انسان مضطر
معلوم است که دارم به امن یجیب المضطر اذا دعا ویکشف السوء اشاره می کنم.معنایش اگر به اشاره واجمال برای مخاطبینی روشن نیست در پایان به تفصیل وضوح خواهد یافت
حق بدهید تماشاگران فیلم تکان دهنده وپر تأثیر وبه غایت ماهرانه ورها از شلختگی ی مهدویان «درخت گردو»،تسلیم بی چون چرایش شوندواز هر چون و چرایی رویگردان .
در وضعی که سینمایی دچار غفلت:یا لهو و لعب و ابتذال تهوع آور،ویاجنون نیست انگاری چرک ویاوگی وبیخویشتنی و یا چشم به راه دجال وبرده ظلمات طاغوت معاصروبردگی ارباب بزرگ ،کاری با هولناک ترین فجایعی که بر ما میرود،ندارد،درخت گردو غوغای حسی بزرگی میان توده های مظلوم ما به پا می کند! در .ما،یعنی ایرانیانی که همه ظلمات وخشونت ودنائت دنیا وقدرت مدرن نصیبشان شده وطعم تند وانکار ناپذیرعصر سلطه طاغوت را جشیده اند..مایعنی همه مردم ما ،فارس وکرد وترک وعرب وبلوچ که شقه،شقه وشهید ودجار درندگی نظام سرمایه داری جهانی لیبرال ودولتی هردووبازی تجاوز وقدرت آنها شدند .ما یعنی مردم منطقه ما،مردم فلسطین ولبنان وعراق وسوریه وافغانستان،یمن و لیبی وبحرین وعربستان ….وهمه ان کسانی که قاتلان،شیاطین ،چپاول گران ،این ما را آگاهانه یا جاهلانه میخواهند بدل به توده ودسته های کوچک وفقط کردها یا بلوچ ها و…کنند
همراهان این ظلمات خونریز واغواگر، اگر اذناب ویا تسخیر شدگان شیطان وابزار کثیف ترین جنایتکاران جهانی برای تحریف حقیقت وتفرقه بین مظلومان نیستند که با نقاب برای ربودن کالای گزیده ریشه آگاهی واتحاد مظلومان آمده اند،پس کیستند؟
پس به این توده ستمدیده ،که بزرگ ترین جنایات علیه اش به فراموشی سپرده می شود ، حق دهید از فیلم مهدویان بسیار لذت ببرد،با آن بگرید ،درد بکشد به امیدی چنگ بیاویزد وتوانایی های کم نظیرش را در سینمای ایران بستاید.سینمایی که توانمندانش اغلب بندگان دون مایه نظام جهانی طاغوت چشم به دهان جانیان اصلی بوده اند واز این همه جنایت خاور میانه ای مغز های حرامکار وفاسد وموریانه خورده تهی شان،لایق نبوده اند تصویری شریف از انسان ظلم دیده، به یاد گار بگذارند.چگونه از کسانی که خود شرافتی ندارند ودنباله کثافت جهانی ووسربازان آن اند میتوان امید یاری به حق وزیبایی ودادگری وآزادگی …داشت؟مهدویان حتی هوشمند تر از دو سه تا فیلمساز مؤمن به نظر می رسد که جز یکی،دوتن حس قوی در جهان بودن ندارند وقادر نیستند ایده هایی را گسترش دهند که سیمای جنایت آفرین دنیا ی قدرت وکشتار وغارت وبیرحمی را ثبت میکندودر ماجراهایی که در میهن مسلمانان رخ میدهد و شالوده درام ها وروایت های جهانی تراژیک است به فیلم بدل نماید.ومهدویان این کار را به ظاهر با سلامت محقق می سازد.
ولی وای به وقتی که دستی به یاری پیش می آید اما خنجری برای فروبردن به پشت حقیقت تو در چنگ داشته باشد.
