منتجبنیا: شورایعالی سیاستگذاری لویه جرگه است نه جبهه
منتجبنیا: شورایعالی سیاستگذاری لویه جرگه است نه جبهه
افرادی چون آیتاللهجوادیآملی نمازجمعه تهران را برگزار کنند|عارف مخالف شورای سیاستگذاری بود
به گزارش سرویس سیاسی خبرآنلاین؛ شورای عالی سیاست گذاری در بزنگاه انتخابات مجلس در سال 94 با ساز و کار همگرایی میان احزاب اصلاح طلب و رسیدن به یک وحدت فعالیتش را اغاز کرد؛ آن زمان هدف پیروزی لیست ائتلافی بود که وقتی این ارمغان به دست آمد جریان چپ به فکر افتاد تا این چارچوب را حفظ کند و از این ظرفیت برای گام های بعدی استفاده کند؛ اما از همان روزهای آغازین این شاکله با مخالفت هایی مواجه شد که یکسر این مخالفت ها به حزب اعتماد ملی و رسول منتجب نیا ختم می شد او همواره می گفت این شورا باعث تضعیف احزاب شده است این انتقادات در روزهای انتخابات شوراهای شهر به اوج رسید؛ با پیشنهاد برای حرکت به سمت جبهه شدن شورای عالی سیاست گذاری این تصور ایجاد شد که شاید احزاب مخالف مانند اعتماد ملی از این اتفاق خرسند شوند اما وقتی با منتجب نیا دبیرکل حزب اعتماد ملی صحبت کردیم او همچنان بر مواضع سابق خود پافشاری می کرد. منتجب نیا در گفت و گو با خبرآنلاین اظهار داشت این شورا با این ایرادات باید منحل شود. او جبهه شدن شورای عالی سیاست گذاری را هم فاقد وجاهت تشکیلاتی دانست.
البته صحبت ها با منتجب نیا فقط به شورای عالی سیاست گذاری منتهی نشد و از آنجایی که چندی پیش سید علی خمینی به مناسبت فرارسیدن چهلمین سالگرد شهادت سید مصطفی خمینی قبل از خطبه های نماز جمعه تهران سخنرانی کرد سیاست های نماز جمعه باردیگر مورد توجه صاحب نظران قرار گرفته و موجی از واکنش های مثبت را به دنبال داشت. رسول منتجب نيا، قائم مقام دبيركل حزب اعتماد ملي معتقد است این روند باید ادامه پیدا کند و تربیون نماز جمعه در اختیار تمام افراد صالح از جناح های مختلف قرار گیرد.
منتجب نیا در گفت و گو با خبرآنلاین از وضعیت تریبونهای نماز جمعه انتقاد کرده و می گوید امروز افرادی انتخاب می شوند که یا شایستگی این کار را ندارند و یا تحت تاثیر انگیزه های باندی و جناحی قرار گرفته و در موضع گیریها غیر منصفانه و نا عادلانه عمل می کنند.
