عراق،شایدنه آنگونه که تصور می کنیم
عراق در مسیری متفاوت قرار گرفته است؟
عراق،شایدنه آنگونه که تصور می کنیم
وبلاگ > مسلم، متین – شرایط عراق، آینده پر ابهامی را در برابر ما قرارداده است . اما این احتمال دور از ذهن نیست که صدر در تحلیل نهایی وساختار شکنانه خود از توزیع سنتی منابع قدرت ، به این نتیجه رسیده که به شکلی بیضی وار،دایره حوزه نفوذ خود را به سمت نیروهایی کشش دهد که ویژگی آنها بیش از نگاه به ایران ،معطوف به کشور های عربی خصوصا در منطقه خلیج فارس است.
مقتدی صدر روحانی نسبتا جوان شیعه، از معدود رهبران سیاسی عراق به شمار می رود که تمایلی به پنهان نگاه داشتن جاه طلبی های روز افزون خود ندارد. هرچند او به دلیل داشتن این خصلت، شخصیتی منحصر فرد در کشورش محسوب نمی شود،اما به این دلیل که جاه طلبی اش با آمیزه یی از فرصت طلبی،جسارت و قوه تخیل عجیب همراه است، اورا در میان اپوزیسیون داخلی عراق به فردی جذاب که سرمایه گذاری روی او حتما نتیجه لازم راخواهد داد، تبدیل کرده .حداقل محمد بن سلمان که اینگونه می اندیشد!. روحانی جوان شیعه مقتدی صدر نیز ثابت کرده در راه توسعه نفوذ و اقتدار سیاسی مد نظرش از دادن هرگونه هزینه ابا یی ندارد. اما چنین جسارتی در آینده، صدر را الزاما به یک نیروی تعیین کننده هم تبدیل خواهد کرد یانه!؟ باتوجه به شرایط کنونی عراق پاسخ قاطع مثبت یا منفی ، مشکل واحتمالا گمراه کننده خواهد بود. تحملی آزار دهنده است و تا تعیین حد و وزن نهایی نیروهای سیاسی منطقه یی و بین المللی تاثیر گذار و دخیل در عراق ،برای پاسخ به این پرسش باید صبور باشیم.اما اینکه تصور کنیم صدر و جریان وابسته به او از چنین توانایی مستقلی برخوردارند! تصور باطلی ست.
به همین دلیل برخی ناظران امور عراق معتقدند مقتدی صدر به عنوان یک نیروی سیاسی با رویکردی ایدئولوژیک و تبار خانوادگی معروف ، به خوبی متوجه شده شرایط کنونی و آتی عراق ،مولفه های مذکور را برای او بی اثر و فاقد موضوع خواهد کرد، اگر نتواند در باره مشروعیت ادعایی و تداومی خود متناسب با آینده عراق تصمیمی اتخاذ کند.درک ابتدایی صدر از شرایط عراق (صرف نظر از میزان درستی آن)ظاهرا وی را متقاعد کرده” اولا، با سایر نیروهای سیاسی که الزاما شیعه نبوده و ملی گرا هستند روابط نزدیکی برقرار کند. ثانیا ، برای بقاء،به رویکرد سیاسی اش در عرصه دیپلماسی بین المللی ،خصوصا جهان عرب(مشخصا در خلیج فارس) جنبه فراگیر تری بدهد. بیشتر تحت تاثیر این تحلیل شخصی که سایر نیروهای سیاسی اوپوزیسیون درونی عراق، مانند ائتلاف های موسوم به متحدون،الوطنیه و العربیه به دلیل همسویی با قدرت های منطقه یی عرب، قادرند بر آینده عراق تاثیر پایدارتری داشته باشند.
اینکه چنین تحلیلی از اوضاع چقدر منطبق با واقعیت است؟ بحث دیگری ست ونیاز به گذر زمان و چگونگی برداشت دولت آقای عبادی از اوضاع وخیم کنونی دارد. من قادر به ارزیابی مستقل این نکته با توجه به شدت بحران جاری ومواضع کردها در شمال عراق که آینده پر ابهامی را در برابر ما قرار داده نیستم. اما این احتمال را دور از ذهن نمی دانم که مقتدی صدر در ارزیابی و تحلیل نهایی ساختار شکنانه خود از توزیع سنتی منابع قدرت در عراق پس از صدام حسین، به این نتیجه رسیده باشد که به شکلی بیضی وار ،دایره حوزه نفوذ خود را به سمت نیروهایی کشش دهد که ویژگی آنها بیش از نگاه به ایران ،معطوف به کشور های عربی خصوصا در منطقه خلیج فارس است.در این میان آنچه می تواند به غایت مهم باشد و ما نمی دانیم استراتژی تهران در مواجه با آن چگونه خواهد بود ،حد عمق و وسعت تغییروتحولات پیش روست که ظاهرا محدود به جریان صدر نبوده و دامنه وسیع تری از نیروهای عراقی مانند جریان حکیم را تحت تاثیر قرار داده است. دلیل این تغییر و تحولات چیست؟و آیا الزاما می توان از آنها نتیجه گرفت که در عرصه سیاسی آینده عراق، ایران با شرایط متفاوت و غیر قابل پیش بینی روبرو خواهد شد؟نکاتی هستند که تحلیل آنها بسیار بسیار سخت است. عمدتا به این دلیل که بسیاری از نیروهای سیاسی عراق به طور سنتی از جنبه سیاسی و ساختاری همواره متکی به ایران بوده اند. اما جابجایی های فیزیکی کنونی احزاب و نیروهای عراقی ، چنین وفاداری را آیا تضمین ابدی می دهد؟.این سوال بسیار مهمی ست.سفر هفته گذشته مقتدی صدر به عربستان و استقبال محمد بن سلمان از او تحولی نیست که اهمیت آن به یک تیتر یا تحلیل خبری محدود باشد. با هر معیاری، تحولی بسیار مهم و ساختار شکن در بدنه سیاسی عراق به شمار می رود. صدر پس از بازگشت از عربستان ادبیات سیاسی متفاوتی در پیش گرفته و می گوید نقطه نظرات مشترکی با رهبران عربستان دارد.آکادمی خاورمیانه به ما یاد داده مواضعی از این دست جدی گرفته شوند.اما هر چه هست منطقه خود را آماده روبرو شدن با شرایط جدیدی می کند. هر چند شدت گرانش این تغییرات،احتمالا به اندازه یی نخواهد بود که بدنه سیاسی نیروهای سنتی عراقی را از متحد دیرینه شان ایران دور و یا در مقابل آن قرار دهد. اما علی القاعده باید تحولات کنونی برای تهران مهم باشد. البته حضور و نفوذ ایران در عراق نکته یی نیست که بتوان آن را انکار کرد و یا نادیده گرفت. اما نحوه بازی ،قدرت مانور و انعطاف ارتجاعی سیاست خارجی و منطقه یی ایران در عراق نسبت به گذشته با پیچیدگی هایی روبرو خواهد شد. اما اینکه تهران مترصد است چه استراتژی راهبردی پیش بگیرد؟ دقیقا نمی دانیم!، فقط مطمئن هستیم شرایط به سهولت گذشته نخواهد بود.matinmos@gmail.com