مطالعه و نگارش آثار طبی در دوره صفوی
وبلاگ > جعفریان، رسول – مروری است بر مقدمه کتابی با نام مرکبات شاهیه در طب و فهرست داروها از دوره صفوی. نویسنده در باره تحصیلات و مطالعات و نگارشات خود در حوزه طب توضیح می دهد. یادداشتی است از آن دست یادداشت هایی که به کار بررسی تاریخ علم طب در دوره صفوی می آید.
در کندو و کاو در آغاز علمی دوره صفوی، اثری را در پزشکی به زبان عربی دیدم که فارغ از محتوای علمی آن، مقدمه اش از نظر تاریخ تعلیم و تربیت پزشکی جالب بود. نویسنده، نوشته بود که از زمان کودکی «صغر سن» مشغول مطالعه علوم متعارف میان اهل علم بوده و در این باره، روی علم طب تمرکز ویژه ای داشته است. وی از کتابهای متداول و مشهور در این علم یاد کرده «الکتب المتداولة المشهورة فی هذا العلم الشریف» و گفته است که شرافت این علم به خاطر این حدیث نبوی است که علم را بر دو قسم علم الادیان و علم الابدان تقسیم کرده است. او می گوید، من بیشتر کتابهای تألیف شده در این باب را خوانده ام، بیشتر نزد پدرم، و استادم، چنان که عده زیادی این کتابها را نزد من خوانده اند «قرأ علیّ جمع کثیر من طلبة العلم بعضا من هذه الکتب».
این گزارش، نشانگر نظام تعلیم و تربیت در علم طب است، امری که ما معمولا در حوزه این قبیل علم، از جزئیات تعلیم و تربیت در آنها واقف نیستیم.
نویسنده می افزاید قریب بیست سال است که به کار مداوی مریضها مشغول بوده و طی این مدت، تجاربی بدست آورده که دوست دارد آنها را در یک کتاب جامع در طب، گردآوری کند. او می گوید، کتابش را در دو بخش «طب علمی» و «طب عملی» تقسیم کرده از تشریح اعضای مفرده و مرکبه و نیز داروهای تک و ترکیبی خواهد نوشت. هدف او توجه به «حفظ الصحه» و نیز «ازالة المرض» از مردم است، کتابی که مردم را از بیشتر کتابهایی که در این زمینه نوشته شده، بی نیاز سازد. همین طور خالی از عبارات مغلق و سخت باشد «خالیا عن العبارات المغلقة و اللغات المعضلة».
وی می گوید من کار نگارش این کتاب را آغاز کردم تا به بحث تشریح عضله زبان رسیدم، در اینجا بود که مشکلات زمانه و پرداختن به دنیا و کسب نیازهای ضروری زندگی از نگارش ماندم. دنبال یافتن راه حل و فرصتی بودم تا بتوانم با فراغ بال این کار را دنبال کنم. فکر کردم به سراغ شاه بروم «أن اتوجه الی سدة الخاقان الاعظم الاعدل الافخم، مشید مراسم لادین القویم، ممهد مبانی الشرع المستقیم…» و القاب دیگر تا برسد «… مبارز الخلافة و السلطنة و العدالة و الشجاعة و العز و الاقبال و الاجلال و الاحسان السلطان بن السلطان ابوالمظفر شاه طهماسب بهادر خان»،
او می افزاید سراغ شاه طهماسب رفته و قرابادین را که جامع جمیع انواع مرکبات معتبره و مستعمله نزد حکما و اطبای قدیم و جدید است تقدیم او کند: «اهدیت الی حضرته العلیة و عتبة السنیة بقرابادین، جامع بجمیع انواع المرکبات المعتبرة». وی مطالبی هم بر آن افزوده است: «اضفتُ الیه اشیاء لیست مدوّنة فی کتاب من مخترعات الاطباء الفارس و غیرهم. اشاره اش به این است که بخشی از مطلب داروشناسانه هندی را به آن افزوده است: «و اوردت فیه نسخة الشابورقان من تراکیب اهل الهند».
علاوه بر اینها، شماری از تجارب استادش و خودش را هم بر آن افزوده است: «اضفت الیه بعض المجربات لاستادی و ما جربته فی ایام الاشتغال باالمعالجه». نام اثر تازه را «المرکبات الشاهیه» گذاشته و از مطالعه کنندگان درخواست کرده است تا به نظر اصلاح گری در آن بنگرند، و از اشتباهات و سهو و نسیانی که در آن رخ داده، به دیده عفو، عبور کنند. سپس به بیان فهرست مطالب پرداخته است. کتاب 25 باب دارد که علاوه بر آن یک مقدمه دارد و یک خاتمه که خاتمه در باره اوزان و مکاییل یا همان کیلها و واحدهای وزن است. نسخه ای مورد ملاحظه بنده که در مجلس است تا میانه باب 23 را دارد و از آخر ناقص است. این نکته شگفت است که تا این زمان، متن های اینچنینی همچنان به عربی نوشته می شده است. از این کتاب سه نسخه دیگر، در مجلس، و ملک و رضوی هست.