فرجیراد: ترامپ میخواهد ایران را وادار به پذیرش شروط کند
فرجیراد: ترامپ میخواهد ایران را وادار به پذیرش شروط کند
فشارها در روزهای آینده تشدید میشود| شاهد تحولات بیسابقهای در خاورمیانه خواهیم بود
محمد اکبری: با نزدیک شدن به روز ۲۲ اردیبهشت – موعد اعلام تصمیم ترامپ دربارۀ برجام- توافق هستهای و احتمال لغو آن در کانون توجه رسانههای جهان است. ترامپ که در این مدت تلاش کرد تا برنامۀ موشکی را به برجام وصل کند، امروز معتقد است که آمریکا توافق وحشتناکی را با ایران امضاء کرده است. با این اظهارنظر تند ترامپ، پرسشی که باقی می ماند اینست که آیا برجام در آستانه لغو است؟ در آن صورت خداحافظی با توافق هسته ای چه پیامدهایی برای منطقه خواهد داشت؟ در این باره با عبدالرضا فرجی راد، دیپلمات سابق وزارت خارجه و کارشناس مسائل ژئوپلتیک در کافه خبر خبرآنلاین گفت و گو کرده ایم که از نظر می گذرانید:
در حال حاضر با نزدیک شدن به موعد اعلام نظر ترامپ در مورد برجام چه شرایطی را پیش رو داریم؟ به نظرتان ترامپ به این نتیجه رسیده است که تحریمهای هسته ای به ساز و کار قبل از امضای برجام برگردد؟
در حال حاضر به مهلتی که ترامپ برای لغو یا خروج آمریکا از برجام داده بود نزدیک می شویم، طبیعتا هرچه به روزهای پایانی نزدیک میشویم، فعالیتهای سیاسی بیشتر میشود. یک دسته در درون ایالات متحده آمریکا تلاش میکنند که این خروج اتفاق نیفتد. یک دسته دیگر که الان دور آقای ترامپ را گرفتند، تلاش میکنند این اتفاق بیفتد. از سویی دیگر متحدین آمریکا دو دسته هستند:
یک دسته از متحدین اروپاییها هستند که در واقع میخواهند برجام حفظ شود، و در سویی دیگر متحدین منطقهای ایالات متحده هستند؛ مثل عربستان، امارات، اسرائیل و بعضی از کشورهای عربی که میخواهند این اتفاق بیفتد، آمریکا از برجام خارج شود، تحریمها علیه ایران شدت بگیرد و در صورت لزوم با تحریکی که آنها خواهند داشت، یک درگیری رخ دهد که در این درگیری وزن ژئوپولتیکی آنها در منطقه افزایش یابد و ایران جایگاه پایین تری از وزن ژئوپولتیکی برخوردار شود.
چه باید کرد و چه پیشبینی از آینده وجود دارد؟
من تصور میکنم که دولت آمریکا تصمیمش را گرفته که ایران را مجبور کند که به خواستههایش تن دهد. حالا برایش مهم نیست که از نظر اسمی از برجام خارج شود یا نه. من معتقدم که دولت آمریکا نمیخواهد از برجام خارج شود، یعنی اسما میخواهد بماند، با خروج از آن در دنیا منزوی نباشد و در واقع به نوعی اعلام کند که به توافقات بینالمللی احترام میگذارد. اما میخواهد از طرق دیگر با فشاری که به اروپا میآورند و یا توافقات زیرمیزی که با اروپا انجام میدهند، در واقع به شکل دیگر بحث خروج را مطرح کنند. اینها بحث مذاکره با ایران را در رابطه با سیستم موشکی و نفوذ منطقه ایران را مطرح کرده اند که در داخل یک حد وسطی به دست بیاید.