مشروح گفت و گوی او با خبرانلاین را در زیر می خوانید:
ایرادات زیادی به شورای عالی سیاست گذاری و نتایج تصمیماتش خصوصا بعد از لیست امید و شوراها مطرح می شد؛ امروز برخی معتقدند این سازوکار باید تغییر کند و به سمت مثلا جبهه شدن حرکت کند فکر میکنید این تغییر می تواند حلال مشکلات باشد؟
درباره جبهه شدن شورای عالی باید گفت جبهه در عرف سیاسی دنیا یک تعریفی دارد و قرار نیست 10 الی 20 نفر دور هم جمع شوند و یک جبهه را تشکیل دهند مضاف بر این که آن جمع 10 الی 20 نفره خودش می شود یک جمع که اگر مجوز بگیرند می شوند یک حزب. جبهه ترکیبی است از احزاب و تشکل های رسمی و قانونی که هم گرایش و همسو باشند ما در صورتی می توانیم جبهه تشکیل دهیم که دبیران احزاب قانونی و رسمی کشور ائتلاف کنند. ائتلاف کردنشان در مقاطع مختلف است و نه دائمی. درواقع جبهه هم تعریف خاصی دارد که به موجب آن ترکیبش از احزاب است نه اشخاص. متاسفانه شورای عالی اینگونه نیست بلکه تعدادی از آنها دبیران احزاب هستند و حداقل 50 درصد آن شخصیت های حقیقی هستند که افراد آن ها را منصوب کرده اند این جبهه نیست بلکه هیات است و نمی توان لفظ جبهه را در مورد آنها به کار برد مضاف بر آنکه جبهه در مقاطع خاصی می تواند موثر و کارآمد باشد. به عبارت دیگر جبهه یعنی ائتلاف احزاب که هر کدام هویت خاص، مرامنامه خاص خود را دارند بیایند در این جبهه با هم هماهنگی داشته باشند اما اینکه ما بخواهیم تشکیلاتی درست کنیم حتی احزاب هم هویت جبهه ای دائمی داشته باشند و این هویت جایگزین هویت حزبی شوند این به معنای مضمحل کردن احزاب است فرض کنید اگر ما 100 حزب داشته باشیم این جبهه می شود یک حزب اما اگر در مقطع خاص باشد می شود یک ائتلاف و هماهنگی که هر حزبی هیت خود را دارد که در زمان انتخابات بر وجوه مشترک ائتلاف می کنند بنابراین آنچه مطرح است مغالطه است در اینکه جبهه به کار می برند و به مجرد اینکه ما شخصیت های حقیقی را در جبهه راه بدهیم می شود لویه جرگه و هیات که از آن حالت قانونی خود خارج می شود و اساسا شخصیت حقویقی جایگاه حقوقی ندارد.
برخی هم طیفان شما بحث پارلمان اصلاحات را مطرح می کنند، آن ایده می تواند راهگشا باشد یا …
وقتی من نظر خود را آشکارا مطرح کردم که این شورای عالی کارآمد نیست و باید منحل شود برخی از دوستان این ایراد من را پذیرفتند و 80 الی 90 درصد اصلاح طلبان با من هم صدا هستند. برخی هم ایده پارلمان را مطرح کردند که تعریفی از آن ارائه نشده است. ما یک جایگاه قانونی داریم. قانون احزاب در اصل 26 قانون اساسی جایگاه دارد؛ مجلس قانون جاری تصویب کزده است؛ در این زمینه ائین نامه وجود دارد که در زمان مهندس موسوی به تصویب رسید که این احزاب می توانند به صورت انفرادی کار کنند و هم می توانند در زمان انتخابات در کنار هم باشند و با یکدیگر ائتلاف کنند اگر منظور از پارلمان اصلاحات این است اشکالی ندار اما در غیر این صورت باید تعریف شود.
منظور شما از 5 الی 10 درصد مخالف با نظر شما چه کسانی هستند آیا آقای عارف در آن دسته است؟
ایشان از آغاز به شدت با این تفکر مخالف بود وقتی هم بحث شورای عالی مطرح شد آقای عارف جزو مخالفین این تفکر بود و بنده شخصا رفتم ایشان را قانع کردم که بیاید محور وحدت شود و احزاب را تقویت کند چراکه من می دیدم برخی که با تحزب مخالف هستند آمده اند این شورا را مدیریت کنند ما با آقای عارف صحبت کردیم که بیایند ریاست این شورا را به عهده بگیرند برای تقویت احزاب اما ایشان را به جایی رساندند که امروز از مدافعان این شورا شده است و از کسانی که قبلا مدافع بودند و مخالف شدند عقب افتاده است.
