ملییادداشت

آیا احمدی نژاد ورشکستگی اقتصادی و ۱۰۵۰ پروژه نیمه تمام دولتش در گیلان را فراموش کرده است؟

ماجرای دعوت احمدی نژاد از روحانی به مناظره و کنار رفتن از قدرت در صومعه سرا؛

فاطمه صابری

اگر قرار است مصداقی از آزادی بیان در ایران مثال زده شود بدون تردید می‌توان نام محمود احمدی‌نژاد را ذکر کرد. مردی که از سال ۸۴ تا ۹۲ به‌عنوان رئیس دو دولت نهم و دهم فعالیت کرد اما عرصه برای منتقدانش از همیشه تنگ‌تر بود. احمدی‌نژاد اما در سال‌های دوری از صندلی قدرت نه‌تنها رقبای سیاسی‌اش که قوای سیاسی و مقامات ارشد نظام را هم با ادبیاتی گزنده مورد عتاب و خطاب قرار می‌دهد. اظهاراتی که اگر از زبان هر فردی به‌جز او بیان شود کمترین تبعاتش محاکمه یا حصر خواهد بود.

 

مردی که همچنان گزارش غیرواقعی می‌دهد

اما این‌که رئیس «دولت معجزه هزاره سوم» علی‌رغم آنکه با اختیاراتی کامل و ارکانی یکدست شده ۸ سال مشغول فعالیت بود و در پایان دوران کاری‌اش در بسیاری از زمینه‌ها چیزی جز ویرانی تحویل مردم و دولت روحانی نداد همچنان می‌تازد و گزارش‌هایی غیرواقعی از آن دوران ارائه می‌دهد نیازمند بررسی از جنبه‌های مختلف است. مرد همیشه شاکی سیاست ایران روز پنجشنبه ۲۲ آذر در ادامه سفرهایش به شهرهای مختلف ایران در مسجد المهدی صومعه‌سرای گیلان برای حاضران سخنرانی کرد. سخنان احمدی‌نژاد با همان ادبیات طلبکارانه و فراموش‌کاری عمدی از دوران مدیریتش از زمین و زمان و صد البته دولت حسن روحانی بیان‌شده است. او در نهایت رئیس‌جمهوری فعلی ایران را به مناظره دعوت کرده تا به گفته خودش و همان ادبیات پراز سوءتفاهم همیشگی‌اش«پوزش را بزند!» هرچند رسانه‌های نزدیک به احمدی‌نژاد بسیار خوشحال‌اند که در صومعه‌سرا استقبال «بسیار خوبی» از او شد اما در خوش‌بینانه‌ترین حالت جمعیتی که دور رئیس «دولت مهرورز» جمع شده بودند کمی بیشتر از هزار نفر بودند. در حالی که جمعیت شهرستان صومعه‌سرا بیش از ۱۲۵ هزار نفر است.
احمدی‌نژاد در این سخنرانی و علی‌رغم تسلط اندکش به تاریخ باز هم روایت‌هایی تاریخی را دستاویز قرار داد تا نهایتا به این جمله برسد که تمام دوران اداره ایران به‌جز ۸ سال دولت «معجزه هزاره سوم» او نادرست بوده . او به‌ویژه قرارداد برجام در دولت روحانی را خائنانه نسبت به منافع ملی و در کمال بی‌خبری تصمیم گیران ارشد نظام معرفی کرد.

