نکاتی در باره کتابخانه سلطنتی صفویه
داخل عرض شد!
تعبیر «داخل عرض شد» اصطلاحی است که برای کتابهای کتابخانه سلطنتی، و چک کردن آنها در دوره صفوی و قاجاری به کار می رفته است. کافی است این جمله را در وبسایت aghabozorg.ir سرچ کنید، در آن صورت نمونه های فراوانی از آن را خواهید یافت. در واقع، زمانی که کتابخانه شاهی یا سلطنتی درست می شد، و کتابهایی در آن قرار می گرفت، چک کردن درستی آنها که ممکن بود هر از چندی صورت گیرد، با تعبیر «داخل عرض شد» به صورت یادداشتی کوتاه روی صفحه سفید اول کتاب نوشته می شد. این زمانی بود که کتاب با تعبیر «جمع شد» وارد کتابخانه شده بود و حالا کتابدار، بر آنها مرور کرده، و با تعبیر «داخل عرض شد» یا تعابیری نزدیک به آن، مانند «عرض دیده شد» یا «به عرض رسید» و… [و گاه با تعبیر «زیارت شد»] تأیید می کرد که کتاب در کتابخانه شاهی قرار دارد.
این یادداشت برای معرفی یکی از این یادداشتهاست که روی نسخهای از لسان الخواص از آقا رضی قزوینی از علمای بزرگ و عالی مقدار شهر قزوین است. وی درگذشته 1096 قمری است و رساله ها و آثار فراوانی در مسائل فقهی و دینی و تاریخی برجای مانده است. یکی از رسائل او، مولودیه، در باره تعیین روز ولادت رسول اکرم است که این بنده خدا، متن آن را همراه با گزارش تفصیلی در مقالات تاریخی (دفتر 19 ـ 20) منتشر کرده ام. وی درباره نووزیه هم رساله ای دارد که آن هم با کوشش فقیر، منتشر شده است.
اما کتاب حاضر، لسان الخواص اوست، اثری دایرة المعارف است، جز آنکه گویا فقط همین یک مجلد از حرف الف نوشته شده است. بنده توضیح مفصلی درباره این کتاب بسیار ارزشمند در مقاله «وجه دایرة المعارفی بحارالانوار» نوشته ام (چاپ شده در مقالات تاریخی، دفتر دوازدهم) و توضیح داده ام که روش عالمانه او در نگارش این اثر، یک الگوی بسیار زیبا برای کار دایره المعارف نویسی در دوره صفوی بوده و صد البته که بسیار پیشرفته تر از زمان خود بوده است.
اما اکنون بحث ما مطلب دیگری است و آن یادداشتهایی است که روی نسخه ای از این کتاب که در زمان خود مولف کتابت شده است و بنابراین باید مربوط به پیش از تاریخ درگذشت وی 1096 باشد. نسخه مزبور 287 صفحه و به شماره 4906 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می شود.
بر اساس یادداشتهایی که روی این نسخه نوشته شده، این اثر زمان خود آقا رضی در اختیار نعمت، مشهور به میرآصف پسر محمد باقر الحسینی قرار گرفته است. این مطلبی است که در یک یادداشت که روی صفحه نخست توسط همین میر آصف و در زمان حیات مولف نوشته شده، آمده است. متن این یادداشت را ذیلا خواهیم آورد.
این میر آصف، می تواند میرآصف قزوینی باشد که شیخ عبدالنبی قزوینی (م 1200) از او ذیل مدخل «میر آصف قزوینی» یاد کرده و نوشته است: «کان من سادات العلماء و من علماءالسادات، و من الفضلاء الذی فازوا بعوالی الدرجات». سپس چنان که گویی خود او را ندیده، گوید که دیده ام که عالمان قزوین از او ستایش می کنند. او به اصفهان رفت، سپس به قزوین برگشت و بعدها به تفلیس و ایروان منتقل شده، در آنجا به عنوان مدرس تعیین شد. آنگاه به اصفهان برگشت و در این شهر در جریان محاصره محمودیه (افاغنه) درگذشت: «و کان رحمه الله مع کمال الفضل مقدسا منزها زاهدا ورعا». سپس خاطره ای از او در جریان محاصره و گرسنگی عمومی نقل کرده است و از این که با زحمت همراه عده ای دیگر توانستند گوشت الاغی تهیه کرده و آن را طبخ نمایند یاد کرده و این که او سهم خود را آخر هم برداشت و این چنین ایثار کرد، یاد کرده است. (تتمیم امل الامل، ص 48 ـ 49 «قم، مرعشی، 1407ق»). عبدالنبی قزوینی دو کتاب از او دیده است. یکی شرح خطبه همام، و دیگری کتاب الکافی فی صفات المومن.