منظور از حد وسط چیست؟
حد وسط مذاکره است، کوتاهکردن بُرد موشکی ایران و نیز عدم حضور یا کاهش نفوذ منطقهای ایران است. حال باید در نظر بگیریم که نفوذ منطقهای ایران نیز خود یک مسئلۀ متفاوت است. مسئله سوریه یک از آنهاست؛ آنها نمیخواهند اصلا ایران در آن نفوذ داشته باشد. یعنی چه؟ یعنی اینکه در سوریه معتقدند که حضور ایران، امنیت اسرائیل را به خطر میاندازد. اصلا کاری هم ندارند که روابط عربستان – سوریه، امارات – سوریه و غیره در این منطقه به چه شکل است، آنها معتقدند در اینجا باید منافع اسرائیل تامین شود. لذا این را میخواهند در سوریه با کاهش نفوذ ایران حل کنند. البته دنبال یک امتیاز دیگر هم هستند.
اگر اینها بخواهند و بتوانند نفوذ ایران را در سوریه از بین ببرند، علاوه بر اینکه امنیت اسرائیل و جبهه مقاومت از بین میرود و تضعیف میشود، روسیه هم تضعیف میشود. در واقع در سوریه نیروی زمینی ایران برای کمک به دولت سوریه و متحدین دولت سوریه نفش ایفا میکند که ایران، حزبالله و بقیه هستند و اینها مکمل نیروی هوایی روسیه هستند. بنابراین آنها دنبال هدف بزرگتری هستند، اما با نام ایران این کار را پیگیری می کنند.
روسیه چقدر در این معادله نقش دارد؟
غربی ها نگران حضور روسیه در خاورمیانه هستند، نگران این هستند که روسیه در سوریه قراردادهای بلند مدت ۵۰ ساله، ۱۰۰ ساله نظامی، اقتصادی بسته است و در حال سرمایهگذاری است. از آن سو در لبنان به تدریج نفوذ بیشتری پیدا می کند و روابط با حزبالله افزایش پیدا می کند، از آن طرف مصر است که دوستی و روابطش با روسیه بیشتر شده است و همچنین عراق که روابطش را با روسیه بهبود بخشیده است و حجم روابط اقتصادیاش را بالا میبرد.
از این رو آنها سوریه را هدف قرار داده اند. وقتی نفوذ ایران در سوریه کاهش یابد، طبیعتا در لبنان هم اتوماتیکوار کم میشود، چون بالاخره جغرافیا یکسری مسائل را تحمیل میکند، یعنی باعث قطع ارتباط میشود. در عراق تا حدودی آنها نفوذ ایران را به رسمیت میشناسند، یعنی این کشور را حوزه تمدنی ایران، همسایه ما و غیرقابل کنترل میدانند، چون اکثر جمعیت عراق شیعه است، مناسبتهای مذهبی گسترده و بزرگ و عظیمی برگزار میشود، در ظرفیت غرب نیست که بخواهد از نظر فرهنگی، اجتماعی، سیاسی حتی با این مسئله برخورد کند. تا به این مقطع هم دیدیم، وقتی میگویند نفوذ ایران کم شود، یعنی در رابطه با عراق اسمی نمیآورند، اگر هم بیاورند، بسیار کم است. قدرتهای منطقهای مانند عربستان بعضا در این رابطه صحبت میکنند؛ غربیها، چه اروپا و چه آمریکا در این رابطه صحبتی ندارند.
موضوع یمن چطور؟
به هیچ وجه نمیخواهند ایران در یمن نفوذ داشته باشد، به این دلیل که اولا نزدیک بابالمندب است و یک تنگه استراتژیک است که مانند تنگه هرمز اهمیت دارد. تنگه هرمز را اذعان دارند که نمیتوانند اقدامی در آن شکل دهند، چون متعلق به ایران و عمان است، اما آنجا که متعلق به ایران نیست. ثانیا نگران هستند که جبههای مانند حزبالله در یمن ایجاد شود که بهطور مستمر متحد غرب یعنی عربستان سعودی را آزار دهد، امنیتش را به خاطر بیندازد و مسائلی پیش بیاید. لذا اینها این اهداف را در منطقه دنبال میکنند، نیروهای جدید آمریکا، نیروهایی که دور ترامپ هستند نیز این استراتژی را دنبال می کنند که به این اهداف برسند. لذا فشارشان را زیاد میکنند. اروپاییها هم در این نقطهای که گفتیم تقریبا با آمریکا اختلاف نظر ندارند و آنها هم به این مسئله کمک میکنند که این اتفاقات بیفتد؛ در واقع به این شکل منافع روی هم سوار میشود و مشترک است.
