خرج کردن از اعتبار استاد شجریان تا کی و کجا؟
هفته گذشته مدیرعامل خانه موسیقی در مراسم جشن سالانه این نهاد اجتماعی( سه شنبه۲۱ آذرماه) ضمن آرزوی سلامتی برای استاد شجریان گفت:«امروز لازم است نام و یاد این اسطوره بزرگ موسیقی و صاحب اصلی این مجلس، رئیس شورای عالی خانه موسیقی را گرامی بداریم و برای ایشان آرزوی سلامتی کنیم.»
پیش از آن هم محمد سریر، یکی از اعضای شورای عالی خانه موسیقی در مصاحبه تلفنی با برنامه اینترنتی تلویزیونی آهنگ، وقتی با پرسش کارشناس- مجری برنامه(آقای بهرنگ تنکابنی) روبرو شد که چرا شورای عالی خانه موسیقی در تمامی این مدت(بیش از یک سال) جلسهای تشکیل نداد، بیماری استاد شجریان را دلیل بهانه عدم برگزاری جلسه عنوان کرد. در حالی که اساسنامه خانه موسیقی تصریح دارد شورای عالی با ۴ نفر از اعضاء میتوانند جلسه تشکیل دهند و مشخص نیست آقای سریر که از قرار تخصص حقوقی هم دارند چرا باید چنین ناشیانه پاسخ دهند؟
اما مشکل این است که از نظر اساسنامه خانه موسیقی استاد شجریان نمیتواند عضو شورای عالی خانه موسیقی باشد و خانه موسیقی و هیات مدیره آن احتمالا با وقوف به چنین موضوعی مثل همیشه از کیسه استاد خرج کردند بیانکه به تبعات قانونی آن بیندیشند و خود را شرمنده اعضایی بدانند که به آنها رای دادند تا مطابق اساسنامه رفتار کنند.
نکته جالب توجه این که در نشست مجمع عمومی ۱۶ آبان ماه سال گذشته(۱۳۹۵)خانه موسیقی، آقای مدیر عامل همانند گذشته فصلی مشبع «در اهمیت شورای عالی خانه موسیقی و همچنین وظایف اساسنامهای آن» داد سخن دادند.
پس از این سخنان و معرفی کاندیداهای عضویت در شورای عالی که از سوی هیئت مدیره به مجمع عمومی معرفی شدند رایگیری آغاز شد و سپس به ترتیب آرا محمدرضا شجریان، فرهاد فخرالدینی، محمد سریر، هوشنگ کامکار، داریوش پیرنیاکان، حسن ریاحی، داود گنجهای بعنوان اعضاي شوراي عالي اين نهاد انتخاب شدند.
مطابق اساسنامه، شورای عالی خانه موسیقی بالاترين مرجع تخصصي و فني خانه موسيقي ، متشکل از هفت نفر از موسيقيدانان برجستـه، متعهد، خوشنام و فعــال در عرصـــه موسيقي و در زمينههاي مختلف موسيقي است كه حداقل سي سال سابقه فعاليت هنري در كشور داشته و عضو خانه موسيقي باشند.
این افراد به پيشنهاد هيئت مديره و تصويب مجمع عمومي به عنوان اعضاء شوراي عالي خانه موسيقي برای یک دوره انتخاب مي شوند.»(به نقل از اساسنامه خانه موسیقی)
در بند ۴ از ماده ۲۳ اساسنامه خانه موسیقی آمده است:« غیبت غیرموجه سه جلسه متوالی، فوت و یا بیماری صعبالعلاج و سفر بیش از شش ماه هر یک از اعضاء در حکم استعفا تلقی گردیده و یکی از اعضاء علیالبدل به تشخیص رییس شورا جانشین او خواهد شد.»
شاید اعضای هیات مدیره خانه موسیقی و به خصوص مدیرعامل این نهاد که در خرج کردن از کیسه استاد شجریان ید طولایی دارد، بگویند استاد به بیماری صعبالعلاج دچار نیستند. اما طبیعی است که ملاک تشخیص در این زمینه ایشان نیستند بلکه پزشک معالج یا کسی است که اطلاعات دقیقی از وضعیت بیماری استاد دارند.
آقای قاضیزاده هاشمی(وزیر بهداشت و از پزشکان برجسته کشور) در مصاحبهای تلویزیونی که در تاریخ سوم خرداد ماه امسال(۱۳۹۶ انجام دادند) اشاره کردند که:«ایشان(استاد شجریان) گرفتار بیماریای هستند که صعبالعلاج هست و عوارض جدی داشته تا الان و ….»
اما جدای از تمامی این موارد اگر در مدیرعامل خانه موسیقی و یا آقای محمد سریر به عنوان یکی از اعضای شورای عالی و یا آقای داود گنجهای و یا داریوش پیرنیاکان(دیگر عضو شورای عالی که به نوعی در زمره افراد دائم الحضور در خانه موسیقی شمرده میشوند)، به خصوص آقای گنجهای که رابط هیات مدیره و شورای عالی خانه موسیقی است و اساسنامه نیز بر این مسئله تاکید دارد، قدری حمیت صنفی وجود داشت، حداقل از همایون شجریان به عنوان فرزند استاد تقاضا میکردند که یک دستخطی و یا حتی یک پیام شفاهی از پدر بزرگوارشان به این جشن میدادند تا این همه جمعیت مشتاق با دیدگاه صنفی استاد نیز آشنا شوند و علاوه بر آن خبری تازه هم از وضعیت جسمی ایشان در آن جمع منتشر میشد که از قرار آن هم به طاق نسیان کوبیده شد.
