوار کنندهای از بازگشت آرامش در روابط ریاض _ تهران؛ ریاض _ آنکارا؛ تهران و آنکارا بروز کرده است. این آرامش و توافقهای بعدی آن میتواند فرصت لازم را برای موقعیت باثبات پس از داعش، فراهم کند.
مقامهای دولت خودمختار اقلیم کردستان عراق در اینحال نیک میدانند که صرف استقلال نمیتواند کردهای خسته از دههها جنگ و بیثباتی را در وضعیت ایدهآل قرار دهد. همین حالا دولت “مسعود بارزانی” با کوهی از مشکلات اقتصادی و مشروعیت سیاسی روبروست. او که در سال 2013 دوره قانونی ریاستش بر دولت خودمختار کردستان عراق پایان یافته و تاکنون دوبار ریاست خود را تمدید کرده است، با مخالفت جدی احزاب کردی از جمله حزب دموکرات و جنبش گوران روبروست. این احزاب به همراه طیف وسیعی از مردم کرد عراق در سالهای اخیر، مشروعیت دولت بارزانی را به چالش کشیدهاند. صادرات نفت از مناطق کردنشین عراق که روزانه 620هزار بشکه بود، دچار اختلال جدی شده، کارگزاران اقلیم کردستان ماههاست که حقوق خود را دریافت نکردهاند، غالب پروژههای عمرانی به دلیل بدهیهای دولت بارزانی تعطیل یا معلق شده است. مبادلات تجاری اقلیم کردستان از طریق بندر جیهان ترکیه با خطر توقف روبروست؛ و… . حال این پرسش باقی است که آیا استقلالخواهی کردهای عراق میتواند این منطقه تا بن دندان وابسته به دولت مرکزی و کشورهای همسایه را به شکوفایی نزدیک کند؟ نخبگان کرد عراق میدانند که استقلال خواهی به مثابه میوه نارسی است که پیامدهای زیانبار آن، بیش از هرکس متوجه مردم اقلیم کردستان عراق خواهد بود.
اصرار بارزانی در برگزاری رفراندوم استقلال را از منظر دیگر هم میتوان تفسیر کرد؛ سوادگری برای کسب امتیازهای بیشتر از نه تنها دولت عراق، بلکه همسایگانی که به زعم او و بنا به ملاحظات مختلف، ممکن است به این سوداگری پاسخ مثبت دهند. علاوه براین، بارزانی با تأکید بر برگزاری رفراندوم میکوشد مشروعیت از دست رفتهاش را در میان مردم و احزاب کردی بازسازی کند. به این ترتیب باید دو عامل استقلالخواهی و سوداگری را در ایده برگزاری رفراندوم 25 سپتامبر در ترازو گذاشت و دریافت که کدامیک وزن بیشتری دارد.