اروپایی ها هم قصد این را داشته اند که از اهرم موضوعات مشترک با امریکا روی برجام فشار بیاورند؟
در رابطه با برجام و حفظ برجام قضیه فرق میکند. اروپا معتقد است که برجام یک دستاورد اروپایی است، در اصل یک امتیاز است و ما باید این را حفظ کنیم و اگر هم بخواهد به هم بخورد، در واقع اعتبار اروپا از بین میرود. دوم؛ امنیت اروپا است. اینها نگران هستند که بر اساس تحلیلهای خودشان ایران غنیسازی را آغاز کند و این غنیسازی به بمب اتمی در آینده ختم شود و این امنیت اروپا است که به خطر میافتد. در این تحلیل، آمریکا که از منطقه دور است، آسیب نمی بیند اما اروپا در همسایگی منطقه قرار دارد و هر اتفاقی در منطقه روی دهد بر اروپا اثر میگذارد. بنابراین آنچه که ما میتوانیم از این بحث نتیجهگیری کنیم، این است که در روزهای آینده فشارها بیشتر میشود تا اینکه یک توافق ضمنی که بین سه کشور اروپایی و کاخ سفید صورت گرفته به موفقیت بینجامد.
به نظرتان این توافق که مکرون هم از آن سخن گفته جدی است؟ این توافق چیست؟
این بدین شکل است که اروپا اعلام کند برجام باید حفظ شود، اما ایران در رابطه با سیستم موشکی و نفوذ منطقهای حتما مذاکره کند. از آن طرف آقای ترامپ و تیمش فریاد بزنند که ما خارج میشویم، مگر اینکه اروپاییها او را راضی کنند. اروپاییها ما را هم راضی کنند یعنی چه؟ همین شرایطی که اروپایی به ما فشار میآورند. حالا اینجا تصمیم ما است. اگر این اتفاقات نیفتد، یعنی همین وضعیتی که امروز داریم. من تصور نمیکنم که ترامپ برجام را پاره کند و مستقیم خارج شود. در واقع اینها میآیند و میگویند با توجه به اینکه با اروپا توافق کردیم یا مسائل دیگری که مطرح شده است، در واقع کسی نباید با ایران همکاری کند، کشورهای دیگر نباید با ایران در برخی مسائل همکاری کنند؛ اگر همکاری کنند، مسئولیت تحریمی، مسئولیت مجازات و تنبیهیاش با خودشان است. طبیعتا هیچ کشوری خیلی راغب نیست که بیاید در این زمینه کار کند. بعد از یکی، دو ماه طبیعتا بحث بعدی مطرح میشود، چون بالاخره این توافقی که اروپا و ترامپ میکنند، نمیتواند تا ابد ادامه پیدا کند؛ یک مدت زمان محدودی است. طبیعتا تا دو ماه دیگر اینها میآیند تحریمهای بعدی، جدیتر و بزرگتر را عملیاتی میکنند. مثل فروش نفت، تحریم بیمه و فشار برای عدم سرمایهگذاری؛ اگر یک جایی هم ما داریم از نظر بانکی یک معادلاتی یا مبادلات کوچکی انجام میدهیم، آنها را هم با فشار، با تنبیه، با مجازات و جریمه کنترل خواهند کرد.