یعنی تحت فشار قرار گرفتند؟
من از آقای عارف که او را بسیار دوست دارم و شخصیت خوبی می دانم تقاضا می کنم به مواضع اولیه خود برگردد. ایشان برای وحدت اصلاح طلبان یک طرحی داشت که وقتی بحث شورای عالی مطرح شد ایشان مخالف بودند و بنده رفتم و با عارف صحبت کردم که ریاست این شورا را بپذیرد؛ حالا چه شده است که امروز آقای عارف از مدافعان سرسخت این شورا شده است من نمی دانم. من بار دیگر از آقای عارف می خواهم بپذیرد که این شورا ناکارآمد بوده است و دو میوه تلخ فراکسیون امید مجلس و دیگری لیست شورای شهر را به جامعه ارائه کرده است و همین کافی است که دیگر بیش از بر حضور این شورا اصرار نورزند و تلاش کنند که این شورا تبدیل شود به دبیران احزاب و شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب را تقویت کنیم انشالله احزاب بتوانند با قدرت راه خود را ادامه دهند همه شخصیت ها از آقای خاتمی تا آقای عارف در این راستا کمک کنند.
آقای منتجب نیا کمی از بحث شورای عالی سیاست گذاری فاصله بگیریم؛ چندی پیش حجت الاسلام سید علی خمینی نوه امام خمینی، سخنران پیش از خطبه نماز جمعه بود، این یکی از معدود دفعاتی بود که تریبون نماز جمعه به فردی نزدیک به جناح چپ سپرده می شود؛ در ارتباط تاثیرگذاری تریبونهای نماز جمعه توضیح دهید؛ به نظر شما در حال حاضر تغییر حال و هوای این تریبون ها چقدر ضرورت دارد؟
برخی از سمت ها و مسئولیتها متعلق به یک دولت و یا یک نهاد و جناح خاص نیست بلکه متعلق به کل نظام و مجموعه ملت و به تعبیر دیگر متعلق به اسلام و اعتقادات مردم است. اما برخی از مدیریتها و مسئولیت ها گرچه متعلق به همه مردم است اما از ناحیه دولت منصوب میشوند و می توانند ادعا کنند تنها سیاست دولت را اعمال می کنند. آن ها معتقدند باید خود را با دولت فعلی هماهنگ کنند و ممکن است دولت دیگر با این سیاست مخالف باشد؛ اما درست است که تریبون نماز جمعه از شوون ولایت و حکومت اسلامی است ولی ریشه در اعتقاد مردم دارد و به عبارت دیگر جزء عبادات مردم است. بنابراین به آن فضای عبادی – سیاسی گفته می شود؛ به عبارتی قبل از آن که سیاسی باشد عبادی است پس باید حقوق ملت در آن به صورت کامل رعایت شده و اعتقادات و باورهای مردم مورد توجه قرار بگیرد.
همچنین مسئله فراجناحی، فراحزبی و حتی فرا دولتی باید در آن لحاظ شود. دولتها می آیند و میروند اما در نماز جمعه اینگونه نیست؛ ممکن است امام جمعه عوض شود اما نماز جمعه همچنان به قوت خود باقی است و باید این جایگاه که جزء شوون ولایت و حکومت اسلامی است با رویکرد فراجناحی حفظ شود. نماز جمعه تریبونی است که صدای این تربیون را همه مردم میشنوند.
مخصوصا در کلان شهری مثل تهران که معمولا از سوی صدا و سیما پخش می شود و خبرنگاران و فیلمبردارن در آن حضور دارند و سخنان مطرح شده در نماز جمعه اعم از نطق قبل از خطبه یا خطبه ای که خطیب می خواند بلافاصله همه جای دنیا منعکس می شود. با توجه به این نکات مسئولیت برگزاری نماز جمعه بسیار حساس و مهم است و هر کسی نمیتواند امام جمعه باشد. ممکن است فردی امام جماعت خوبی باشد یا حتی استاندار و وزیر خوبی باشد ولی نمیتواند امام جمعه خوبی باشد. امام جمعه باید پدر، حافظ دین و اعتقادات مردم و پناه بی پناهان باشد و مردم احساس کنند که او صادقانه و دلسوزانه حرف میزند و هیچ گونه جانبداری و مخالفت با جناح و جریان خاصی را از او احساس نکنند.
