گوش مسوولان بدهکار رسانهها نیست که نیست! ماجرای رسانهها، ضعیفبنیهها و پوستکلفتها
رسانهها انتقاد میکنند، گاهی تذکر میگیرند، گاهی توبیخ میشوند و گاهی هم توقیف؛ اما در این میان اینکه چقدر این انتقادها روی مسؤولان تاثیرگذارند و آنها را مجاب به پاسخگویی میکنند، بحث دیگری است که روز به روز هم با چالشهای بیشتری مواجه میشود.
اغلب از خبرنگاران با عنوان «چشم تیزبین جامعه» یاد میشود؛ افرادی که انتظار میرود خوبیها و بدیهای جامعه را ببینند و منعکس کنند. فارغ از اینکه چقدر آزادی بیان و پس از بیان در فضای رسانهای کشور موجود است، تاثیرگذاری این انعکاسها در تصمیمگیریهای مسؤولان موضوعی است که در سالهای اخیر با چالشهای زیادی همراه شده است.
به همین منظور خبرنگاران ایسنا در گفتوگو با برخی از اساتید علوم ارتباطات، کارشناسان رسانه و مجریهای برنامههای گفتوگومحور چالشی، بحث تاثیرگذاری رسانهها بر مسؤولان را مطرح کردند و نظر آنها را در این زمینه جویا شدند.
پاسخگو نبودن، هزینه ندارد!
سعید نوری آزاد، تهیهکننده برنامه «پرسشگر» با اشاره به موضوع برنامه «پرسشگر» که این روزها از شبکه آموزش در حال پخش است، میگوید: تا به حال سابقه نداشته از مسوولانی که در حوزه نظام آموزشی تصمیم میگیرند، دعوت شود که درباره سیاست نظام آموزشی سوال کنیم و آنها صحبت کنند. به همین دلیل ما در این راستا کمترین توان رسانهای را داشتهایم. مهمانان ما همه تصمیمگیران و تصمیمسازان در حیطه آموزش بودند یا در بُعد اجرایی با چالشهای جدی مواجه بودند که باید چالشها را بازگو میکردند. توجیه کردن این افراد با توضیح و حرف امکانپذیر نبود به همین دلیل ما کار خود را شروع کردیم تا تأثیر کار ما را مشاهده کنند.
«برای بسیاری از مسوولان پاسخگو نبودن، هزینه ندارد. گاهی برخی مسوولان دوست دارند که صحبت کنند و پشتوانه محکمی هم دارند. اما در برخی بدنههای دیگر، اگر صحبت کنند برایشان بد خواهد شد؛ زیرا دیگران صحبتی ندارند و انگار این فرد ساز ناکوک میزند بنابراین این فرد هم صحبتی نمیکند و یا مصاحبههای خنثی انجام میدهد. برخی مسئولان هم میگویند به شرطی در برنامه حضور پیدا میکنند که در برنامه تنها دعوت شوند اما ما قبول نمیکنیم. در واقع آنها برنامه را یک تریبون میبینند».
نوری آزاد به نقش رسانهها در پاسخگو نبودن برخی مسوولان اشاره میکند و میگوید: برخی رسانهها واخواهی نمیکنند و برخی هم بداخلاقی انجام میدهند؛ بنابراین برخی مسوولان نسبت به برنامهها ذهنیت پیدا میکنند و گارد میگیرند بنابراین پاسخی نمیدهند. این مسئله یک رفتار اجتماعی است، بخشی از این رفتار به برنامهساز و مدیر رسانه برمیگردد و بخش دیگر به دولت. اگر دولت شرایطی را برای رسانهها فراهم نکرده باشد تا راحت کار کنند، بنابراین به برخی بدهکار میشوند.
«رسانه مجبور است در همه حال کار کند و در مقابل برخی کوتاه بیاید همین مسئله باعث میشود که حنایش رنگ نداشته باشد. اگر رسانه بخواهد تندروی هم بکند به آن وصلههایی میچسبانند. همه این موارد رفتارهای اجتماعی است. برای مثال دولت فردی را برای بودجه معرفی نمیکند که پاسخ دهد، شاید عقلی پشت این کار است. بنابراین رسانه بدِ ماجرا خواهد شد زیرا نمیتواند از مسئول پاسخ بگیرد. رسانه دیوار کوتاهی دارد و از همه آسیب میبیند. البته رفتار نه چندان حرفهای نیز در بین رسانهها دیده میشود».