– موضوع برجام در حال حاضر خواه نا خواه به مسائل منطقهای ارتباط پیدا کرده است. به نظرتان معمای امنیت را ما در خاورمیانه چگونه میتوانیم تحلیل کنیم؟ ایران در سوریه با اسرائیل کاملا تضاد امنیتی دارد، و اسرائیل تلاش دارد ایران را با حملاتی تحریک کند. این روندی که اسرائیل دارد دنبال میکند، به چه شکلی است؟ برجام اگر از طرف آمریکا لغو شود و ایران هم صددرصد این کار را انجام دهد، به نظرتان یک فضای خطرناکی در خاورمیانه شکل نمیگیرد ؟
بله؛ خود آقای متیس، وزیر دفاع آمریکا اعلام کرد که ما هر روز به درگیری مستقیم ایران و اسرائیل نزدیک میشویم. این واقعیت است. شما ببینید که نسبت به سه ماه پیش تنشها در داخل سوریه، تنشهایی که اسرائیل به وجود میآورد، در حال افزایش است و بهطور مستمر حملات موشکی را انجام میدهد؛ موشکهایی که در چند روز پیش به سوریه پرتاب شدند، با قدرت بیشتر و تعداد بیشتری بود. همانطور که دهها بار گفته شده، اسرائیلیها اظهار می کنند که تحمل نمیکنیم ایران در سوریه پایگاه ایجاد کند و حضور مستمری داشته باشد.
چیزی که وجود دارد این است که متاسفانه در درون سوریه اطلاعات حساس و استراتژیک به سادگی قابل دسترس است؛ آنقدر گروههای مختلف و مخالف با لباسهای مختلف، حتی در کنار موافقان دولت وجود دارد و حرکت میکنند، هر تحرکی قابل رویت است و هیچ چیز را هم نمیشود از دید همگان پنهان نمود. لذا طبیعتا از نظر اطلاعاتی اسرائیل اشراف زیادی در درون خاک سوریه دارد و طبیعتا تلاش می کند مواضع ایران را تهدید کند. به هر حال ایران هم اعلام کرده است که عمل متقابل به مثل انجام میدهد و اگر ایران هم بخواهد عمل متقابل شکل دهد، طبیعتا این تنش بالا میرود.
هرچه ما مشاهده کنیم که تعداد این حملات از نظر زمانی فاصلهاش کمتر شود، طبیعتا احتمال اینکه یک برخورد مستقیم هم ایجاد شود؛ حتی خارج از اسرائیل، اضافه میشود. در حال حاضر من تصور میکنم عربستان دیگر هیچ محدودیتی برای خودش قائل نیست که اجازه ندهد هواپیماهای جنگی اسرائیل خارج از مرزهای سوریه هم به سمت خلیج فارس حرکت کنند. طبیعتا اتحاد عربستان و اسرائیل با این گروهی که در آمریکا سر کار هستند و با مشاوران جدید آقای ترامپ، روز به روز تقویت میشود و یک اتحاد استراتژیک در حال شکل گیری است. من فکر میکنم اگر این بحرانها؛ تاکید میکنم، اگر این بحرانها ادامه پیدا کند، یک اتحاد استراتژیک هم بین عربستان و اسرائیل به وجود بیاید. زمان زیادی ما نداریم به آن نقطهای برسیم که عربستان، اسرائیل را به رسمیت بشناسد. وقتی میگوییم عربستان، اسرائیل را به رسمیت بشناسد، قبل از هر اعلامی قطعا با تعدادی از کشورهای عربی و آفریقایی، حتی ممکن است بعضی از کشورها در شبه قاره هند و آسیا که مسلمان هستند، هماهنگی به وجود بیاید. یعنی اینطور نیست که به یکباره این روند به وجود بیاید بلکه وقتی عربستان چنین کاری را انجام دهد، به طور حتم ۱۰ کشور دیگر هم همزمان با او این کار را انجام خواهند داد؛
همانطور که دیدید در رابطه با کنفرانس اتحادیه عرب، برای مثال در مسئله یمن، هر چیزی که عربستان در حال انجام است، سعی میکنند که یک مجموعهای جمع کنند و به شکل هماهنگ پیش بروند. از آن طرف هم مشاهده میکنید که بعضی از کشورهای کوچک عرب و غیرعرب خیلی با اسرائیل تضاد ندارند. اینها رویشان نمیشود و از مردمشان خجالت میکشند و یا یک نگرانیهای خاصی دارند که این نگرانیها باعث میشود که محدودیت به وجود بیاید. لذا این روند باعث می وشد ما در آینده نهچندان دور یک تحولات بزرگی را در خاورمیانه شاهد باشیم.
