مفاهیم تلخ زندگی با بیان مسخرگی/نگاهی به نمایش «رازها و دروغ های رام نشده» به قلم دکتر افشین عموزاده لیچایی
به نویسندگی و کارگردانی وحید درویشی با نگاه به نمایشنامه دوستان ویترینی اثر گابور راسوو تماشاخانه نارون آبان ۱۴۰۰
کاترین پاندر در جای گفته «به آنچه که بنگرید، به تو نگاه می کند»این جمله همان معنی ” تمرکز” است.
وقتی قرار است مفاهیم در صحنه تئاتر از طریق سه عنصر بدن،بیان و میمیک صورت به مخاطب نمایان شود انتظار می رود بر محور خط داستان سعی در ایجاد فضای تمرکز روی صحنه گردد.
چرا که شما فقط یک دهم از یک درصد انرژی و قدرت های تان را بکار می برید، بقیه نیروهایتان در شلوغی های نمایشی هرز و هدر می روند، زیرا آنها از طریق افکار واعمال پراکنده در بیرون از وجود صحنه اظهار می شوند بجای آنکه بهتر است” تمرکز” عمدی و دلخواهانه به سوی درون معطوف شوند.
طبق محاسبه و تخمین، آنچه که یک خط داستانی در انجامش معمولاً شش ساعت طول می کشد، می تواند توسط کارگردان که می داند چگونه “تمرکز” را روی صحنه به کار برد، در عرض یک ساعت به آسانی انجام شود، در واقع برای کسی که از قدرت “تمرکز” برخوردار است، هیچ چیز ناممکن نیست.
واژهء “تمرکز” یعنی عمل معطوف شدن به مرکز.
وقتی با تمرکز، سطح هشیار و نیمه هشیار و فراهشیار ذهن تان را با هم “یگانه” می کنید،
گویی همهء قدرت های خارق العاده را در درونتان آزاد می کنید، و این قدرت ها و انرژی های تصور ناشدنی برای شما و به نفع شما ایفای نقش می کنند.
همانطور که کاتارسیس حتی با گریه و غم بر پاکی درون دلالت دارد در تمرکز لازم بر صحنه توسط کارگردان هم مخاطب بر مشکلات، خطاها و بیماری هایشان تمرکز می کند آنها را بال و پر می دهد و بزرگتر می کند تا درمان شود.
حال آنکه در تمرکزی آگاهانه و سازنده و شفا دهنده، افکارتان را به مرکزیتی متداول ومعمول می کشانید وآنگاه آنها از این قدرت برخوردارند که نتایجی سنجیده و سازنده و شفابخش را در زندگی تان بعد دیدن اثر نمایشی متجلی کنند.
داستان حکایت زن و مردی ثروتمند اما تنها از زندگی مدرن و خسته کننده کنونی را روایت میکند که از طریق یک شرکت متوجه شده اند می توانند یک دوست بخرند و با او سرگرم شوند و همین اتفاق سبب می شود تا آنها رفتارهای عجیبی با دوست جدید خود رقم بزنند.
«راز ها و دروغ های رام نشده »پیش از ورود بیننده تئاتر روی صندلی تماشاگر آغاز شده و بازیگران در حال اجرای یک پیش درآمد از اتفاقات نمایش پیش روی شما خواهند بود اما هر تمهید کارگردانی و تکنیک اجرا مانند رازی از ذهن خالق اثر فقط برای همان دیدن باز اولی آن نمایش جذاب است و اگر مانند معرکه گیرهای قدیمی در بازیهای میدانی گذشته کشورمان جعبه ای داشته باشید که از همان ابزارهای ثابت که مدتها قبل جمع شده و فقط خط داستان جدیدی را برایش رقم بزنند بی شک بعد از چند نمایش در یک محدوده ثابت میدانی مجبور به قدم زدن و دور شدن از مفاهیم عالی نمایش می شویم و دیگر آن تمرکز و طراوت و شادابی دیدن نمایش با همین ابزارهای قدیمی صحنه را برای بار چندم نخواهیم داشت.
البته تمام بافتار بازیگران در راستای همان مسخرگی اغراق شده پیش می رود تا تلخ ترین مفاهیم زندگی چون تنهایی،اسارت و بردگی،نیاز روحانی و غیره مطرح گردد و بایسته است اشاره کنیم به سختی اجرای چنین پیچیده برای بازیگران که باید بیشتر از نمایشی رئال در صحنه حرکت کنند و این مهم جای قدردانی و توجه دارد
از طرفی شکستن دیوار چهارم در این نمایش نشان می دهد که کارگردان سعی دارد نمایشی مدرن بدون توجه به ساختارهای نمایش کلاسیک به صحنه بیاورد و گفتگوهای بازیگران با مخاطبان در لحظه های زیادی از اجرا مخاطبان را ناگهان به فضای خط داستان بر می گرداند.
خوب بود شکل استفاده از موسیقی به جای فشار حسی بالا در زمان اجرا می توانست در راستای همان حقیقت تلخ زندگی که مورد توجه کارگردان اثر بود نمایان شود و به جای تهدید ذهنی مخاطب و بر هم زدن تمرکز صحنه به موسیقی همراهی کننده آن تلخی ها بدل می شد.
وحید درویشی کارگردانی باهوش و با سبک خاص اجرای خود در سالهای اخیر در استان و کشور است او را بارها در جشنواره ها برای آثارش دیده ایم که تقدیر شده و بازیگرانش هم جوایزی برای این سبک و امضا در اجرا دریافت نموده اند با این حال روش اجرای خاص درویشی سبب می شود تا نتیجه بگیریم تئاتر را به عنوان نیازی روزمره به زمینه ای مناسب برای جامعه مخاطب عام چندان نمی پسندد و گویی این امر دغدغه ای برای این کارگردان نیست .
به هر روی بنده به عنوان منتقد تئاتر آثار ایشان را سالهاست دنبال میکنم و در این روزها و ماه های کرونایی همین قدر که همت می کند با تیم ثابت خود وقت و انرژی می گذارد و گونه ای متفاوت از شیوه اجرای معمول نمایشی را برای مخاطب استان و کشور ما تهیه میکند خسته نباشید می گویم و از تمام زحمات ایشان و تیم اجرایی نمایش «رازها و دروغ های رام نشده» تقدیر و تشکر دارم.
افشین عموزاده لیچایی
دکترای تخصصی تئاتر
عضو هیات علمی دانشگاه گیلان
رشت آبان ۱۴۰۰