اختصاصی/ یادداشت سردبیر – مهدی روحی : شاید به جرات بتوان گفت که دانشگاه آزاد اسلامی امروزه بزرگترین دانشگاه حضوری جهان اسلام است .دانشگاهی که نوید آن را مرحوم هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه اردیبهشت ماه سال 1361 در راستای گسترش علم و آموزش همگانی داده بود .او در آن زمان اذعان داشت “… روی این طرحی که عرض میکنم، جدّی هستیم تا اگر امروز امکانات ما کافی نیست که هر کس را که طالب تحصیلات عالیه است و میخواهد به دانشگاه برود جذب کنیم، فکری کنیم و راهی انتخاب کنیم که هیچ طالب علمی مجبور نباشد دست از تحصیل بکشد.یکی از طُرُق این است که از همین امسال، در هرجا که دستمان رسید (و شاید کم کم به شهرهای کوچک و روستاها هم به آسانی برسد)، مراکزی درست کنیم به نام دانشگاه آزاد ”
این نگرش فراگیر و عمیق و جامعه محور در حالی منجر به تاسیس این دانشگاه عمومی گردید که آن زمان از حضور چهره های موثر انقلاب همچون آیت الله خامنه ای و آیت الله هاشمی رفسنجانی و سید احمد خمینی و… بعنوان اعضاء اولیه هیات موسس بهره می برد وامروزه پس از گذشت نزدیک به 35 سال از تاسیس آن، همچنان بعنوان میراث ماندگار مرحوم هاشمی رفسنجانی در قالب بزرگترین مجموعه آموزشی کشورخودنمایی می کند .اما با فوت آیت الله هاشمی روی دیگر سکه برای این نهاد مهم آموزشی رخ نمایی نمود ومنجر به شکافی سازمانی وموثر در بدنه آن گردید . با حضور علی اکبر ولایتی به عنوان رئیس هیأت مؤسس دانشگاه آزاد اسلامی وبرکناری حمید میرزاده بعنوان سومین رییس دانشگاه آزاد اسلامی در روز پنجم اردیبهشت و زمزمه های حضور فرهاد رهبر بعنوان جایگزین وی ،چرخش این نهاد آموزشی به سمت طیف خاصی از اصولگرایان صورت پذیرفت . اصلیترین سابقه مرتبط و مشابه فرهاد رهبر پیش از این و به مدت شش سال در دولت احمدینژاد بود؛ وقتی که ریاست دانشگاه تهران را برعهده داشت و در آن مدت سابقه و عملکرد پربحث و حاشیهای از خود برجای گذاشت؛ بهگونهای که محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت، در نامهای به وزیر علوم وقت خود در رابطه با عملکرد او اینطور نوشته بود: “متأسفانه و بر اساس اطلاعات دقیق در دو دانشگاه مهم، دانشگاه تهران که مادر دانشگاههای کشور و پرافتخارترین آن است و دانشگاه تربیت مدرس که تنها مرکز رسمی تربیت مدرسین کشور است فضای عمومی بهگونه دیگری مدیریت میشود که نهتنها سازنده نیست، بلکه تا حدودی در نقطه مقابل حرکت عمومی ملت و شئون دانشگاه و دانشگاهیان است. رویکرد سیاستزده و غیرعلمی یا احیانا امنیتی توسط مدیران در محیط اجتماعی ناکارآمد و تخریبکننده و در محیط دانشگاهی ناکارآمدتر و مخربتر است.”
انتصاب فرهاد رهبر به ریاست دانشگاه آزاد تنها از این جهت مهم نیست که به منازعه ای طولانی و پرحاشیه بر سر تصاحب و کنترل نهادی فوق العاده ثروتمند و قدرتمند پایان می دهد بلکه به روشنی نشان می دهد که تقسیم قدرت در جمهوری اسلامی ضرورتا تابع رای شهروندان و نتیجه انتخابات نیست.
در اختیار گرفتن دانشگاهی که از ثروتمندترین و بزرگ ترین دانشگاه های جهان به شمار می رود، به خودی خود هدفی بزرگ است، اما اینکه چه کسی و در چه شرایطی کنترل آن را برعهده بگیرد، ابعادی سیاسی فراگیری دارد که دیگر تنها به دانشگاه آزاد اسلامی محدود نمی ماند.
او که بخاطر عملکرد ضعیفش در زمان تصدی ریاست دانشگاه تهران محدودیت های ویژه ای برای طیف مختلف دانشجویان و اساتید و تشکل های دانشجویی رقم زده بود دوباره به عرصه مدیریتی دانشگاه بازگشته اما اینبار خود را در راس هرم دانشگاه آزاد اسلامی محک می زند . انتصابات جهت دار ومبتنی بر عدم شایسته سالاری و با نگرش سیاسی از سوی او در عرصه روسا و معاونین و مدیران دانشگاههای آزاد کشور از جمله رفتارهای شتابزده مدیریتی وی بوده که گویی این نهاد آموزشی پس از گذران سالها فعالیت نیاز به پالایش جدی سازمانی داشته است ! که چندی پیش نمونه ای از آن در انتصاب سرپرست جدید دانشگاه آزاد اسلامی رشت تبلور یافته است . دکتر ابراهیم چیرانی که در سوابق خود عضویت در بسیج اساتید را به همراه دارد استادیار دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه آزاد واحد رشت بوده و صرفا به عنوان یک چهره علمی شناخته شده است و با داشتن چند صباحی سوابق اجرایی نمیتوان جایگاه ویژه ای را در سطح سرپرست دانشگاه آزاد اسلامی استان گیلان برایش متصور بود .از طرفی با توجه به دیگر انتصابات فرهاد رهبر در کشور و تعامل و دخالت برخی نمایندگان اصولگرای مجلس با وی این انتصاب نیز رنگ و بوی شایسته سالاری نداشته و بیشتر سایه رفتارهای سیاسی بر آن گسترده شده است . مسلما آنچه پیش بینی می شود آنست که تبعات این تغییرات دامن سایر واحد های دانشگاه آزاد اسلامی را در استان گیلان خواهد گرفت اما سوالی که به ذهن متبادر می شود آنست که به چه قیمتی این تغییرات باید صورت پذیرد؟! آیا این تغییرات در راستای بهره گیری شایسته از توانمندی های سرمایه های انسانی دانشگاه خواهد بود یا صرفا جناح اصولگرا با انتصابات هدفدار خود بیشتر در صدد وزن کشی سیاسی و گسترش چتر نفوذ خود بر این نهاد آموزشی مهم می باشد .
این نگرانی برای یکی از مهمترین واحد های آموزشی این دانشگاه در گیلان امروزه به چشم میخورد . دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان بعنوان یکی از واحد های پیش رو در عرصه آموزش و جذب دانشجو که در سالهای اخیر با توجه به شرایط مالی دانشگاههای مشابه همواره بر مدار رشد و توسعه قدم برداشته و با نگاه کارامد دکتر سهراب کرد رستمی در جایگاه ریاست آن ،نقش موثری در امر آموزش و ایجاد درآمد پایدار برای دانشگاه داشته است . هر چند با حضور نماینده وقت شهرستان و اصرار بر تغییرات برخی مناصب اجرایی روند رشد و توسعه دانشگاه آزاد لاهیجان اندکی با خلل مواجه شد اما نگاه مدبرانه و خدمات ریشه ای و عمیق دکتر کرد رستمی در این چند سال این کاستی ها را کم رنگ و بی تاثیر نموده است. پایه گذاری و تنوع خدمات آموزشی و پژوهشی و فراهم نمودن بستری مناسب جهت ایجاد درآمد پایدار و حرکت در جهت اقتصاد مقاومتی حداقل اقدامات ریاست فعلی دانشگاه آزاد اسلامی لاهیجان میباشد که تداوم و به ثمر رسیدن این موارد با حضور مصمم وی تحقق می یابد . حال باید منتظر ماند و نظاره کرد که تغییرات جهت دارو غیر منطقی فرهاد رهبر در بعد سازمانی دانشگاه آزاد در کل کشور چه تاثیرات سویی می تواند بر پیکره نحیف شده یکی از بزرگترین دانشگاه های دنیا به جای گذارد…؟!!