از طرف دیگر خود آقای نوربخش هم در این جشن و در دادن عنوان ریاست عالی به استاد شجریان خلاف اساسنامه رفتار کردند، چرا که شورای عالی بعد از معرفی به مجمع و انتخاب از سوی آنها هیچ جلسهای برگزار نکرد که بتواند رئیس دور تازه را معرفی کند در حالی که در بند سوم از ماده ۲۳ اساسنامه تصریح شده است.«شورای عالی خانه موسیقی درنخستین نشست از بین خود نسبت به انتخاب رییس، نایبرییس، سخنگو، دبیر و دونفر عضو علیالبدل اقدام مینماید.»
با توجه به اینکه شورای عالی در یک سال گذشته هیچ جلسهای نداشته است احتمالا این بند از اساسنامه (بند۳ ماده ۱۷)که به« بررسی عملکرد شورای عالی موسیقی» از طرف مجمع عمومی اشاره دارد و در زمره وظایف مجمع عمومی است نیز به طاق نسیان کوبیده شده است و احتمالا بازرس دائمی خانه موسیقی نیز در نشست ۴مردادماه مجمع عمومی سالانه خانه موسیقی( سال ۱۳۹۶) گزارشی از عملکرد شورای عالی ارائه نکرد، و توضیح و تذکری هم نداد که چرا شورای عالی خانه موسیقی در یک سال گذشته هیچ جلسهای برگزار نکرد و هیات مدیره نیز در این مجمع هیچ پیشنهادی نسبت به تغییر اعضای شورای عالی ارائه نداد در حالی که در بند ۲۸ از ماده ۲۰ اساسنامه « ارائه پیشنهاد تغییر در اعضاء شورای عالی یا انحلال آن به مجمع عمومی» از وظایف هیات مدیره دانسته شده است.
تمامی این موارد را آوردم تا به مانند گذشته بر این نظرم پای فشارم که تیم کنونی مستقر در خانه موسیقی بیش از این که دغدغههای صنفی داشته باشند، دغدغههای شخصی دارند و همهگاه منافع جمعی( تعهد و التزام به اساسنامه خانه موسیقی) را بر منافع فردی( در اینجا بهره بردن از نام و جایگاه استاد شجریان برای سرپوشنهادن بر بیتحرکی و رفتارهای غیر صنفی خود) ترجیح دادهاند.
نتیجه: نگارنده به صفت سمتی که در خانه موسیقی داشت( بازرس دو دوره خانه موسیقی و ریاست کانون پژوهشگران در یک دوره) و اشرافی که به اساسنامه این نهاد صنفی داشته و دارد و همه گاه از سوی دوستان مورد پرسش قرار میگیرد و از آن مهمتر علاقه و انگیزهای که به کار صنفی در حوزه فرهنگ و تبارشناسی و تاریخ آن در ایران دارد، این یادداشت را نوشتم تا در تاریخ بماند و ماهیت غیرصنفی برخی افرادی را برملا سازد که به ناحق از جایگاه و نام استاد برای جا انداختن کارهای غیرقانونی خود بهره میبرند و امیدوارم و همچنان که در نوشته پیشین( سه شنبه هفته گذشته) آوردم، این گونه رفتارهای غیرقانونی مدیرعامل و برخی از اعضای خانه موسیقی مورد توجه مسئولان قرار گیرد و نسبت به حل آن اقدامات قانونی انجام دهند و آنان حداقل بدانند که منتقدان خانه موسیقی هیچ گونه دشمنی با این جماعت ندارند و اگر نقدی میکنند از منظر بیاعتنایی آنها به قانون و اساسنامه است و آنها حداقل همانند اعضای هیات مدیره خانه موسیقی و یا اعضای مجمع و بازرس این نهاد آن را به بوته فراموشی نسپرند.
بر چنین بنیادی، طبیعی است که همانند تمامی ایرانیان نگران وضعیت بیماری استادم و برای سلامتی ایشان دعا میکنم. اما این چند جمله را به عنوان یک روزنامهنگار و علاقهمند به کار صنفی همهگاه پیش چشم داشته و دارم که ارسطو درباره نسبت حقیقت و استادش افلاتون گفت که:«اگر افلاطون عزیز است، حقیقت عزیزتر از افلاطون است» و یا این توصیه اخلاقی از استاد مصطفی ملکیان که به گمانم راهنمای خوبی برای ما روزنامهنگاران در بزنگاههای این گونه است که فرموده بودند«کار روشنفکر و روزنامهنگار تحریر حقیقت و تقلیل مرارت است اما اگر امر بر اختیار بین یکی از این دو باشد، فرد روشنفکر یا روزنامهنگار باید تحریر حقیقت را بر تقلیل مرارت ترجیح دهد»
توضیح: این نوشته هفته قبل و پیش از انتشار فیلمی از مراسم شب یلدا در نزد استاد شجریان نوشته و روز دوشنبه در روزنامه جامعه و در قالب پروندهای در باره رفتارهای غیرقانونی و خلاف اساسنامه خانه موسیقی منتشر شد که در کنار آن یادداشتها و مطالبی از دیگران نیز آمده است که در این لینک میتوانید دنبال کنید.
همچنین میتوانید برخی از رفتارهای غیرمدنی هیات مدیره خانه موسیقی را در لینکهای زیر دنبال کنید.