به نظرتان همه این مسائل در راستای ایجاد یک وحشت در خاورمیانه علیه ایران برای خروج از برجام است؟
من معتقدم که صددرصد همه این تنشهایی که سعی می شود حادتر شود، مربوط به برجام و نفوذ منطقهای و موشکی ایران نیست، من اعتقاد دارم بخشی از آن هیاهویی است که در واقع یک ترسی، یا ایران فوبیایی به وجود بیاورند که این ارتباط اسرائیل و جهان عرب و بهویژه عربستان را تسهیل کنند، چون این هم اتفاق مهمی است؛ این اتفاق اگر بیفتد، اهمیت آن کمتر از مسائل دیگری که الان آمریکاییها روی آن سروصدا میکنند نیست. آنها در حال حاضر به فلسطینیها فشار شدید میآورند که شرایط جدیدی را بپذیرند، بنسلمان در سخنرانی که در نیویورک برای جامعه یهودی داشته، گفته است که مسئله فلسطین دیگر اولویت اصلی ما نیست. این جمله خیلی معنی دارد. میخواهند همه چیز را حل کنند. یک مشکل امنیتی جدی ۶۰-۵۰ ساله در خاورمیانه مسئله اسرائیل و فلسطین بوده است؛ آنها قصد دارند این مسئله را حل میکنند و اگر آن تمام شود دیگر میآیند روی ایران متمرکز میشوند. این استراتژی آنان است که در حال پیگیری است، حالا چقدر موفق باشند، به شکل دقیقی مشخص نیست.
آقای ظریف روی ترتیبات منطقهای و از گفتوگوهای منطقهای صحبت میکند، ولی به نظر میرسد مشکل ما جای دیگری است، یعنی در خود آمریکا است. آیا باید به گفت و گو با اروپا ادامه داد یا راهی برای مذاکره با آمریکا به شکل مستقیم پیدا کنیم؟ به نظرتان چه استراتژی کاربردی است که بتوانیم به یک میز مذاکره برابر برسیم، یعنی این نباشد که فقط آنها چیزهایی را به صورت یکطرفه از ما بخواهند. اولین کار چیست، با اروپاییها، با کشورهای منطقه یا با خود آمریکا صحبت کنیم؟
من تصورم این است که ما حتما باید مذاکره کنیم، اما الان گفتوگوی منطقهای جواب نمیدهد، به هیچ وجه. مسئله آمریکا و عربستان در حدی پیش رفته که بهطور قطع حتی اگر امروز آقای بن سلمان یا ملک سلمان تصمیم بگیرند با ایران مذاکره کنند، این اجازه را از سوی ایالات متحده ندارند؛ شرایط با گذشته، با دوران ملک عبدالله فرق کرده است. در واقع بن سلمان و حاکمیت در عربستان، نقطه ضعفهایی را از خودشان نشان دادند؛ بهویژه بعد از آن گزارش ۲۸ صفحهای محرمانه کنگره در رابطه با حادثه ۱۱ سپتامبر در واقع آنها مجبور هستند در مسائل مهم منطقهای حتما مشورت آمریکا و اجازه آمریکا را داشته باشند. دیگر گذشت زمانی که بدون هماهنگی با آمریکا و آقای اوباما اینها نیرو وارد بحرین میکردند یا مثلا در یمن درگیری را شروع کردند. اما الان در رابطه با چنین مسئله مهمی، حتما باید اجازه بگیرند، نه حتی مشورت کنند. طبیعتا آمریکاییها وقتی که ایران را شدیدا تحت فشار قرار دادند، نمیآیند به اعراب، بهویژه عربستان که دور و برش هم یکسری کشورهای عربی هستند، این اجازه را بدهند که با ایران مذاکره کنند.