همه میدانند زاویه دید من در تماشای آثار مهدویان،معطوف به چه وجوهی است:نشان دادن منصفانه قدرت های آفرینشگرانه اش،تذکر اشتباهات ساختاری وروایی اش ونیز بی آشتی بازخوانی نگاه مدرنش که عموما به تحریف رخداد و امر واقع به سود یک برداشت نهان روشانه ولیبرالیسم مجعول وبازاری وتفکری مبتدی،متمایل است ….
اما توانایی های درخت گردو:
مهدویان درامش را با نیروی فراوان زیبایی شناسی خودهمراه میکند.یعنی با،قوه روایت با مشخصه دراماتیک مستندگون قانع کننده وفاقد کم وکاست ولکنت و فضا سازی احاطه گربر ذهن وتماشای مسحور وبر وجود ما،توانایی هدایت همزمان عناصر فیلم ،بازی سازی های مسحور کننده ورویدادهای نو به نو وکنش بی وقفه وعمل های درگیرکننده مداوم ما وکارگردانی مسلط بر صحنه ،میزانسن ،کارو جای دوربین ،فضای فورگراند وبک گراند وحس واقع نما ،پیش می برد.اینکه گاه فصلی کشدار به نظر می رسد آن را به حساب عادات بد فیلم بینی شیوع یافته از سینمای هالیوود از یک سو وبی توجهی به اهمیت سند سازی بصری ی رنجی دهشت بار که تصویر فراگیر مهمی از آن باقی نمانده به زبان سینمای داستانی بگذارید.
اما درست همین نقطه قوت روشن در ستیز با فراموشی جنایت وجانیان به سبب منطق ساختگی بودن باز نمایی سینمایی در بالاترین حد داعیه واقعی بودن ماجرا می تواند موحش ترین تحریف آگاهی وحقیقت را سازمان دهد. زیرا مسلما،روایت مستند به معنای تصویر بلا واسطه رخداد نیست.تازه حتی در ضبط دوربین مستند هم عوامل متعدد مربوط به محدودیت ابزار ودستگاه انسانی ی دیدن واقعه وجود دارد که بدیهتا تصویر رویداد عینی را از عین رویداد ماهوا متمایز می سازد .بگذریم.
اما در روایت درخت گردو عوامل دگرگونی رویداد کدام است؟اجازه می خواهم وارد بحث فلسفی بازنمایی فیلمیک،تأثیر ابزار مشاهده بازنمایانه در امر مشاهده شونده،تاثیر دراماتیزه کردن در تحریف واقعه و….نشوم.اما از تأثیر عنصر از همه مهمتر ،یعنی کلان راوی پنهان یعنی فیلمسازان (فیلمنامهنویس،کارگردان،فیلمبردار ،تدوینگر …) در دگرگونی روایت وتفسیر ناگزیر عبور کرده از ذهن ،نگرش ،زیباشناسی وایدئولوژی مهدویان خاموش ننشینم. مهدیان همیشه تفسیری به فیلم الصاق میکند که محصول تأثیر مداخله جویانه اش به سود درک لیبرالش است وبه نظرم حقیقت رخداد را دگرگون مینماید .شما اگر جزئیاتی از یک قتل را دقیق بسازید اما قاتل را وارو کنید مخفی سازید تطهیر کنید ،ممکن است فیلمی مانگار از منظر ساختمان و…ساخته باشید،مثل پیروزی اراده،اما بی تردید از نظر انسانی وتفکر وحقیقت سند همدستی تان را با شیطان وهمه جهل ودنائت وخشونت همراهی با ارباب جهانی جنایت وقدرت ظالم را بر جا نهاده اید ضمنا!
در همین فیلم مشخص است مردم کرد در سایه کدام سیطره تفرقه افکنانه دیدگاهی معرفی می شود. البته فیلم بنا به سیاست غربی ها آنها را از کلیت رنج خاورمیانه ستمدیده جدا می کند ونوعی تشخص قومی به آنها میدهد که طی صد سال اخیر برای منافعی ،سلطه گران تبلیغش کرده اند وبا آن خلق کرد را به وسیله ای دست به دست شونده اهداف خود تبدیل کرده اند.ودر نتجه بیشتر وبیشتر تحت ستم ودربدری والت دست رهبران خائن ومظلومش کرده اند
از سوی دیگر در درخت گردو مهدویان با هر دلیل همه نشانه های رهبری کننده به ریشه واقعی ظلم به مردم کرد را محو میکند.واین خود یک خدمت نیست.همین تحریف ها چنان نا آگاهی پدید آورد که مردم کردعراق را به ابزار اسرائیل وامریکا،این مسئول مستقیم همه بلایای دهشت بار اخیری کرد که در سوریه ترکیه …رخداده بدل کرده است.چرا در فیلم آرم هواپیما بمب افکن حذف شده ؟،چرا روایت فیلمساز که در دهان راوی فیلم خانم آموزگار گذاشته بمباران را اتفاقی توجیه می کند ؟،چرا ظالم ومظلوم ،قاتل ومقتول،بمباران شده وبمباران کننده برابر قلمداد شده اند؟چرا مسئول اصلی این کشتار مطامع وحشبانه سرمایه داری جهانی در فروش بمب شیمیایی به صدام وحمایت وراه اندازی او برای کشتار ایرانبها ونفع آلمان وهلند در فروش سم مرگ محو شده ؟وبه جای آن نهاد خود ساخته دژخیمان ،دیوان لاهه ، ملجاء دادخواهی پناه جویی معرفی شده؟وعامدانه چشم به گیم ووانموده نهادهای فریبنده غرب بسته شده؟چرا روستای مظلوم نشان همه چیزهای عقب مانده،دختران محروم از تحصیل و مردم بی امید وکولبرو قرآن حکیم ومرگ ویس وبرف ،ولی جهان بورژوایی مدرن ،جهان دختران مرفه آوازخوان وشاد وآن زندگی لوس سرخوش، نماد خوشبختی به زبان خانم آموزگار،این راوی، این نقاب مهدویان،بدل شده تا بیننده خواب شود ونپرسد،این کدام تاریخ ظلم مستمر وتوطئه هلاکت بار برای ممانعت از پیشرفت ایران ومسلمانان ومظلومان جهان بود که با کودتا وتحمبق ودروغ و جنگ و تروریسم وتحریم مرگبار ای فقر وعقب ماندگی را بر ما تحمیل کرد؟آیا بی خیالی مرفه رانت خواران ستم بر ملت چیز شریفی است که آن را علم وبیرق حقانیت جهل وسرخوشی در محیطی چنین زجر ألود کرده ای؟ ،ودرخت گردو هم تأثیر جنایت بزرگ را در خدمت نهان کردن ریشه اینهمه جنایت وپرورش نسل سرخوش با ترهات بی شرمانه ای لیبرالی وخودخواهانه وتحریف رویداد به کار میگیرد که خاصیت اش تحربف زندگی ودردها وبدبختی های ماست .خوب آن مزایای ساخت به این نابینایی وجهل وخدای نکرده عمد محرف پرداخت می بازد .من هرگز به تفکر تماتیک یک اثر هنری کمتر از تفکر فرمی اش بها نخواهم داد.امروز سرمابه جهانی کفر محارب ،طاغوت ونیروی بردگی ،خارج ما نیست، درون ماست ،درون نگاه مدرن های سرسپرده طاغوت وظلم عصر که اقتصاد وسیاست وهنر وتفکر ملت را تحت سلطه دارند وادامه شیطان بزرگ ابزار سرمابه جهانی ،منادی مدرنیت پیرامونی کشورهای برده شیطان سرمایه مالی و بردگی اند.
آیا مسخره نیست در ابن سرزمین وقاحت ان چنان بگسترد وبی حیایی گسترش گیرد که بازیگری که با آن توانایی خیره کننده در فیلم نقش مظلوم را ایفا می کند در جهان واقع نقاب را کنار بزند ومثل یک پادوی ظالم مقتدر وغرب عمل کند وبا اشتیاق وبهانه های بلاهت بار اسکار ونطام سیاسی امریکا را از هم جدا کند ،مثل یک نوکر شعف آلود بر صحنه تبلیغاتشان حاضر شود اما افتخارش ان باشد درکشورش که قهرمانان واقعی مبارزه با تروریسم وجنایت جهانی و جنگ است و ده هزار ده هزار شهید دستپخت امربکا دارد،بلندگوی انهاست و در جشنواره کشورش شرکت نمی کند وطبق سیاست ارباب ، اهل تحریم مظلوم است.آقای معادی که بازیگری تو حرف ندارد،اوباما و ترامپ ورآی دهندگان به جنایت در امریکا وامریکا وغرب اگر اینقدرخوب است که علیرغم قرار داشتن در رأس جنایت باید در جشن اش شرکت کنی چرا در آغوش همان جنابت زنئگی نمیکنی ومگر نه آنکه این نگاه شماها وامریکا به فاجعه دست ساخت آنهاست که مویه بر کردها وقوم ها واشک تمساح را به.جزیی از پروژه امریکایی واسرائیلی ونقشه برده سازی جهان وادامه سیطره ونا بودی آزادی مردم مستقل وحیات شریف انها بدل می کند ،ونه امری اصیل ومقاوم در نفی حقیقی استبداد وقلدری وزورگیری ومخالفت با زرق وبرق بورژوایی فرهنگ بی غیرت وشرافت وحمیت غربگرا ونوکری!تقاضای حقوق انسانی ومبارزه با بلبشو وفساد مشتی قشر ممتاز داخلی وخائن به قرارومدار انقلاب چه ربطی به هم دلی وهم زبانی با دژخیمان جهانی دارد وبسیجی ترامپ وروشنفکری اخته سرسپرده آنها شدن؟ مدافع خلق کرد همان سپاه بود که ماسکش را به کودک مظلوم کرد شیمیایی بخشید وجانش را برای آزادی استقلال وپیشرفت مردم وطن شان ونشان دادن گوهر ایمان شان با سرفرازی در نرد عشق به داو نهادند ونه تو وامثال تو وامربکایی که ترا پرورش داد وامثال ترا! حالا دارم حرف اصلی وبی پرده ام را میزنم .اگر فکر می کنید نظام سیاسی وطن تان فاسد ،جپاول گر مستبد ودرمان ناپذیر است،چرا خودتان سراپای روح وعقل وحس وعاطفه وتفکرتان راپیش فروش به متعفن ترین ظالم تاریخ بشر وفاسدترین نظام خشونت شیطانی کرده اید وبا افتخار عکس عاشق ومعشوقی با امریکا ونهادها وسیستم وجشنواره هایش میاندازید؟شرف دارید با اینها مبارزه کنید تا نظامی سالم تر ومقاوم برابر سلطه شیطان بزرگ بر پا کنید وبهایش را بپردازید.عرضه دارید کشورتان را بسازید.ایا واقعا در خود احساس اضطرار از ظلم وفساد وزور میکنید؟من صلاحیت نشان دادن درون تان را به شما وعلل اضطراب تان را ندارم.اما شک ندارم کسی که مضطر است ممکن نیست باسرچشمه ظلم عیان جهانی همدل ، و درخدمت روایت بزرگ ظلم عمومی وروزمره دنیای قدرت سرمایه وترامپ ها ومکرونها وجانسن ها باشد.
معلوم است که حقیقت مضطر در انسان کامل محقق است .شکی ندارم فرج حقیقی انسان از وضع مضطر می پیوندد به فرج اوعج آن وآن شهدای مظلوم ومضطر بمباران شیمیایی هم گواه همین حقیقت اند ،وتمام جهانقوای شیطانی،که مدعی رهاندن آنان وانسان از اضطرار است دروغ می گوید ،آنان یا خود پدید آورندگان جنایت وحالت پریشانی وبی چارگی بشریت اند ،یا ماهوا جزئی از این نظام ودنیای مدرن اضطرار آفرین اند،ونقش نقاب را ایفا میکنند.می ماند مضطرین مظلوم! در پایان در باره واقعیت آنان یعنی بشریت،حرف خواهم زد .حالا بر گردیم به فیلم:
آن مضطری که عین عقل وهمان ادراک کننده چیزها ،اشیاء ورخدادها ست ،همان گونه که هستند،یعنی آن حقیقت زنده نور محمدی وعقل نخست،در او که وهم وگمان باطل راه ندارد واراده او اراده رب العالمین است،منتظر حقیقی فرج خود است به فرمان پروردگارش که فرج اهل عالم تنها در متن همان فرج رخ میدهد.
اما اضطرار همه انسان های مضطر دیگر،همان ماجرای انسان است بر زمین،چشم به راه موعود،نه ادم های غرق فریب خود و تن آسا، بلکه کوشا در انجام دادن تکلیفشان در عبودیت،که همان پذیرش وایمان وعمل به فرمان های تنها معبود وحقیقت بی دروغ وراستگو ی مطلق وحق متعال است ،تا لحظه مرگ:در ستیز با ظلم وجهادگر علیه تاریکی،علیه تا یکی خود ،علیه ظلمات ظالمان وپرده پوشان وفراعنه وطاغوت زمانه خود.برای صدیقین وشهداء ومؤمنان حقیقی از این عمل کنندگان به هدایت الهی،مسلما فرج شخصی خواهد بود ودیدار و لقاء در همین دنیا رخ میدهد.برای مضطرین حقیقی که هر چاره بر آنان تنگ می شود واز هر امید واهی نومید شده دامن آویز تنها رفیق قادر حقیقی میشوند فرجی فردی یا جمعی در افق اضطرار حقیقی شان ودر همان حد رخ میدهد والبته اگر بشریت در جهانی مملو از ظلم به این اضطرار برسد وامید از دروغگویان وناتوانان مدعی ودر تقابل با اراده ربالعالمین بر گیرد چه بسا در ظهور عدل جهانی تعجیل روی دهد.اگر یک شبه کار ظهور اصلاح نمی شود این جهل وبی نیازی اغوا آلود خودپرستانه وشیطانی انسان جاهل وخودپرست بی شک اثر دارد.
حالا با این اوصاف ،هم ریشه جنایت جنایت کاران اصلی رنجهای بشریت معاصر وعصر مدرن وهم جهالت انسان گسسته از حق متعال وماهیت خطاوعدم احساس اضطرار انسان دچار خود بنیادی که به دست خود ،خویش را به عذاب انداخته وامید به منجی قدرت مدرنیته،سرمایه بغایت وحشی جهانی وعقل ابزاری وعقل انتقادی خود بسته….آشکار می شود در این نور خیره کننده حقیقت است که خطای تفکر فیلم زیر درخت گردوومهدویان که آلوده به همین مدرنیت وامید به اغیار است فاش میگردئ ومیبینیم چگونه فاجعه هولناک به جای بیداری،خفتگی تازه،اغوای تازه دلبستگی وچشم براهی دروغین تازه وغفلت وآویختگی تازه به دامان همان مسئولان جنایت ونظام دجالی ملحد جهانی ونهادهای آن وراه های فریب آلود لیبرالی وسرخوشی نیست انگارانه را ترویج می نماید وبدینسان سینما فرزند مدرنیته به زهدانش ادای دین کرده در ادامه توهمات مردم نسبت به دنیای مدرن وظیفه اش را ایفا واز آگاهی مضطر وراه حل فعال الهی ممانعت به عمل می آورد.این است مشکل من با فیلم درخت گردو!
احمد میراحسان