مردی که راهپیمایی‌های میلیونی علیه خود را فراموش کرده است

نگاهی به تازه‌ترین اظهارات محمود احمدی‌نژاد در صومعه‌سرا نشان‌دهنده عمق فراموش‌کاری و تجاهل سیاسی اوست. بیان برخی جملات از او که از سال ۸۴ و هم‌زمان با حضورش در مقام ریاست قوه مجریه ایران همواره موردانتقاد دست‌کم نیمی از جمعیت ایران قرار داشت بسیار شگفت‌آور است و بارها این‌سوال را به ذهن متبادر می‌کند که آیا واقعا احمدی‌نژاد در ذهنش به سخنانی که می‌گوید باور دارد؟ کسی که حوادث قبل و بعد از سال ۸۸ را دیده و در جمع تصمیم گیران و برخوردکنندگان با منتقدان و مردم قرار داشته و در دوران ریاست‌جمهوری‌اش دست‌کم شاهد چند تجمع میلیونی علیه خود بوده چگونه می‌تواند تا این حد بی‌پروا نسبت به وضعیت فعلی سخن بگوید و نقش خود را در این مشکلات نادیده بگیرد و خود را در جایگاه ناصحی دلسوز و پیامبرگونه قرار دارد؟ چگونه مردی که سیاست و اقتصاد ایران را طی ۸ سال به پرتگاه سقوط کشاند شهر به شهر سفر می‌کند و روحانی و دولتش را به کم‌کاری متهم می‌کند و او را به دلیل وضعیت اداره کشور به مناظره می‌خواند و رسما از او می‌خواهد از ریاست جمهوری کنار برود چون از نظر احمدی‌نژاد، کشور در دوران او بسیار عالی اداره می‌شد و از سال ۹۲ به این‌سو مردم در بحران دست‌وپا می‌زنند.
محمود احمدی‌نژاد در حالی با ادبیاتی طلبکارانه از روحانی انتقاد می‌کند که وقتی بعد از هشت سال دولت را به او تحویل داد فقط حدود ٧٠ هزار پروژه نیمه‌تمام روی دست دولتش بر جای گذاشته بود. تنها در استان گیلان همان جغرافیایی که احمدی‌نژاد آخرین اظهارات عجیبش را بر زبان رانده تعداد طرح‌های نیمه‌تمام بعد از دولتش عدد هزار و ۱۵۰ را نشان می‌داد. اکثر این پروژه‌ها در گیلان و دیگر استان‌های ایران علی‌رغم هدررفت بیت‌المال،به دلیل شرایط اقتصادی نامناسب کشور و همچنین عدم توجیه اقتصادی بلاتکلیف و نیمه‌تمام رهاشده است.

سوالی بی‌پاسخ از سوی احمدی‌نژاد؛ بالاترین درآمد تاریخ ایران چه شد؟

او در حالی از اوضاع نامناسب اقتصادی ایران سخن گفته که بالاترین درآمد نفتی تاریخ ایران متعلق به دوره احمدی‌نژاد بود و به دلیل افزایش قیمت نفت به ۱۱۰ دلار درآمدهای نفتی ایران به بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار رسید. درآمدهایی که نه‌تنها برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور به کار گرفته نشد بلکه با افزایش شدید نقدینگی، تورم عجیب بالای ۴۰ درصد گریبان مردم را خراشید و به دلیل گره زدن شعارهای هسته‌ای با تمامیت ایران و شدت تحریم‌ها و روابط مخدوش شده دولت او با کشورهای مختلف جهان، ایران عملا در آستانه جنگ و فروپاشی اقتصادی قرار داشت. اقتصادی که با همراهی و صبوری مردم ایران توسط کابینه روحانی در ۴ سال اول دولتش احیا شد و رشد اقتصادی منفی ۶ درصد به مثبت ۷ درصد رسید و اگر تصمیم نابخردانه ترامپ برای خروج از برجام نبود بدون شک روند رو به رشد اقتصاد ایران همچنان ادامه پیدا می‌کرد.
میراث «زمین سوخته» در عرصه داخلی و خارجی از پروژه‌های نیمه‌تمام تا بحران همه‌جانبه برنامه هسته‌ای و قطعنامه‌های بین‌المللی و تحریم‌های مالی و نفتی و شکل‌گیری فسادهای عظیم و ظهور پدیده‌هایی مانند بابک زنجانی تا برداشت‌های بی‌حساب از منابع آبی و ضرر به منابع طبیعی ایران در نهایت ایران را به وضعیتی رسانده بود که طی سال‌های گذشته بارها از زبان مقامات بلندپایه نظام مانند اسحاق جهانگیری برای توصیف شرایط آن دوره جملاتی مانند «غارت سرمایه ملت ایران» در ۸ سال دولت قبلی بیان شود.