کرختی مسوولان در مقابل موجهای رسانهای
علی گرانمایهپور، استاد ارتباطات به وضعیت کشور و عملکرد رسانهها اشاره و بیان میکند: گاهی به دلیل اتفاقاتی که در کشور رخ میدهد، رسانهها برای پاسخگو کردن مسوولان موجهای رسانهای ایجاد میکنند اما گاهی این موجها برای مسوولان حساسیتبرانگیز نیست. برخی اتفاقات مانند کودک آزاری، اختلاس و … داریم که مسوولان حساسیتی نشان نمیدهند و رسانهها هم به دلایل خط قرمزی که وجود دارد به برخی مسائل نمیپردازند. اگر رسانه هم همه اتفاقات را انعکاس دهد باید بدانیم زمانی که یک جامعه انبوهی از مشکلات دارد و هر بخش از جامعه هر روز اعتراض دارند و جوابی هم نمیگیرند طبیعی است که مردم و مسوولان نسبت به یکسری مشکلات کرخت میشوند و حساسیت خود را از دست میدهند. باید بدانیم زمانی که جامعه انبوهی از مشکلات دارد و هر بخش از جامعه هر روز اعتراض دارند و جوابی هم نمیگیرند، طبیعی است که مردم و مسوولان نسبت به یکسری مشکلات کرخت میشوند و حساسیت خود را از دست میدهند
«این مساله که چقدر صدای نقد رسانهها به گوش مسوولان میرسد به رسانه بستگی دارد. رسانههای متعددی مانند شبکههای اجتماعی وجود دارند که به مسوولان این امکان را دادهاند تا در جریان کل اتفاقات جامعه باشند اما اینکه چه میزان صدای نقدها به گوش مسوولان میرسد و آنها چه میزان خودشان را مقید به حل مشکلات میدانند به میزان پاسخگویی سازمانها و مسوولان بستگی دارد و باید از مسوولان بپرسیم چقدر خود را در برابر مردم پاسخگو میدانند.به نظرم بخشی از مسوولان به دلایل متفاوتی خود را از پاسخگویی مصون میدانند. بخشی از پاسخگویی به قانون وضوابط کشور، ساختار سازمانی و اخلاق کارگزاران سیاسی در فضای اجتماعی، سیاسی و اخلاقی بستگی دارد.»
«ممکن است مسوولی کار اشتباه یا توهینی انجام دهد و عذرخواهی هم نکند اما فشار رسانهها میتواند آن مسوول را مجبور به عذرخواهی کند که البته دیرهنگام است. اگر مسوول نخواهد به نقد و انتقاد پاسخگو باشد راههای مختلفی وجود دارد. مدتهاست که ظهور فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و فشارهایی که ایجاد میکنند مسوولان را مجبور کرده تا نسبت به برخی مسائل که در گذشته واکنش نشان نمی دادند، پاسخگو باشند. ما پاسخگویی صریح، توجیهگر و فرافکنی داریم. شکل و محتوای پاسخ مهم است که به چه مطلب و به چه شکل پاسخ میدهی. اگر پاسخگویی مسوولان شفاف و قانعکننده باشد، بنابراین مردم هم به رسانه و مسوولان اعتماد میکنند. اما هر چه مسوولان از پاسخگویی فرار کنند و توجیهگر باشند مردم بی اعتماد میشوند.»
چرا به مسوولان برنمیخورد؟
اکبر منتجبی، سردبیر هفتهنامه «صدا» با اشاره به دلایل پاسخگو نبودن اغلب مسوولان به انتقادهای رسانهها، میگوید: ممکن است مسوولان صدای شما را نشنوند؛ به این معنی که شما در یک نشریه از طریق یک مطلب انتقادی را مطرح و حتی فسادی را افشا میکنید، اما به هیچ فردی برنمیخورد چون روزنامه و یا رسانه شما برای افکار عمومی نیست؛ یعنی مردم آن را نمیبینند و نمیخوانند. بنابراین مدیری که دربارهاش انتقاد کردهاید خیالش راحت است. در نهایت این مدیر، مدیر مسوول روزنامه را دعوت میکند و با او لابی انجام میدهد تا به انتقادهای خود ادامه ندهد و در این راستا نیز به آن روزنامه امتیاز خواهد داد.