این نسخه بعدها در اموال ساروخان قورچی باشی درآمده، و این مربوط به سال 1102 قمری است، نکته ای که روی دو یادداشت دیگر در صفحات آغازین آمده است. این ساروخان کیست؟
واله داغستانی (م 1170) از مرتضی قلی خان نامی سعد لو ولد مرحوم ساروخان قورچی باشی یاد کرده و نوشته است: «اباً عن جدّ این سلسله علیّه از امرای ذوی الاقتدار قزلباش و مورد عنایت و مراحم پادشاهان ایران بوده، فرق عزت به به فلک اعظم رسانیده اند. الحق از اوایل دولت صفوی تا انقراض آن دولت علیه، از این سلسله بلکه از این طایفه، سر مویی انحراف در اخلاص مندی و جان فشانی به ظهور نیامده: این سلسله از طلای ناب است / این خانه تمام آفتاب است». (تذکره ریاض الشعراء، 4/2359 «تهران، اساطیر، 1384»).
این نسخه سال 1102 با قید به این که از اموال ساروخان بوده، به کتابخانه شاهی منتقل شده است. این انتقال با عنوان «جمع شد» یا «جمع است» در این این یادداشت آمده است.
عنوان «جمع شد» را دست کم روی نسخه ای حبیب السیر که به شماره 7587 در کتابخانه مجلس نگهداری می شود، مشاهده می کنیم. در آنجا آمده است: «از بابت اموال مرتضی قلی وزیر سابق فارس که به تاریخ شهر شعبان 1090 در کتابخانه جمع شد».
تعبیر «از بابت اموال» که روی نسخه حبیب السیر مزبور آمده، روی همین لسان الخواص هم هست. آیا مقصود از آن می تواند این باشد که این امرا، بدهی به دربار داشته و مجبور شده یا خواسته اند برای پرداخت بخشی از بدهی خود، کتابهایشان را به کتابخانه شاهی بدهند؟ به هر حال از اموال آنها بوده، و به کتابخانه شاهی انتقال یافته است.
در مورد دیگری روی نسخه ای از بهجة المباهج نوشته است: «بهجه المباهج … از بابت اموال آقا محرم که به تاریخ 26 شهر ربیع الثانی سنه 1105 داخل عرض شد». (نشریه نسخه های خطی: دفتر 7، ص 642 ـ 644)
یک مورد هم به عنوان «پیشکش» از طرف امیری عنوان شده است. نسخه ای از «ترجمه منظوم چهل کلمه» جامی، در اختیار است که در سال 1107 وارد شده است. عبارت آنجا این است: «بخط بابا شاه از بابت پیشکشی ولدان مرتضی قلی خان بیگلربیگی سابق گنجه که به تاریخ شهر جمادی الاولی سنه 1077 جمعست». این کتاب در سال 1105 بررسی مجدد شده و عبارتی که دنباله همان عبارت قبل آمده این است: «به تاریخ 16 شهر جمادی الثانیه سنه 1105 داخل عرض شد. مهر شاه سلطان حسین که چنین است:
رسید از سلیمان به عز و شرف / حسین از غلامی شاه نجف»
انتخاب سال 1105 که اواخر آن سال، شاه سلطان حسین به سلطنت رسید، برای این است که به احتمال، پس از آغاز سلطنت او، کتابخانه وارسی شده و کتابها با این تاریخ، وجودشان در کتابخانه شاهی، تأیید شده است. البته ممکن است این کار یعنی بررسی موجودی کتابخانه شاهی برای سالها ادامه یافته است. این نیز هست که کتابها هر ده سال، یا کمتر و بیشتر وارسی می شده و با تعبیر «داخل عرض شد» جودشان مورد تأیید قرار می گرفته است. می تواند بود که اگر کتابدار کتابخانه شاهی عوض می شده، این کار را مکرر انجام می داده است. شده است که روی یک نسخه، تا ده بار تعبیر «داخل عرض شد» با تاریخ های مختلف آمده است. روی همین نسخه مورد بحث ما سه تاریخ 1105، 1115 و 1127 دیده می شود.
نمونه دیگر از بررسی کتابها در سال 1105 نسخه ای از دیوان واعظ قزوینی است که به شماره 8806 در کتابخانه مرکزی دانشگاه نگهداری می شود. روی این نسخه آمده است: «دیوان واعظ، قطع کوچک، کاغذ دولت آبادی، جدولی، جلد تیماج ترنج دار طلاپوش، از بابت اموال حق وردی حاکم سابق کوه کیلویه به تاریخ شهر جمادی الاولی 1090 ضبط و به تاریخ 14 شهر ربیع الثانی 1105 داخل شد». (فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج 17، 225 ـ 225).
نیز نمونه دیگر، نسخه از قانون نامه یا دفتر ممالک روم یا قوانین آل عثمان است که روی آن نوشته شده: «رساله در حساب ترکی، قطع بزرگ، کاغذ استانبولی، جلد تیماج سرخ ترنج دار بیاضی، از بابت اموال منوچهر خان بیگلربیگی سابق شهر مقدس مشهد که به تاریخ شهر ذی قعده سنه 1086 جمع است مجددا به تاریخ 9 شهر جمادی الثانی سنه 1105 داخل عرض شد». (نشریه نسخه های خطی، دفتر 11، 12، ص 447 ـ 449).
در یادداشتی که روی صفحه سفید اول نسخه درباره «جمع شد» یا «داخل عرض شد» نوشته می شده، خصوصیاتی از کتاب نوشته می شده است. روی نسخه مورد بحث از لسان الخواص نوشته شده است: «قطع وسط، کاغذ سمرقندی، جلد تیماج». چنان که روی همان نسخه حبیب السیر (7587 مجلس) هم نوشته شده: «تاریخ حبیب السیر، جلد اول، قطع بزرگ، کاغذ سمرقندی، جلد تیماج کنج و ترنج». نیز روی نسخه ای از بهجة المباهج (فهرست کتابخانه مجلس، شماره 2، ج 1، ص 351 و نک: نشریه دانشگاه: دفتر 7، ص 642 ـ 644) آمده است: «بهجة المباهج، قطع بزرگ، کاغذ دولت آبادی، مجدول، مذهب، جلد تیماج، معرق طلاپوش، به خط محمد رضا بن شمس الدین علی مداح … بتاریخ 26 شهر ربیع الثانی سنه 1105 داخل عرض شد. وزیری، جلد تیماج سبز».
چندین نمونه دیگر هم از این دست مانند نسخه ای از دیوان حافظ را آقای صفری آق قلعه در مقاله ای با عنوان «جلد معرق طلاپوش» که در وبسایت میراث مکتوب هست، آورده است.
متن یادداشت های روی نسخه لسان الخواص
چنان که اشاره شد، این نسخه، پیش از سال 1096 که سال درگذشت آقارضی قزوینی است، نوشته شده و شاهد آن یادداشتی است که روی صفحه اول آن، مالک اول نسخه، پس از مولف، نوشته است. اما پیش از آن، بر بالای آن صفحه کتاب را چنین معرفی کرده است:
کتاب لسان الخواص بترتیب حروف الهجائیة.
زیر آن دو مهر هست که یکی کاملا محو شده و دیگری هم دست کم برای بنده ناخواناست، اما نامی که کنار آن آمده میرزا محمد حسینی متولی است.
نعمت مشهور به میرآصف، که بالا او را معرفی کردیم، روی صفحه اول، این توضیح را درباره آقا رضی قزوینی که همشهری او هم بوده، و به احتمال نزد او درس هم خوانده، نوشته است:
إنّ العالم الجلیل و الفاضل النبیل، جامع فضائل الانسانیة، حاوی کمالات الجسمانیة و الروحانیة، الشمس الصاعد فی سماء المجد و الفضیلة و الکمال، و الدریّ الساطع من اُفُق العلوّ و الاجلال،
مصنّف هذا الکتاب الشریف، و مرصّف هذا المجلّد المنیف ـ حَفَظَهُ الله عن طوارق الزمان، و صانه من حوادث الحدثان، کما صان … کما هو شیمته الکریمة فی بذل المعانی المنیعة، و هبة المطالب المتعالیه الرفیعة،
هذا المجلّد للعبد الذلیل المذنب القاصر نعمت الشهیر بمیر آصف بن محمد باقر الحسینی، و تصرّفت فیه باذنه سلّمه الله،
وفّقنی الله، و سایر المحصلین للاقتباس من مطالع أنواره و الاطلاع بلطائف اسراره، آمین رب العالمین.
یادداشت دیگری هم در کنار این بوده که سه سطر کوچک است، اما به کلی و به عمد محو شده است.
پشت برگ اول سفید است، و اما روی صفحه اول برگ دوم، چهار یادداشت در باره «جمع شد» و «داخل عرض شد» هست:
اولین یادداشت این است:
بابت اموال ساروخان قوچی دوسی! سالی که به تاریخ شهر ذی لاحجه 1102 در کتابخانه جمعست.
یادداشت دوم:
رساله لسان الخواص، قطع وسط، کاغذ سمرقندی، جلد تیماج، بابت اموال ساروخان قورچی باشی سالی که به تاریخ شهر ذی الحجة سنه 1102 لسان الخواص تصنیف آقا رضی و قطع کوچک جمعست، و به تاریخ 9 شهر جمادی الاولی 1105 داخل عرض شد.
در اینجا دو مهر هست. یکی که علی القاعده از کسی است که کتاب را وارسی کرده و جمله «داخل عرض شد» را نوشته، و دیگری مهر شاه شاه سلطان حسین است که مانند آن را روی بهجة المباهج و حبیب السیر هم می بینیم. البته این جا به وضوح آن نیست اما همان است. متن آن بیتی است چنین:
رسید از سلیمان به عز و شرف / حسین از غلامی شاه نجف
شعر مزبور در «دانشنامه مهر و حکاکی در ایران» ص 297 به اشتباه مهر شاه سلیمان معرفی، و به خطا این گونه خوانده شده است: از غلامی پادشاه نجف بین! / سلیمان رسد به عز و شرف
یادداشت سوم:
به تاریخ 9 شهر صفر 1115 داخل عرض شد. اینجا مهری هست:… عبده محمود …
یادداشت چهارم: به تاریخ 18 شهر شوال المکرم 1127 داخل عرض شد. اینجا هم مهر هست: … علی … علی …