صندوق ذخیره‌ی ارزی؛پُر از خالی

احمدی‌نژاد در حالی باز هم روحانی و دولتمردانش را با جمله «به‌دروغ گفتند که خزانه خالی، دولت بدهکار و انبارها نیز خالی است.» متهم کرد که درآمدهای نفتی دولت نهم و دهم درمجموع بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار بوده و طبق گزارش رسمی احمدی‌نژاد در نهایت حدود ۱۸ میلیارد دلار در صندوق توسعه ملی باقی‌مانده بود. یعنی حدود ۲,۲۵ درصد از درآمدهای نفتی ۸ سال دولت احمدی‌نژاد و مابقی موجودی صندوق، به دلیل تعهدات طرح‌های مصوب همان دولت امکان استفاده دیگری نداشت.
دوره مدیریتی احمدی‌نژاد آن‌قدر دور نشده تا از شنیدن جملات او مانند این موارد چشمان شنونده بی‌طرف از تعجب گرد نشود؛«با استفاده از روش‌های جنگ روانی تمام منتقدین را با شدیدترین شیوه تحقیر و سرکوب کردند. و یا قرارداد موسوم به برجام را به‌طور محرمانه منعقد کردند تا جایی که نه‌تنها مردم بلکه حتی نمایندگان ملت نیز از مضمون آن اطلاعی ندارند و بعدا معلوم شد که این قرارداد کاملاً یک‌طرفه و به نفع بیگانگان است.»

تفسیر احمدی‌نژادی از برجام و کاغذپاره

آیا باید باور کنیم که وقتی احمدی‌نژاد جمله‌ی «هنگامی رئیس‌جمهور فعلی آمریکا به‌طور یک‌جانبه قرارداد را لغو و تحریم‌های سنگین‌تری را برقرار کرد هیچ نقطه روشنی در قرارداد نبود که امضاء کنندگان ایرانی به اتکا آن بتوانند به مرجع مستقلی شکایت و از اقدامات رئیس‌جمهور آمریکا علیه ملت ایران جلوگیری کرد.» را بیان می‌کند هیچ خاطره‌ای از ۶ قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران در زمان فعالیت دولت او در ذهنش شکل نگرفت؟ همان «کاغذ پاره‌هایی» که ایران را در شرایط نفت در برابر غذا قرار داده بود و زندگی مردم را بسیار دشوار کرده بود و سودی برای عموم نداشت به‌جز ظهور پدیده‌هایی مانند بابک زنجانی.

رئیس دولت نهم و دهم در حالی به جملات بارها تکذیب شده مانند «در خبرها بود که قرار شده به حدود دو هزار و ۵۰۰ نفر از فرزندان مقامات ویزای اقامت بدهند و آنان با ثروت قابل‌توجه در آمریکا به سر می‌برند.» برای تخریب برجام و دولت روحانی اشاره کرد که هنگام سفرهای سالیانه او به نیویورک برای حضور در مجمع سازمان ملل ده‌ها مقام و اقوام دور و نزدیک در تیم همراهش حضور داشتند.
مردی از برجام انتقاد می‌کند که نه‌تنها طرف‌های مذاکره و دست‌کم نیمی از مردم ایران که حتی علی‌اکبر ولایتی مشاور امور بین‌المللی رهبر انقلاب هم آشکارا از روش مذاکره و عدم دستاورد طی ۸ سال دولت احمدی‌نژاد انتقاد کرده بود.
بیان جملاتی مانند این از سوی احمدی‌نژاد در صومعه‌سرا «با توجه به ثروت عظیم و مردم خوب و نیروی انسانی کارآمد، دولت می‌توانست و می‌تواند اقتصاد را از رکود خارج نماید ولی معلوم نیست چرا حرکت موثری در این جهت انجام نمی‌شود.» هم شنونده را به این نتیجه می‌رساند که احمدی‌نژاد نگاهی رویایی به سابقه فعالیت‌هایش دارد. مردی که هرگز به این‌ سوالات جواب نداده که چرا با نفت ۱۲۰ دلاری نتوانست رونق اقتصادی را برای مردم هدیه بیاورد، بخش خصوصی را فعال کند و زمینه جان گرفتن شهرک‌های صنعتی ایران را فراهم کند.