«همچنین رسانه ممکن است تاثیرگذاری خود را از دست داده باشد. در دهه هفتاد مدیر مترو که محسن هاشمی بود حرفی درباره بودجه زد و یک روزنامه هم حرفهای او را تیتر یک کرد. هاشمی تا دو هفته دنبال این مساله بود که قضیه را حل کند و بگوید حرفهای من چیز دیگری بود اما حرفهایی که منتشر شده بود را خودش گفته بود و آن رسانه هم دنبال رفع و رجوع کردن قضیه نرفت چون رسانه، رسانه افکار عمومی بود. مردم در گذشته به روزنامه رجوع میکردند و مسؤولان را مورد پرسش قرار میدادند، بنابراین مسؤول نیز مجبور به پاسخگویی بود. اما در حال حاضر به این شکل نیست و مردم رسانه خود را از روزنامه، مجله و تلویزیون به شبکه اجتماعی تغییر دادهاند».
سردبیر هفتهنامه «صدا» با اشاره به اهمیت شبکههای اجتماعی، اظهار میکند: برای مثال یک موضوع مانند عوارض خروج از کشور در شبکه اجتماعی دست به دست میچرخد. اما ممکن است هیچ روزنامهای به این مطلب نپرداخته باشد اما بازتاب آن در شبکههای اجتماعی زیاد است و دولت را موظف میکند که توضیح دهد. افکار عمومی به سمت شبکه اجتماعی رفته زیرا شبکه اجتماعی آزادتر است و دسترسی به اخبار واقعیتر و راحتتر خواهد بود. همچنین هر فردی هم در حوزه شبکههای اجتماعی میتواند بنویسد و مطلب منتشر کند؛ البته برخی مسوولان هم دور خود حصار آهنی ایجاد کردهاند و پاسخگو نیستند.
دیگر نمیتوان مانع انتشار خبرها شد
هوشنگ اعلم، سردبیر مجله فرهنگی آزما و عضو هیات موسس انجمن پیشکسوتان مطبوعات درباره نقش رسانهها و فشاری که میتوانند به سازمانها وارد کنند تا وادار به پاسخگویی به مردم شوند، معتقد است که «به طور کلی با استفاده از فشار در هر زمینهای مخالفم؛ چون هیچگاه و در هیچ زمینهای نمیتوان با استفاده از اهرم فشار مسالهای را حل کرد و هر مسالهای لزوما باید به شکل منطقی حل شود و در مورد پاسخگویی سازمانها و نهادهای مسؤول به مردم و جامعه هم مساله کاملا روشن است که هر سازمان نهاد یا ارگانی که مسؤولیتی در قبال جامعه و مردم دارد، لزوما باید به مردم و افکار عمومی پاسخگو باشد و این یک اصل کلی و پذیرفته شده در جوامع متمدن است».
«خبرنگار چشم و گوش و زبان جامعه است و رسانهها باید مطالبات جمعی مردم را مطرح و پیگیری کنند و باید توجه داشته باشیم که وظیفه خبرنگار و روزنامهنگار تلاش برای کشف حقیقت و بیان آن است و بنابر این خبرنگار باید بیطرفانه، دقیق و فارغ از اغراض شخصی یا جناحی و دوستیها و دشمنیها وظیفهاش را انجام دهد و مسایل را منعکس کند و این به حکم اخلاق حرفهای است و مسؤولان هم نباید مانعی در مسیر انجام وظیفه خبرنگاران و رسانهها به وجود آورند».
عضو هیات موسس انجمن پیشکسوتان مطبوعات در مورد همراهی شبکههای اجتماعی با رسانههای رسمی در انعکاس خبرها و این که تا چه میزان این همراهی نهادها و مسؤولان را وادار به پاسخگویی کند؟ میگوید:مهم این است که آنچه در رسانههای مجازی منعکس میشود منطبق با واقعیت باشد اما متاسفانه گاهی در شبکههای مجازی مطالبی مطرح میشود که با واقعیت فاصله دارد و علتش هم این است که بدون مطالعه دقیق و احساس مسؤولیتی که یک خبرنگار حرفهای دارد، این کار را میکنند و خب این میتواند ضربه بزند و گاهی آنچه در رسانههای غیر رسمی میبینیم در واقع شایعه است و همین شایعات گاهی ممکن است حقیقت بزرگی را پنهان کند یا باعث شود کشف حقیقت دشوارتر شود. به هر حال امروز دیگر نمیتوان مانع انتشار خبرها شد و اگر مردم نتوانند خبرها را از رسانههای رسمی دنبال کنند و خبری در رسانهها رسمی منعکس نشود».
چرا رسانههایمان چندان تاثیرگذار نیستند؟
کیاداوود اسفندیاری، مجری برنامه «پایش» و روزنامهنگار دربارهی تاثیرگذاری انتقادات و پیشنهادات مطرحشده از سوی رسانهها بر مسؤولان، با بیان اینکه «قطعا رسانهها روی مسؤولان تاثیرگذاری دارند»، میگوید: بارها این موضوع را چه در دورانی که در مطبوعات بودم و چه دورانی که در صداوسیما مشغول کار هستم، تجربه کردهام. یادم است درباره موضوع افزایش هزینههای بندری گزارشهایی را در روزنامه نوشتیم که زنگ زدند ما را تهدید و شکایت کردند. اما وقتی موضوع فراگیر شد و سایر رسانهها نیز به آن پرداختند، آن مناقصه کلاً به خاطر تخلفات صورت گرفته باطل شد. در تلویزیون هم که از این دست موضوعات بیشتر دیده میشود.
او با اعتقاد بر اینکه «رسانهها میتوانند جریان بازدارندگی داشته باشند»، ادامه میدهد: با یک مثال این موضوع را مطرح میکنم؛ نصب دوربین در خیابان و اتوبانها باعث تغییر رفتار بسیاری از رانندهها شده است، گرچه هنوز به آن فضای ایدهآل نرسیدهایم، اما نصب این دوربینها نوعی جریان بازدارندگی ایجاد کرده است. رسانهها نیز به همین صورت میتوانند جریان بازدارندگی داشته باشند. همین که رسانهها موضوعات را درست رصد و تحلیل کنند باعث میشود تا عدهای به خاطر ترس از برملا شدن دست به انجام هر کاری نزنند.
«بحث عدم حضور رسانههای مستقل حتی در کشورهایی که مدعی آزادی مطبوعات هم هستند وجود دارد؛ منتهی این موضوع در این کشورها کمتر و در کشورهایی مثل ما بیشتر است. در شرایطی که رسانه مستقلی وجود نداشته باشد، طرح و پیگیری برخی از سوژهها باعث میشود تا مسؤولان مربوطه از طریق لابیهایی که دارند به مدیران مسؤول و مدیران عامل رسانهها فشار بیاورند تا دیگر سوژه ادامه پیدا نکند و انتقادی وارد نشودطرح و پیگیری برخی از سوژهها باعث میشود تا مسؤولان مربوطه از طریق لابیهایی که دارند به مدیران مسؤول و مدیران عامل رسانهها فشار بیاورند تا دیگر سوژه ادامه پیدا نکند و انتقادی وارد نشود؛؛ به عنوان مثال اگر خبرنگاری بخواهد درباره موضوعی گزارش انتقادی بنویسد یا سوژهای را دنبال کند، به جای توجه به انتقادات و پیشنهادات مطرح شده تماسهایی با مدیرعامل یا مدیرمسول رسانه مربوطه گرفته میشود تا این سوژه ادامه پیدا نکند.»
اسفندیاری میگوید: با توجه به اینکه درآمد بخش اعظمی از رسانههای ایران به شکل مستقیم و غیرمستقیم از طریق دولت تامین میشود و از سوی دیگر روحیه نقدپذیری کلا در جامعه و نه صرفاً در مسؤولان وجود ندارد، رسانهها و خبرنگاران نمیتوانند کارشان را درست انجام دهند و قطعا آن فضای ایدهآلی که مورد نظر همه ماست شکل نخواهد گرفت. این در حالی است که اگر اجازه داده شود تا رسانهها نقد کنند منافع آن برای همه مردم خواهد بود. به عنوان مثال اگر اجازه داده میشد که رسانهها طرح تحول سلامت و هدفمند کردن یارانهها را از همان ابتدا نقد کنند شاید الان شرایط بهتری حاکم بود. هر جایی که اجازه داده شد تا رسانهها نقد کنند حتی با وجود تبعاتی هم که داشت، شاهد تاثیرگذاری بودهایم.
فضای روزنامهنگارها از خبرنگاران تلویزیون بیشتر است
بهروز تشکر، مجری برنامه گفتوگو محور «تهران ۲۰» در این زمینه معتقد است که «برای روزنامهنگار بیشتر از خبرنگار تلویزیون وجود دارد؛ زیرا روزنامهنگار میدان عمل بیشتری در حوزه تحقیقاتی دارد. متاسفانه اغلب روزنامهنگاران به سمتی رفتهاند که وقتی یک اتفاق میافتد برای نوشتن مطلبی از جاهای مختلف، مطالب خود را برمیدارند؛ بنابراین قبول دارم که بخشی از دلایل پاسخگو نبودن مسؤولان، روزنامهنگاران هستند زیرا رفتار آنها به گونهای است که گویا خود را وامدار یکی از دستگاهها و وزارتخانهها میدانند. زمانی که تعدادی از مدیران مسوول و صاحب امتیاز نشریات ما به دنبال افزایش اشتراک هستند تا نشریاتشان خریداری شود یا دنبال آگهی گرفتن هستند، چطور میتوانند مسوولی را نقد کنند».
«از میان نشریاتی که چاپ میشوند چه تعداد مستقل و قائم به خود هستند؟ اگر مستقل هم باشند در نهایت به یک سمت و سوی سیاسی گرایش پیدا میکنند. ما باید در این راستا نشریات سرگرمی، گردشگری و حتی ورزشی را جدا کنیم اما به نظرم این نشریات سرگرمی و تخصصی هم میتوانند زبان نقد داشته باشند. زمانی که هزینه چاپ و تحریریه یک نشریه فراهم نمیشود و برای حفظ مجوز باید چاپ شود مجبور است تن به این مساله دهد که در بخشی از صفحه روزنامه، گزارش فلان وزارتخانه یا نهاد چاپ شود. اگر این روزنامه بخواهد مسوولی را نقد کند چون امتیازش را وزارت ارشاد میدهد و به نوعی مجوز دولتی دارد، نگران این مساله است که وارد بحث دادگاه مطبوعات یا لغو امتیاز شود.»
تشکر با اشاره به تاثیر مشکلات روزنامهها در نقد منصفانه مسوولان، میگوید: وقتی روزنامهنگار را تحت شرایط خاصی قرار میدهند تا چه اندازه میتواند نقد منصفانه داشته باشد؟ نقد منصفانه میتواند راهکار ارائه کند و حتی روزنامهنگار میتواند نقد منفی داشته باشد اما روزنامهنگار تا حدی امکان دارد که در جهت نقد پیش برود زیرا مشکلات صنفی هم دارد. شاید این مشکل را خبرگزاریها نداشته باشند زیرا چاپ ندارند مگر اینکه بخواهند ویژهنامهای منتشرکنند.
«اگر عملکرد مسوولان مناسب باشد، پس از چه چیزی واهمه دارند؟ پس باید جواب سوال خبرنگار و روزنامهنگار را بدهند. اگر برخی مسوولان پاسخگو نیستند، به دلیل این است که نمیخواهند به چالشی وارد شوند. همچنین نگران این موضوع هستند که کاری که به عنوان مسوولیتشان باید انجام میدادند و ندادهاند، موضوع اصلی پرسشها شود؛ برای مثال بیمارستانی که هفت ماه پیش در کرمانشاه ساخته شد اگر در زلزله تخریب نمیشد معلوم نبود در آینده چه اتفاقی برایش میافتاد. ما میخواهیم در برنامه مسوول راه و شهرسازی را به عنوان مهمان بیاوریم اما حاضر نمیشود که بیاید.»
رسانههای تکتیرانداز در برابر مسوولان رویینتن
محمد دلاوری، مجری برنامه «تهران ۲۰» به رفتار مسوولان در زمان انتقاد از آنها اشاره و بیان میکند: نظام مسوولیت در ایران به نحوی سازماندهی شده که هیچکس خود را به طور مشخص مسوول هیچ اتفاقی در کشور نمیداند یعنی با گذر زمان خود مسوولان هم به منتقد تبدیل شدهاند. شما با هر کدام از مسوولان حرف بزنید متوجه میشوید که بزرگترین منتقد حوزه مسوولیت خودشان هستند. به همین دلیل از نقد استقبال میکنند و حاضرند ۱۰ برابر آنچه رسانه انتقاد میکند، نقد کنند. بنابراین برای اینکه خود را سیبل و مسوول قرار ندهند، وارد گود پاسخگویی نمیشوند و میگویند وضعیت بد است و خود ما هم منتقد هستیم.
«عموم انتقاداتی که در رسانهها مطرح میشود، بسیار کلی است و ما معمولا فضاهای کلی را نقد میکنیم. ما در انتقادها حرف کلی میزنیم و معین و تخصصی انتقاد نمیکنیم. زمانی که رسانهها پیشینه انتقاد خود را تجزیه و تحلیل نکرده باشند، باعث میشوند که به فرد خاصی برنخوردعموم انتقاداتی که در رسانهها مطرح میشود، بسیار کلی است و ما معمولا فضاهای کلی را نقد میکنیم. ما در انتقادها حرف کلی میزنیم و معین و تخصصی انتقاد نمیکنیم. زمانی که رسانهها پیشینه انتقاد خود را تجزیه و تحلیل نکرده باشند، باعث میشوند که به فرد خاصی برنخورد؛ برای مثال شما درباره اینکه وضعیت اقتصادی کشور خوب نیست، تحلیلی مینویسید، حال باید بدانید هدف این تحلیل کیست؟ قرار است از چه فردی سوال بپرسیم؟ این تحلیل چه تغییری ایجاد خواهد کرد؟ ما رسانههایی تکتیراندازیم؛ به این معنی که انتقاد میکنیم و بعد از مدت کوتاهی آن را فراموش میکنیم. سپس تابع امواج جدیدی که به ویژه از حوزه فضای مجازی میآید، میشویم و مساله قبلی را فراموش میکنیم».
این مجری تلویزیون با اشاره به تحول پذیری مسوولان و رسانهها، میگوید: ما نمیتوانیم مسوولان را تغییر دهیم، به دلیل اینکه آنها دارای مفهوم مشخص و ساختارمند نیستند. همچنین بر رأس قدرت ننشستهاند که به نصایح ما گوش کنند. اما رسانهها میتوانند خود را تغییر دهند به این معنی که اگر قرار باشد از مسوولی پاسخ بگیرند باید به نحوه انتقاد و نوع سازماندهی انتقادشان توجه کنند و بدانند چگونه بوده است. به هر حال ما باید بپذیریم که با گروهی از مسوولان در دولتهای مختلف روبهرو هستیم که رویینتن شدهاند و ما باید برای عبور از این رویینتنی برنامهریزی کنیم.
«طبعیتا رسانههای رسمی خطوط قرمز دارند و این خطوط قرمز را گاهی خود ما تنگ میکنیم، به شکلی که خودمان هم نمیتوانیم در آن فضا نفس بکشیم؛ البته خطوط قرمز به شدت به سازمان و ساختار انتقاد بستگی دارد. اگر ما انتقاد خود را درست طراحی کرده باشیم قبل از اینکه خطری ما را تهدید کند میتوانیم انتقاد خود را مطرح کنیم. همچنین این خطوط قرمز به مدیران رسانه وابسته است یعنی مدیران پیش از اینکه در این موقعیت شغلی قرار بگیرند باید باور داشته باشند که زندگی پر مخاطرهای خواهند داشت و مدام از سوی گروههای مختلف ذی نفوذ و قدرت مورد فشار قرار خواهند گرفت. اگر مدیران رسانه این مساله را باور کنند، بیواهمه وارد انتقاد کردن میشوند.»
به نفع مسؤولان است که پاسخگوی رسانهها باشند
امید علی مسعودی ـ رییس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه سوره ـ درباره نقش رسانهها در ایجاب مسؤولان به پاسخگویی، معتقد است که «متاسفانه برخی از مسؤولان به قاعده گلوله جادویی اعتقاد دارند؛ (نظریه گلوله جادویی بیانگر این باور است که رسانهها تاثیر بسیار قوی و زیادی روی سطح وسیعی از مخاطبان دارند که میتوان با ارسال مستقیم پیام همانند شلیک کردن یک گلوله تاثیر زیادی بر جای بگذارد). آنها به خاطر اینکه جلوی این قدرت جادویی رسانهها را بگیرند با رسانهها و اهالی رسانه و قلم برخورد میکنند. ممکن است در روایت و اطلاعرسانی برخی از وقایع اشکالهایی وجود داشته باشد، اما این گروه از مسؤولان بجای برطرف کردن این مشکلها، صورت مساله را پاک میکنند. اما از طرفی دیگر هم برخی دیگر از مسؤولان رابطه خوبی با رسانهها دارند و به نظریه قاعده گلوله جادویی معتقد نیستند.
«بالاخره باید نهادی از سوی مردم وجود داشته باشد که بر عملکرد قوه مجریه، قضاییه و مقننه نظارت داشته باشد و این نهاد همان رکن چهارم یعنی رسانه است. اگر هر کدام از این چهار رکن به هر دلیلی ضعیف شود، جامعه هم ضعیف خواهد شد. اگر در موضوع اختلاسهای میلیاردی رسانهها زودتر وارد عمل میشدند، شاید در آینده شاهد اینچنین شرایطی نبودیم. به طور کلی در همه بخشهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و … رسانهها نقش نظارتی و آموزشی دارند.»
مسعودی که معتقد است رسانهها همچنان تاثیرگذار هستند، با اشاره به طرح لایحه سازمان نظام رسانهای در هیات دولت بیان میکند: اظهارنظرهای اهالی رسانه، کارشناسان و استادان ارتباطات و روزنامهنگاری باعث شد که دولت در تصویب این طرح برای مدتی صرفنظر و مواردی از آن را اصلاح کند. رسانهها خیر جامعه را میخواهند، اما متاسفانه گاهی شاهدیم که به خاطر کوچکترین اشتباهات، شدیدترین برخورد با آنها میشود. بهتر است که مسؤولان با رسانهها رابطه دوستانه داشته باشند چون به نفع هر دو طرف است. البته خوشبختانه رابطه میان اهالی رسانه و مسؤولان نسبت به دهههای ۶۰ و ۷۰ بسیار بهتر شده است، ولی هنوز به شرایط ایدهآل و آرمانی نرسیدهایم.
چرا رسانهها مسوولان را به پاسخگویی وادار نمیکنند؟
سید وحید عقیلی، رییس دانشکده ارتباطات و مطالعات رسانه دانشگاه آزاد اسلامی در این زمینه معتقد است که «یکی از جدیترین، مهمترین و با اولویتترین مسائلی که در حوزه رسانههای جمهوری اسلامی مطرح شده، این است که چرا در دوره کنونی روزنامهنگاران، خبرنگاران و رسانهها نمیتوانند آنطور که شایسته است، مشکلات جامعه را کشف و تحلیل کنند و تا جایی که ممکن است راهحل ارائه دهند».
«در حال حاضر روزنامهنگاران، خبرنگاران و رسانهها استقلال ندارند؛ متاسفانه اگر شما در جامعه رسانهای نگاه کنید، اغلب روزنامهها و خبرگزاریها به نوعی به یک سازمان و نهاد وابسته هستند. همچنین اگر به نوع مالکیت برخی خبرگزاریها و روزنامهها دقیق نگاه کنیم، متوجه میشویم در این شرایط روزنامهنگاران و خبرنگارانی با استقلال کامل و دارای اخلاق حرفهای که در خدمت کشف حقیقت به طور عینی و واقع بینانه باشند، تربیت نخواهند کرد».
«مساله کلیدی این است که بدانیم روزنامهنگار مستقل و حرفهای در کشور ما چگونه تعریف میشود. آیا ما تعریف نسبی و جامعی از اینکه روزنامهنگار کیست، داریم؟ آیا ما روزنامهنگار حرفهای داریم یا خیر؟ وقتی این تعریف وجود ندارد، نمیتوانیم از روزنامهنگاران انتظار داشته باشیم که به بیان و کشف حقیقت و ارائه راهنمایی جهت حل مشکلات جامعه در حوزههای زیست محیطی، حقوقی، قضایی، اقتصادی، مالی، آموزشی، فرهنگی و … بپردازند. به دلیل این مشکلاتی که در حوزه روزنامهنگاری و خبرنگاری وجود دارد حضور چنین مسوولانی در کشور طبیعی است. اگر روزنامهنگاران و خبرنگاران جامعه مطبوعاتی به عنوان افرادی که درباره مشکلات جامعه بحث و مطالب منتشر میکنند، کارکرد حرفهای و مستقل داشتند، احتمال وجود مسوولانی که پاسخگو نیستند را کمتر میکردند.»