بهزاد نبوی:ناکامی دولت روحانی،نتیجه هماهنگی ترامپ و تندروهای داخلی بود/می خواهند انتخابات1400 بی رقیب باشد،اما ایجاد یک موج برای اصلاح طلبان محال نیست
روزنامه شرق ، اظهارات بهزادنبوی در جمع انجمن اسلامی پزشکان را که به صورت مجازی برگزار شده منتشر کرده است.
بخشهایی از اظهارات او را می خوانید:
*قبل از دوم خرداد 1376 در بین طیف چپ خط امامی بحث انتخابات ریاستجمهوری دور هفتم یعنی انتخابات بعد از دوره آقای هاشمی مطرح شد.در آن زمان گزینه اول آن طیف برای انتخابات ریاستجمهوری، آقای میرحسین موسوی بود.اول دوستان سراغ مهندس موسوی رفتند و از ایشان مصرانه و در چند جلسه درخواست شد تا در انتخابات حضور داشته باشد اما ایشان استنکاف کردند. آنقدر ما به ایشان اصرار کردیم که او مجبور شد تهران را ترک کند و به جای غیرقابل دسترس برود!و اطلاعیه بدهد که کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری نخواهد شد.
*این مسئله که پیش آمد دوستان به دنبال چهره جدید میگشتند، تا رسیدند به آقای خاتمی. البته هیچکس تصور نمیکرد اگر ایشان کاندیدا شود میتواند در انتخابات رأی بیاورد. آن زمان هنوز بحث ردصلاحیت به شکل امروز، مطرح نبود، اما تصور میشد ایشان پنج، شش میلیون رأی بیشتر نخواهد آورد؛ معالوصوف بنا شد صرفا به منظور حفظ حضور طیف چپ در عرصه سیاسی، ایشان کاندیدا شود و با پنج، شش میلیون رأی، عملا جناح چپ خط امامی موجودیتش تثبیت شود. آقای خاتمی هم پذیرفت و فعالیتهای انتخاباتی خود را آغاز کرد.
*در آن دوره. چپ خط امامی در زمینه مسائل اقتصادی و همچنین سیاست خارجی مواضعش بالنسبه تندتر از راست خط امامی بود و زاویه بیشتری با مواضع مرحوم آقای هاشمی داشت و طبعا وقتی آقای خاتمی شعارهای توسعه سیاسی، جامعه مدنی و… را مطرح کرد، موجب نگرانی جناح چپ شد که احتمالا ایشان حتی پنج، شش میلیون رأی را هم نمیآورد ولی نتایج انتخابات نشان داد جناح چپ اشتباه میکرد وخاتمی با همان شعارها، رأی 20میلیونی در برابر رأی هفتمیلیونی آقای ناطق آورد.
*به یادم دارم که در روزهای نخستین بعد از پیروزی دوم خرداد، بعضا با آقای خاتمی صحبت میکردیم و به شوخی میگفتیم این اصلاحات چیست که اینقدر دربارهاش صحبت میکنند؟! آقای خاتمی و هیچکدام از ما، قبلا اسم اصلاحات را مطرح نکرده بودیم. این شعار از دل جامعه درآمد و کمکم جا افتاد و ما هم دنبالش رفتیم! از این جهت میگویم که بدانید حرکت اصلاحی حرکتی از پیش سامانیافته و تئوریزهشده نبود. حتی اسمش هم از طرف جامعه گذاشته شد.
*روحانی با امضای برجام، یک پیروزی تاریخی بسیار مهم برای کشور، انقلاب و نظام به ارمغان آورد. از همان اول طیف تندرو شروع به مخالفت با این دستاورد بزرگ کرد و تلاش کرد مانع نتیجهبخشی برجام شود. روزی که برجام به تصویب مجلس میرسید، همزمان آزمایش موشکهای دوربرد ما انجام شد که معنی و پیام داشت. بلافاصله بعد از امضای برجام، دهها هیئت اروپایی، ژاپنی، کرهای و… از کشورهای پیشرفته اقتصادی و صنعتی به تصور اینکه با لغو تحریمها و تعهدات ایران در برجام، شرایط تغییر کرده است، به کشور ما برای آغاز همکاری و سرمایهگذاریهای اقتصادی آمدند، سرمایهگذاریهایی که ما نیازمندشان بودیم. متأسفانه با این قبیل اقدامات که یکی را مثال زدم، به دنیا این پیام داده شد که هیچ چیزی در ایران تغییر نکرده و با امضای برجام، امکان ایجاد و گسترش روابط اقتصادی وجود ندارد و هیئتهای بزرگ خارجی بعد از این حوادث، ناامید و مأیوس بازگشتند و توطئه دشمنان برای سرمایهگذاری در کشور خنثی شد!
*ضربه دوم به برجام، پیروزی آقای ترامپ در انتخابات آمریکا بود که منجر به خروج آن کشور از برجام و برقراری گستردهترین و بیسابقهترین تحریمها علیه کشورمان شد که بهانه خوبی برای حمله تندروهای داخلی به برجام و بینتیجه نشاندادن آن شد. بیسبب نیست که شکست ترامپ اینقدر در اینجا سبب سوگواری طیف اصولگرای تندرو شد. واقعیت این است که مواضع ترامپ با مواضع این آقایان همسو بود.
*ترامپ که روی کار آمد، دو طرف مانند دو تیغه قیچی، ریسمان پیوند برجام را بریدند. جریان تندرو هم مرتب در جامعه و افکار عمومی القا میکرد که این برجام چه دستاوردی داشت؟ شما که میگفتید همه مشکلات با امضای برجام حل میشود، چرا نشد؟ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که عامل اصلی شکست دولت معتدل و میانهرو و حرکت اصلاحی در دو، سه سال اخیر، همین هماهنگی و همفکری میان دولت کنونی آمریکا و جریان تندروی داخلی بود. اینکه ما آدرس غلط بدهیم، فکر کنیم اگر روحانی فلان استاندار و وزیر را به موقع عوض میکرد مشکل حل میشد، اشتباه بزرگی است.
*درباره انتخابات آینده اینطور احساس میشود که بنا دارند انتخابات بدون رقیب یا رقابت توسط وابستگان رقبای یک طیف شکل بگیرد. اگر کس یا کسان دیگری هم اجازه حضور پیدا کنند، باید از عدم رأیآوری آنان اطمینان حاصل شود! و قانون جدید مجلس هم بعضی مشکلات احتمالی را برایشان حل خواهد کرد! اما بدان معنی نیست که از الان دستها را بالا بگیریم و تسلیم شویم! استنباط من این است که در آمریکا با انتخاب بایدن و بازگشت آمریکا به برجام و لغو حداقل بخشی از تحریمها، البته مشروط به اینکه تندروهای داخلی اجازه دهند! ممکن است شاهد جو مثبت موجی از امید در داخل کشور باشیم. نگرانی تندروهای داخلی از شکست ترامپ و مصوبه شتابزده مجلس برای خروج تقریبی از برجام نیز برای جلوگیری از ایجاد این موج و امید است. به نظرم اگر خوب عمل شود تا شرایطی که بلافاصله بعد از شکست ترامپ، یعنی سقوط نرخ دلار و سکه به وجود آمد، تداوم یابد، سبب ایجاد موج در جامعه میشود. مردم ما با امواج مختلف به صحنه میآیند. خاتمی محصول یک موج در سال 76 بود. روحانی محصول یک موج در 92 بود.
/خبرآنلاین