سرنوشت مدیران پاک دست‌ترین دولت تاریخ ایران

اگر احمدی‌نژاد فراموش کرده مگر افکار عمومی فراموش کرده که از کوچک‌ترین نیازهای جامعه تا بزرگ‌ترینشان در دولت او از خارج وارد می‌شد. مگر زمینه نابودی اکثر تولیدی‌های بزرگ و نوپا در همان دوره ۸ ساله فراهم نشد؟ مگر زمینه‌های فساد عظیم اداری و سازمانی به دلیل عدم نظارت صحیح و استفاده از مدیران کار نابلد در همان زمان شکل نگرفت؟ احمدی‌نژاد به‌گونه‌ای از فساد موجود انتقاد می‌کند که گویا فراموش کرده که حلقه اولیه و میانی مدیرانش به دلیل مسائل مالی و سوء مدیریت در زندان به سر می‌برند.
او در کمال فراموشی از روندی انتقاد می‌کند که تقریباً طی ۸ سال سرلوحه دولت او بود و درواقع دولت روحانی ناچار شد برای رسیدن به هدفی مشخص بخشی از همان رویه را دنبال کند«تمام امور کشور آشکارا به این قراردادها و تعهدات گره‌زده می‌شود در حالی که راهکارهای موثر و عالمانه‌ای برای برون‌رفت از وضع موجود با اتکا به منابع داخلی وجود دارد.»« شرایط بخش صنعت و تولید و کشاورزی هم همین‌طور است، اکثر فعالین اقتصادی ناراضی‌ و بدون انگیزه‌اند.» اگر عده کمی از مردم که احتمالا به دلایل مختلف همچنان دل در گرو احمدی‌نژاد دارند دچار فراموشی عمدی در زمینه‌های مختلف شده‌اند مگر اکثریت مردم فراموش می‌کنند که در دولت احمدی‌نژاد به‌ویژه دولت دوم او شهرک‌های صنعتی ایران بدترین دوران رکود و ورشکستگی خود را تجربه کردند.

۸ سالی که اقتصاد گیلان را ورشکسته کرد
استان گیلان که احمدی‌نژاد سخنان عجیبش را در آن بیان کرده در سال ۹۲ هنگام آغاز کار دولت روحانی یکی از بدترین روزهای تاریخش را در زمینه صنعتی و کشاورزی سپری می‌کرد. برنج‌کاران گیلانی فراموش نکرده‌اند که واردات انبوه برنج‌های بی‌کیفیت هندی و پاکستانی چند صد نفر از آن‌ها را به ورطه‌ی نابودی کشاند و صدهها هکتار زمین شالی‌کاری برای تامین نان شب خانواده‌های گیلانی به ویلا سازان فروخته شد. کسانی که مشخص نبود چگونه مدیران احمدی‌نژادی در گیلان را به اخذ مجوز تغییر کاربری راضی می‌کردند. همان مدیرانی که حتی برای ویلا سازی در گورستانی با تاریخ سه‌هزارساله در منطقه تالش هم مجوز صادر کردند. چای‌کاران گیلانی هم از خاطر نبرده‌اند که هزاران هکتار باغ چای با سوء مدیریت دولتمردان احمدی‌نژادی نابود شد و اگر مشوق‌های دولت روحانی در آغاز کار نبود، کمتر چای‌کاری حاضر به بازگشت به باغات و احیای زمین‌های رها شده بود. البته کمک به احیای وضعیت باغداران دیگر در گیلان هرگز باعث بازگرداندن هزاران هکتار زمینی که چرخه تولید خارج و برای مصارف دیگر به کار گرفته‌شده، نشد.
این جمله احمدی‌نژاد که محصول دولتش ده‌ها مدیر زندانی در تهران و استان‌های مختلف و امثال بابک زنجانی‌هاست هم طنزی بزرگ در دل خود دارد «هر روز اخبار فسادهای بزرگ منتشر می‌شود در حالیکه بسیاری از مردم به اولیه زندگی‌شان محتاج هستند، امروز اکثریت ملت از وضع اداره کشور و از اقتصاد و سوءاستفاده‌ها و استیلا و برخورداری خاندان‌ها و فشارها و برخوردها ناراضی‌اند..»

 

یارانه نقدی و هدر رفت ثروت ملی
او باز هم فراموش نکرد که شعار پوپولیستی‌اش یعنی افزایش یارانه نقدی را تکرار کند. طرحی که با اجرای نادرست و همراهی مجلس هفتم هرماه اقتصاد نحیف ایران را به خاطر پرداخت نادرست چند میلیارد تومان به مردم دچار دردسر جدی می‌کند. در حالی که عموم مردم اذعان دارند رقم پرداختی به دلیل سازوکارهای نادرست اقتصادی ایران هرگز قادر به ترمیم زخم‌های مختلف زندگی آن‌ها نیست. کارشناسان مستقل بارها تاکید کرده‌اند که اگر طرح اولیه به درستی از سوی دولت احمدی‌نژاد اجرا می‌شد هرگز طی سال‌های گذشته میلیاردها تومان از ثروت ملت با شعارهای فریبنده بین افراد غیر نیازمند توزیع نمی‌شد.

