اعتراض مردمی که فراموش شده بودند
اعتراض مردمی که فراموش شده بودند
وبلاگ > خوش چهره، جلال – همه تلاش مخالفان دولت که تنها چند ماه از شروع به کار دور دوم آن گذشته، زخم زدن بر امیدمردم بوده است. ناامید کردن مردم با انواع لطایف و حیل انجام شد تا به این وسیله آنان را از انتخاب خود سرخورده کنند. مخالفان یا ساده اندیشانه و یا به عمد، مانع هرگونه اصلاح و تغییر در شریک شدن مردم در منافع عمومی شدهاند. آنان چنین نمایاندهاند که امید بستن به اصلاح و نوسازی ممکن نیست و هرچه هست بازی قدرت میان دو جناحی است که برای کسب موقعیت برتر در سهمبری از منافع رقابت میکنند.
سرانجام آنچه از سوی ناظران و دلسوزان در همه دو دهه گذشته هشدار داده میشد، سرباز کرد. این بار نه از سوی این جناح و آن جناح رقیب، بلکه از سوی مردمی که باور کردهاند؛ در میان هیاهوی رقابتها و توزیع منافع عمومی، نادیده گرفته شدهاند و یا نقش آنان به هیچ انگاشته شده است. واقعیت این است که هر دو جناح رقیب اصلاح طلب و اصولگرا در بروز اعتراضات اخیر غافلگیر شدند؛ همانگونه که در مراسم تشییع “مرحوم مرتضی پاشایی” خواننده پاپ، یا چرا دور برویم جنبش مردمی امداد رسانی به زلزلهزدگان کرمانشاه، همین وضع پیش آمد.
بیاعتمادی مردم ناشی از بحران هویتی است که برخی طیفها بر بدنه نظام سیاسی کشور طی سالهای متمادی و به ویژه ماههای اخیر تحمیل کردهاند. در تصور آنان مردم بخش زیرین جامعه هستند که در وضعی انفعالی به مثابه آبی هستند که در هر ظرفی شکل میگیرند. از این رو اگر مطالبات آنان نه تنها در بخش اقتصاد، بلکه فرهنگ، سیاست و اجتماع پاسخ داده نشود، اهمیت نخواهد داشت. اما همان دو یادآوری بالا زنگ هشداری بود برای همه آنانی که در معادله بازی قدرت، دچار فراموشی یا خوش خیالی شده بودند.
نگاهی به جمعیت معترض و ساخت ترکیبی آنان بخوبی نشان میدهد که نسل جوان، فارغ از جدالهای کشدار و فرساینده سیاسی، مطالبات خود را میجوید. این مطالبات بیش از هرچیز به حق زندگی در چارچوب امنیت روانی، سامان سیاسی و اقتصادی، به رسمیت شناختن شئون طبقاتی و اجتماعی و تقویت امید به آینده اشاره دارد. در یک کلام؛ حق زندگی فارغ از دغدغههای جان کاهی که در رقابتهای جناحی یا نادیده گرفته شده و یا گم شده است.
مخالفان دولت در زخم زدن به امید مردمی که با احتساب همه نقاط قوت و ضعف رئیس دولت و کابینهاش، به نتایج برنامههایش در کوتاه و بلند مدت چشم دوخته بودند، آن اندازه خردمندی نداشتند که انتخاب حسابگرانه مردم، فرصتی است از سوی آنان به نظام سیاسی که خود را از کشمکشها و مجادلات کسالتبار جناحی خارج کند و در بستری از نگرش اعتدالی، چشمانداز روشن را پیش روی مردم قرار دهد. آنان بازی “همه یا هیچ” را برای منافع خود تعریف و دنبال کردند. نتیجه همان شد که در روزهای اخیر رخ داده است. مخالفان دولت اکنون باید به درستی دریافته باشند که سوزاندن ظرفیتهای نظام و سرخورده کردن مردم از امید به آینده، برای هیچ طرفی سود آور نیست؛ حتی مردمی که با اعتراضات خود فریاد زدند؛ ما هستیم و نباید فراموشمان میکردید.
اعتراضات اخیر به همان اندازه که میتواند برای منافع عمومی و نظام سیاسی هشدار دهنده باشد، فرصتی موقعیتساز است که اراده انجام اصلاحات لازم را در خدمت به نوسازی کشور بهکار گرفت. تنها در این صورت است که فرصت طلبان در بهرهگیری از اوضاع ناکام خواهند شد. هیچیک از مردم معترض نمیخواهد ایران به سرنوشت غمبار مردم سوریه، عراق، افغانستان، یمن دچار شود. ایرانیان ملٌتی هستند که آموختهاند در بزنگاههایی چنین که از در و دیوار بوی توطئه برای نابسامانی میآید، وفاق و همبستگی خود را در تمامیت کیان کشور حفظ کنند.
نباید به توطئهها از هر جنس و ترکیب مجال دوباره داد. ثبات گوهری است که در نابسامانی تحمیل شده به مردم منطقه خاورمیانه، در اختیار ملٌت ایران است. کافی است مردم معترض باور کنند که فریاد اعتراض آنان شنیده شده و پس از این مطالباتشان نادیده و یا فراموش نمیشود.