پس من معتقدم که گفتوگوی منطقهای حداقل در مقطع فعلی جواب نمیدهد. میماند گفتوگوهای بینالمللی؛ یعنی چه؟ یعنی گفتوگو با آمریکا و خود اروپا؛ حتی چین و روسیه در رابطه با گروه ۱+۵٫ من اعتقاد دارم که ما از مذاکره نباید بترسیم؛ مذاکره با رقبای ژئوپولتیکی منطقهای ما را تضعیف میکند. شما در نظر داشته باشید که وقتی که مذاکرات ایران و عمان بهصورت پنهانی آغاز شد و بعد هم به صورت تدریجی آشکار شد، سعودیها از ترس و وحشت و از اینکه چه اتفاقی دارد میافتد، حاضر بودند دست به هر کاری بزنند و تبلیغات بسیاری راه انداختند. در آن دوره اصلا ایران رفت به سمت ایالات متحده و شکل گیری نوعی چارچوب برای برداشتن بیاعتمادی نسبت به همدیگر. بنابراین من معتقدم در رابطه با برجام، در رابطه با مسائل هستهای، عراق، افغانستان، در رابطه با سوریه، لبنان و یمن باید مذاکره بکنیم و هیچ نترسیم. باید مذاکره کنیم و حرفمان را بزنیم و تبلیغاتمان را هم بکنیم.
مواضع ضد و نقیض ترامپ را چگونه می بینید؟
در حال حاضر آقای ترامپ هر دفعه که سخنرانی میکند، میگوید ما داعش را در عراق و در سوریه از بین بردیم، ، اما واقعیتش این است که در عراق اگر کمک ایران در رابطه با هجوم داعش به اربیل و بغداد نبود، این دو شهر سقوط میکردند، اگر هم سقوط میکردند، اینها شهرهای بزرگی هستند و اینطور نبود که فقط نیروی هوایی آمریکا بتواند این دو شهر را آزاد کند. آمریکا در مورد موصل کمک زیادی کرد، بقیه هم کمک کردند، حتی متحدین آمریکا هم حضور داشتند، ایران هم حضور داشت، عراقیها هم خودشان از جان مایه گذاشتند. یا در سوریه،
در سوریه آنها تا سه، چهار سال اول که سلاح میدادند، کمک و پول میدادند؛ آمریکا، اروپا، فرانسه، عربستان، قطر، بقیه؛ طبیعتا اینها داعش، النصره و ارتش آزاد را در سوریه ایجاد کردند و خیلی هم پیشروی خوبی داشتند. دمشق و لاذقیه در خطر سقوط قرار گرفت که روسها آمدند و با تقویت نیروی زمینی از آن طرف هم بمباران هوایی اینها عقب رفتند. چه کسانی اینها را عقب راند؟ دولت سوریه، حزبالله، ایران، روسیه؛ حلب گرفته شد، حمص، حما و اخیرا هم که در اطراف دمشق، دیرالزور و… دولت آمریکا با کردها همکاری کرد در رقه؛ رقه را آنها آزاد کردند، اما در عین حال هم رهبران داعش را با هلیکوپتر به جای دیگری منتقل کردند که از اینها بهعنوان یک ابزار کثیف استفاده کنند. اما تبلیغات از سوی امریکا بسیار قوی است که آنها داعش را از بین بردند و حال نیز روی این مسئله تبلیغ می کنند که نوبت ایران رسیده است، باید نفوذ و حضور ایران کاسته شود.
پس ما ضعف داریم، ما نتوانسته ایم در تبلیغاتمان این موضوع را بیان کنیم که حضور ما در زوال داعش موثر بوده است، حتی روسیه نمیتواند آنطور که باید تبلیغاتشان را انجام دهند. لذا من تصور میکنم ضروری است که ما یک مذاکره با همه اینهایی که دخیل هستند، انجام دهیم. یک موقع بحث هستهای است، مدام بهانه میآورند که شما میخواهید بمب بسازید و هرچه هم ما قسم میخوریم، باور نمیکنند یا عمدا باور نمیکنند. آن یک بحث جدایی است، سلاح استراتژیک است و… اما یک موقع بحث موشک است؛ موشک را که همه دارند، امارات هم دارد، قطر هم دارد، عراق هم دارد، پاکستان هم بهترین نوعش را دارد. پس باید نشست مذاکره کرد که مسائل دفاعی برای ما چقدر اهمیت دارد، باید گفته شود که در حالی که چند صد میلیارد دلار سلاح به همه عربها و عربستان و امارات و قطر فروخته می شود باید یک توازنی در منطقه شکل گیرد.
در بحث منطقه ای هم این روند وجود دارد؟ چرا حضور ایران در منطقه این چنین بولد می شود؟
بحث منطقهای هم به همین شکل است. باید پرسید نفوذ منطقهای ایران چه خطری دارد؟ ما با تروریست جنگیدیم، اینجاست که من میگویم تبلیغات ضعیف عمل کرده است، باید گفت که کار ما رسمیت داشته است؛ هم دولت عراق و هم دولت سوریه این مسئله را خواسته اند. بنابراین ما باید گفتوگو کنیم، به جد، تبلیغات درست هم داشته باشیم.
گروه جدیدی که در امریکا سر کار آمده اند از گذشته و جدیدا سیاست رژیم چنج را دنبال کرده اند. به نظرتان با این شرایط گفت و گو می تواند اتفاق بیفتد؟
هرچند که من معتقدم گروه جدیدی که آمدهاند، یک برداشت اشتباه دارند، معتقدند که شرایط در ایران برای رژیم چنج تغییر کرده، اما به خوبی و با سرعت خواهند فهمید که این برداشت، برداشت اشتباهی است. هرچه فشار بیاورند، حتی اگر بخواهند به ایران حمله کنند، این مشخص است که اتحاد مردم ایران شرایط را تغییر می دهد، زیرا آنهایی هم که تا حدودی مخالف هستند، میگویند حالا که ما برجام را امضا کردیم و همه دنیا آنرا پذیرفته اند، طبیعتا بالابردن تنشها، درگیریها و… از سوی ایالات متحده قابل قبول نیست و کسانی که منطقی به جریان نگاه می کنند با آن موافق نیستند. لذا من معتقدم که ما باید سیاست انفعال را کنار بگذاریم و چه در زمینه تبلیغات، چه در زمینه گفتوگو فعالتر باشیم. این گفتوگو هم صرفا با یک نفر نیست، گروههای مختلفی که قبلا هم بودهاند، نمایندگان ایران بهطور مستمر باید صحبت کنند، قانع کنند و از طرفی در رابطه با هر مسئلهای گفتوگو شود. یعنی در رابطه با یمن یا حتی سوریه آمادگی ایران اعلام شود. به هر حال سوریه بر حاکمیت بخشهای مهمی از کشور تسلط پیدا کرده است.