دفاع از حقوق کارگران و معلمان و اتفاقات نگران‌کننده در حافظه‌ی سیاسی احمدی‌نژاد

این‌که احمدی‌نژاد مانند یک میتینگ انتخاباتی فراموش نکرد یادی از کارگران، معلمان، رانندگان و… کند و حقوقشان را «بخورونمیر» توصیف کند و برخورد با این معترضان را ناحق بخواند، نشانه‌هایی عجیب از اتفاقات نگران‌کننده در حافظه‌ی سیاسی او دارد. وقتی که در دولتش شاهد اخراج و تعدیل هرروزه کارگران و تعطیلی بنگاه‌های تولیدی بود و هیچ کاری برای توقف این روند نکرد. در مقابل درخواست افزایش حقوق معلمان هم ۲۰ هزار مربی که بعدها روشن شد برخی‌شان حتی فاقد مدرک دیپلم بوده‌اند و در آستانه ۵۰ سالگی قرار داشتند را وارد ساختار آموزش‌وپرورش کرد تا شانس افزایش حقوق معلمان باسابقه را تا سال‌ها به حداقل برساند و برای آموزش‌وپرورش تعهداتی غیرضروری بتراشد.

آسیب‌های غیرقابل‌جبران مدیران منتخب احمدی‌نژاد
رئیس دولت نهم و دهم در بخش دیگری از اظهارات غریبش و بی‌توجه به میراث برجای گذشته از سوی خود برای مردم و دولت روحانی گفته است؛« برخی مقامات اگر اداره کردن کشور را بلد نیستند آیا کنار رفتن را نیز بلد نیستند؟» اگر احمدی‌نژاد فراموش‌کار است آیا تصور می‌کند که افکار عمومی هم فراموش کرده است که کشور در زمان او چگونه اداره می‌شد؟ معیار انتخاب مدیران در دولتش از حافظه‌ها پاک شده است؟ هنوز فراموش نشده که تعداد زیادی از مدیران احمدی‌نژاد وقتی برای ارشد ترین سمت‌های مدیریتی انتخاب می‌شدند که حتی یک روز سابقه اجرایی نداشتند و تعدادی از آن‌ها در تمام عمر کاری‌شان لباسی جز لباس نظامی بر تن نداشتند. در همان جغرافیایی که احمدی‌نژاد پنج‌شنبه گذشته از روحانی درخواست کرد از قدرت کنار برود، حدود دو سال استانداری از سوی او به کار گمارده شد که خاطره جمعی مردم گیلان از او رفتارهای عجیب و طنزآمیز و دور از آداب اداری بود. مدیران منتخب احمدی‌نژاد برای گیلانی که زمینه‌های بسیار برای رفاه و توسعه دارد رهاوردی به‌جز سقوط و نابودی زمین‌های کشاورزی و بدتر شدن اوضاع صنعت ابریشم، چای، بادام، برنج و منابع طبیعی نداشتند. هرچند شهر و روستاهای گیلان بسیار نزدیک به هم هستند و احمدی‌نژاد می‌توانست طی یک روز به اکثر مناطقش سری بزند و از نزدیک با چند سوال، صحت اظهارات ما را تائید کند اما احتمالا او به دلیل عجله برای خواندن نامه‌های مردمی راهی تهران شد!اما ای‌کاش دست‌کم سری به کیلومتر ۲۵ صومعه‌سرا- پونل یعنی شهرک صنعتی می‌زد و به چشم خود مشاهده می‌کرد که چه بلایی بر سر این شهرک آمده و از مدیران واحدهای تولیدی و صنعتی سوال می‌کرد که روزگارشان از سال ۸۴ تا ۹۲ چگونه بوده.

رویای ویرانگرِ نشستن دوباره بر صندلی قدرت
کاش احمدی‌نژاد ملت ایران را چند صدنفری نپندارد که پای صحبت‌هایش می‌نشینند. کاش او قادر شود حافظه سیاسی‌اش را بازیابد. در این صورت می‌توان امیدوار بود که او کمی به خود بیاید و به‌طور مداوم بروی زخم‌های عدیده ملت ایران نمک نپاشد. زخم‌هایی که عموما تاریخ ایجاد و دمل بستنشان به دوران ۸ ساله دولت او برمی‌گردد. کاش او تصمیم بگیرد که این‌همه را به یاد بیاورد اما یک‌چیز مهم را فراموش کند؛ رویای ویرانگرِ نشستن دوباره بر صندلی قدرت.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا