چشمانداز ستاد دکتر پزشکیان در گیلان
راهبردها و چالشها
اختصاصی تدبیرشرق// به قلم سردبیر- پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری، نوید بخش دورانی جدید از اصلاحات و تغییرات بنیادین در کشور است. این تصویر روشن مرهون برتری در گفتمان، سلامت در رفتار و خلق همدلی در جریان اصلاح طلبی است که در ایام انتخابات نمودار شد و آن اتفاق مبارک و خجسته را رقم زد. راه پزشکیان، راهی سخت و پرپیچ و خم است. راهی که الزام عبور موفق از آن درس گرفتن از تجربیات ارزشمند گذشته پایبندی به وعدههایی است که مسیر قهرکنندگان را از تحریم کنندگان انتخابات متمایز ساخت راهی باریک و صعب که دلسوزان بسیاری دل نگران پایان نافرجام آن هستند.
یکم: شکلگیری ستاد مرکزی استان گیلان با هدف جذب و جلب همه ظرفیتهایی که به نوعی با آنچه در سابق در ستادهای تبلیغات انتخاباتی اتفاق افتاده شکل گرفت ویژگی استثنایی و منحصر به فرد این حرکت آن بود که بسیاری از نیروهای پیشکسوت و ریشه دار سیاسی که به نوعی حاشیه نشین و دلخور بودند و با روندهای مشابه و مدیریتهای گذشته فاصله گرفته بودند در این ستاد حول محور رئیس ستاد مرکزی دکتر پزشکیان، عبدالرضا ابراهیمی حضور یافتند و منشأ اثراتی ماندگار و امیدآفرین شدند. ناگفته نماند رئیس ستاد انتخاباتی جبهه اصلاحات استان گیلان، علیرضا سحرخیز با تمام توان و ظرفیت خویش پایکار ایستاد و تمام ارتباطات شخصی خود را برای ستاد خرج نمود.
دوم: از کارکردهای متمایز این ستاد برخلاف روشهای سنتی ابتکار عملهای قابل ملاحظهای بود که از دل خلاقیت نیروهای نخبه آن ظهور میکرد. از جمله این ابتکارات: اتاق فکر متشکل از بهترین اساتید و صاحب نظران در تولید محتوا، ساخت کلیپهای اثر گذار، ارتباطگیری و گفتگو با افراد و گروههای مردد و تحریمی در جهت متقاعد سازی بود به نحوی که بسیاری از تولید محتواها در حلقه اول مشاوران دکتر پزشکیان مورد استفاده و به کار گرفته شد.
سوم: اینک با فرصت انتخاب دکتر پزشکیان بعنوان رییس جمهور، فصل تغییر و تحول فرارسیده و باید از روشهای محدود گذشته در انتخاب و انتصاب مدیریت عالی استان فاصله گرفت. عمر انتخاب در محفلها و جمعهای محدود و تصمیم گیری و اقدامات قیم مآبانه به پایان رسیده و باید به سمت ساز و کاری فراگیرتر همانند آنچه به عنوان مدل و الگو در شناسایی افراد به منظور انتخاب کابینه در سطح ملی اتفاق افتاده حرکت کنیم. الگوی انتخاب کابینه، راهنمایی ارزشمند برای انتخاب مدیران عالی استان هاست. تا برای انتخاب مدیرانعالی استان نیز همین شیوه در قالب کمیسیونی متشکل از نمایندگان تمام طیفهای سیاسی و فعالین اقتصادی تشکلهای مدنی و مردم نهاد و اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه بررسی و پیشنهاد گردد. این یعنی مشارکت تمامی نخبگان و امید برای جامعه خروج از روشهای سنتی و معرفی مدیرانعالی اجماع ساز. باید بطور رسمی این شائبه و برداشت عموم که اکنون وقت تقسیم غنائم است و دوباره همان چهرههای میدان دار این چهار دهه گیلان تکرار میشوند را با این ساز و کار در افکار عمومی اقناع نمود تا فرصت برای جوانان مجرب مورد اقبال جامعه مبتکر و خلاق و نه تکراری در مرحله پوست اندازی ساختار مدیریتی کشور فراهم شود. اتفاقی که با همکاری و مشارکت و حضور همه سلیقهها و دلسوزان در این روند ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
چهارم: آسیب شناسی این چند دهه نشان میدهد باید از سرمایه اجتماعی شکل گرفته در جریان انتخابات به نحو سازنده و سازمان یافته مستمرا بهره جست و از این سرمایه حفاظت نمود. اگر خواهان امید، مشارکت و مطالبه هستیم نباید کارکردهای ستاد متوقف، تعلیق و یا تعطیل شود.
پنجم: ستاد مرکزی دکتر پزشکیان مأموریت پسا انتخاباتی دارد تا با تمام نیروهای گرد هم آمده بعنوان یک سرمایه اجتماعی بسیار ارزشمند در پشتیبانی از رییس جمهور امکان پاسخگویی، امیدآفرینی و مطالبهگری را فراهم سازد. لذا ستاد مرکزی دکتر پزشکیان استان گیلان در اولین گام، پیگیر خواستههای بهحق مردم از جناب حقشناس است تا همه طیفها و سلیقهها و ظرفیتها در این قالب سامان یافته و جریان تصمیم گیریها و نظارت بر آنچه قول و عهد ما و رییس جمهور با مردم بوده است را دنبال و تعمیق و تحقق بخشد. بنابراین همه دلسوزان و اهالی وفای به عهد و جانبدار توسعه را به این ضرورت حیات بخش فرا میخوانیم و استمداد میطلبیم، چون
سروش سخن گوید: آدمی است و پیمانش. آدمی که به عهد خود وفا نمیکند نسبت به امانتش امین نیست. درآدمیت او خلل است؛
پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان
حقا کزین غمان برسد مژده امان
گر سالکی به عهد امانت وفا کند
این سخن فوق العاده است. غمها رخت خواهند بست تنگناها فرو خواهد نشست. رهایی، فراخنا و آزادگی حاصل خواهد آمد.
کی؟
“گر سالکی به عهد خود وفا کند”
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه فال به نام من دیوانه زدند. میبینید که همه جا به قصه امانت حساسیت نشان میدهند. فهمیده بود که چیزی است در بن وجود ما و در این خلقت ما با نام امانت به نام عهد و به نام میثاق که اگر به او وفا نکنیم، آدمی نیستیم. حق آدمیت خود را نپرداختهایم، وفای به پیمان و پای میثاق ایستادن.
اما دریغا که این آدمی ظلوم است و جهول. دریغا که ذوق زده، امانت را میگیرد و گمان میکند که هدیهای است که به او دادهاند و به مسئولیت خود در مقابل این امانت نمیاندیشد. ما با پذیرفتن امانت، مسئولیت را میپذیریم و اگر این مسئولیت ادا نشود و این امانت وفا نشود، آنگاه ما بد عهد و بد پیمان خوانده خواهیم شد.
و نهایت آنکه؛ پرهیز کن از صحبت پیمانشکنان