اما تمام مشکلات و دلیل این مسائل این است که آنها پشت یک دیواری صحبت میکنند، ما هم این سوی دیوار صحبت میکنیم. من معتقدم باید پشت میز مذاکره محکم از منافعمان دفاع کنیم، از مسائل دفاعی خودمان که نیاز داریم دفاع کنیم، از حوزههای تمدنی که ما نفوذ فرهنگی پیدا کردیم؛ لبنان، سوریه و عراق که ۵۰۰ سال است؛ بیشتر، از اینها دفاع کنیم و حتی تهاجمی باید برخورد کنیم در برخی مسائل مانند مسائل افغانستان. چرا این وضعیت وجود دارد؛ اینها تبلیغات میخواهد. آمریکا ۱۷ سال در افغانستان است، چرا مثلا در یک روز ۱۰۰ نفر کشته و زخمی شدند، چرا انتخابات برگزار نمیشود، چرا هنوز تعداد ثبتنامیها برای انتخابات زیر پنج درصد است. طبیعتا اینها شکستهای بزرگی است برای ایالات متحده که ما یک انسجام داخلی را نیاز داریم که این انسجام متاسفانه آنطور که باید وجود ندارد. مثلا در دوران جنگ ایران و عراق این انسجام به وجود آمد؛ مثلا ستاد تبلیغات جنگ؛ حالا برای مثال میشود ستاد تبلیغات مبارزه با تروریست به وجود بیاید، اصلا یکسری ستاد تبلیغات به وجود بیاید، هماهنگی شود، نظر نخبگان گرفته شود؛ از آن طرف هم باید بحث اقتصادیمان را در داخل بهصورت جدی مطرح کنیم، نظر بقیه را هم بگیریم، اینکه حالا اگر درست شد که خب درست شد، اگر درست نشد، طبیعتا چه راهی را باید پیش بگیریم. اینطور نیست که چون آنها تحریم خواهند کرد، ما هم طبیعتا باید تسلیم شویم. کارهایی شکل گرفته، کارهای خوبی هم بوده، اما خیلی کارهای بزرگتری هم نیاز است که انجام شود.
به نظرتان برجام بدون آمریکا برای ایران صرف میکند یا نه؟
من تصور نمیکنم. این گروه مهاجمی که در کاخ سفید الان قدرت را به دست گرفتهاند، سیاستهای تهاجمیشان، روند طبیعی ندارد و یک روند خلقالساعه و غیرمنتظره ای را در پیش گرفته اند. حالا برایشان مهم هم نیست که مثلا یک آمریکا یک ضرری هم بکند. فرضا یک شرکت یا یک بانکی با ایران کار کند، یکدفعه به آن دولت اولتیماتوم میدهند که اگر بانک شما با ایران کار کند، ما از فردا واردات فولاد را قطع میکنیم یا صادرات فلان تکنولوژی را قطع میکنیم. این باعث می شود آن کشور طبیعتا تسلیم میشود. من اعتقاد ندارم که با خروج آمریکا از برجام برجام اجرایی شود.
حالا ممکن بود دولتی غیر از دولت ترامپ سر کار میآمد؛ ما تجربه نسبی داریم در قانون داماتو. قانون داماتو را وقتی آقای کلینتون علیه ایران وضع کرد، اروپاییها هم مقاومت کردند. همین فرانسه در رأس اینها بود و کارش را شروع کرد، بقیه هم عکسالعمل نشان دادند و آمریکاییها هم تا حدود زیادی عقب نشستند. اما این گروهی که در آمریکا هستند، در همه مسائل حالت تهاجمی گرفته اند؛ در رابطه با کره شمالی فضای بحرانی بوجود آمد و آن شرایط شکل گرفت، در مورد ناتو سیاستی شکل داد که اروپایی ها مجبور به عقب نشینی شدند، و سهم بیشتری پرداختند. یا در رابطه با تغییرات اقلیمی، توافقنامه اقلیمی، در رابطه مسائل گوناگون این وجود دارد؛ یا مثلا تعرفههایی که با چین و اروپا بسته است. در این رابطه هم میآید کارهای خلقالساعهای انجام میدهد، روشهای غیرمنتظرهای که طبیعتا برای هر کسی در درجه اول اولویتش منافع مادی، ملی است و اینکه پول و اقتصاد در کشورش دچار خلل نشود، توسعه بیاید و حاضر نیست ۱۰۰ میلیون دلار، چند میلیارد دلار جریمه بپردازد برای اینکه با ایران تجارت کند یا پولی را تبادل کند یا هماهنگیهای دیگری داشته باشد.
۵۲۳۱۲