با این اوضاع، وعده ما، سر پل ذهاب!
با این اوضاع، وعده ما، سر پل ذهاب!
وبلاگ > پورمحبی، فرزین – باز زلزله آمد و باز ولوله شد…
مسئولین رده بالا با صدور پیام تسلیتی، پرچم عزای عمومی شان می رود بالا و مسئولین رده پایین با صدور چند اطلاعیه، آمار اعلام شماره حساب های رندشان می رود بالا.
این جناح سیاسی، از خجالت آن جناح سیاسی بخاطر ریزش چند دستگاه «مسکن مهر» درمی آید و اسم جناح خودش را برای انتخابات بعدی از «صندوق مهر» درمی آورد.
سلبریتی ها در اینستاگرام اشک دم مشک شان درمی آید و با ابراز همدردی، آه از نهاد هر جنبنده ای درمی آورند.
آدم های معمولی که همدردی شان افاقه نمی کند، در تلگرام چیزهایی می زنند که مخ را پیاده می کند. مثلا: آی مردم …
«آمار کشته شدگان را واقعی اعلام نمی کنند!» ؛ «این زلزله نبوده، آزمایش هسته ای است که در زیر زمین پنهان می کنند!» ؛ «بنازم دست تقدیر را که یک نوزاد ده روزه را بعد از 20 روز، زنده از زیر آوار پیدا می کند!» و …
کارشناسان مربوطه هم نظر کارشناسانه بیان می کنندکه مثلا: «این زلزله عمرا به گسل تهران راه پیدا می کند، هر چند تا چند سال دیگر، تهران را زلزله دیگری ویران می کند!
ستاد حوادث غیر مترقبه و هلال احمر و چند سازمان دیگر؛ با کامیون، پتو و چادر و لباس گرم ارسال می کنند آنهم به مناطقی که برودت شان در این فصل بیداد می کنند بعد هم جلوی هرکامیون بنر هایشان را نصب می کنند.
خبرنگاران از جدایی ها و کمبودهای زلزله زدگان شکایت می کنند و اینگونه دین خود را به عالم و آدم ادا می کنند.
خلاصه مسابقه خیریه و کمک های مردمی و دولتی، حسابی سر وا می کند و هر کسی وجدان خود را به گونه ای رها می کند.
اما ایکاش بجای اینها، کسی بیاید مرد و مردانه همچون داعش مسئولیت هر حادثه ای را قبول کند تا بلکه این داستان را تمام کند.
ایرانی ها خود را باهوش می دانند میان بر ها را از حفظ می دانند؛ راه دور زدن هر قانونی را می دانند؛ خود را استاد دو دره کردن می دانند؛ خلاصه هر خلافی را افتخاری برای خود می دانند و هر کسی که دیگران را جا گذاشت زرنگش می نامند و امثال ژاپنی ها را احمق می دانند!
اما نتیجه اش این می شود که با بادی همه این ها به باد می روند و عزای عمومی و خصوصی های مان در سوانح رانندگی و حوادث طبیعی و انواع اقسام بیماری ها آنقدر می شوند که همه این استادی ها کوفت مان می شود.
وعده ما سر پل صراط نه … همین جا سر پل ذهاب!