ایمان رنجکش / اما و اگرهای «سواد رسانه ای»
یادداشت – ایمان رنجکش : با گسترش وسایل ارتباط جمعی و توسعه رسانه های اجتماعی تنها کسی که سواد خواندن و نوشتن نداشته باشد بی سواد لقب نمیگیرد بلکه کسی که نتواند مهارت های لازم برای استفاده از تکنولوژی و رسانه را کسب کند بدون شک در جامعه امروز بی سواد محسوب می شود.
سواد رسانه ای یکی از مهم ترین ضرورت های اجتماعی در جامعه امروز است که فراگیری آن بر کسی پوشیده نیست و به دانش و مهارتی اطلاق می گردد که یک فرد در رویارویی خود با انواع رسانه های اجتماعی و ابزارهای ارتباطی به آن نیاز دارد.
درگذشته با اتخاذ این نگاه که دولت باید برای مردم تصمیم بگیرد که از چه نوع ابزارهای رسانه ای تغذیه کنند، متاسفانه شاهد پسرفت و رویگردانی اعضای جامعه نسبت به این مهم بودیم. اما با تدابیری که طی این چند سال اخیر در خصوص سواد رسانه ای اتخاذ شد و این مقوله به مردم واگذار گردید تا از طریق آموزش هایی که می بینند خود تشخیص دهند که باید از چه منابعی نیازهای اطلاعاتی خود را برطرف کنند و خصوصا در فضای عظیم مجازی، این کاربران هستند که با لمس فواید و آسیب های رسانه، راه درست را با انتخاب خویش بر میگزینند.
بخش وسیعی از اعضای جامعه در پایان جوانی و یا میانسالی حضور در رسانه های اجتماعی را تجربه کردند و بدلیل سیاست های محدودگرا و با یکباره فراگیر شدن رسانه های اجتماعی شاهد بی سوادی محض رسانه ای در میان اعضای بالغ جامعه ایرانی بودیم که چون این نسل در گذشته آموزش ها و مهارت های لازم را در برخورد با رسانه ها نیاموخته بود نمی توانست خود را از گزند این فضاها رها کند.
اما اکنون با نسلی جدید طرف هستیم که حضور در رسانه ها را از ابتدای سن بلوغ و حتی پیش از ورود به مدرسه تجربه می کند. هر چند گام های دیرهنگام اما امید بخشی همچون تدریس سواد رسانه ای در دروس متوسطه و جای گرفتن کتابی با عنوان «تفکر و سواد رسانهای» در برنامه درسی دانش آموزان برای آموزش های رسانه ای به قشر نوپای جامعه قابل تحسین است اما این مهم در ادامه در نظام آموزشی کشور با چالش هایی روبرو بوده است. مثلا آموزش سواد رسانه ای در مدارس توسط افرادی انجام میگرد که هیچ نوع دانش و مهارت و تحصیلاتی از این مقوله ندارند. قاعدتا با توجه به حساسیت بیش از پیش این مهم، تنها افرادی که دانش آموخته رشته های ارتباطات و علوم اجتماعی هستند قادرند به تدریس مبحث سواد رسانه ای بپردازند اما چیزی که در مدارس ما مشاهده می شود باعث شده تا موضوع فوق خروجی لازم را بدنبال نداشته باشد و هر معلمی از شیمی و فیزیک و ریاضی گرفته که ساعت خالی داشته باشد می تواند به تدریس سواد رسانه ای بپردازد!
انگار بنابر این شده که تنها به صورت فرمالیته درسی را در برنامه کلاسی دانش آموزان بگنجانیم و عملا تاثیرگذاری آن را کور کنیم که این رویکرد نتیجه مطلوبی بدنبال ندارد بلکه با سردرگمی که دانش آموزان به آن دچار می شوند نه تنها تربیت درستی در این زمینه شکل نمیگیرد بلکه اثرات جبران ناپذیر بیشتری در آینده در پی خواهد داشت.