به نظر شما ستاد سیاست گذاری ائمه جمعه چه میزان تاثیر گذار است؟ آیا می تواند تریبون های نماز جمعه جهت دهد؟
ستاد نماز جمعه که مقدمات برگزاری نماز جمعه را فراهم می کند نیز حساس است؛ چرا که مقدمات برگزاری نماز را تدارک می بینند و چه بسا در این ستاد سیاست گذاری می کنند که این هفته چه کسی نماز خوانده و چه مطالبی را مطرح کند. همچنین ممکن است برای دعوت از مدوعوین و این که صدای نماز جمعه چگونه به دنیا منعکس شود نیز برنامه ریزی کنند. با این اوصاف معتقدم ستاد برگزاری نماز جمعه وظیفه حساسی بر عهده دارد و افراد آن باید افراد وارسته، پاکدامن ،بی طرف، بی غل و غش و فراجناحی باشند تا بتوانند نماز جمعه را برگزار کنند.
اگر نماز جمعه همانطور که در روایات است منافع و مصالح عامه مردم مطرح شود و فقط مصالح یک نهاد ،جناح یا اشخاص خاص در آن لحاظ نشود در این صورت می تواند تحول ایجاد کرده و تعیین کننده خط مشی و مهندسی سیاست جامعه باشد. اما اگر از این حالت خارج شود در آن صورت، سیر نزولی طی کرده و مردم نسبت به آن بی میل و بی رغبت می شوند و جمعیت نماز جمعه روز به روز کاهش پیدا میکند. مردم در نهایت نسبت به امام جمعه و نماز جمعه و در نهایت به دین و مذهب بدبین می شوند. در چنین شرایطی نماز جمعه نمی تواند وحدت آفرین بوده و مردم را به تقوا، پاکدامنی ، اتحاد و انسجام دعوت کند.
قبلا نماز جمعه را مرحوم طالقانی برگزار میکرد؛ ایشان وقتی در سمت خطیب نماز جمعه قرار می گرفت دنیا را به خود متوجه می کرد. معتقدم خطبه های مرحوم آیت الله طالقانی می تواند خط مشی زندگی ما را مشخص کند. بعد از ایشان مرحوم منتظری نماز جمعه می خواند، سخنان آیت الله منتظری در نماز جمعه می توانست راهگشا بوده و صداقت و پاکی را به جامعه تزریق کند.همچنین زمانی آیت الله خامنه ای و مرحوم آیت الله هاشمی خطیب نماز جمعه بودند و سخنانشان می توانست در جامعه تحول و اصلاحاتی ایجاد کند. اما متاسفانه امروز می بینیم گاهی افرادی انتخاب می شوند که یا شایستگی این کار را ندارند و یا تحت تاثیر انگیزه های باندی و جناحی قرار گرفته و در موضع گیری ها غیر منصفانه و ناعادلانه عمل می کنند. این نوع موضع گیریها موجب بدآموزی شده و به جای این که مردم را به تقوا دعوت کنند آن ها را به بی تقوایی فرا می خوانند.
این افراد به جای این که ایجاد وحدت کنند بذر اختلاف و تشدد را در جامعه پراکنده می کنند. به هر حال امیدوارم مسئولان مربوطه فکر عاجلی کنند چرا که وضعیت نمازهای جمعه به طورکلی خوب و در مجموع قابل دفاع نیست.
من از سال 55 یعنی قبل از پیروزی انقلاب نماز جمعه میخواندم و تجربه کردم که نماز جمعه چگونه می تواند اثر گذار باشد. امیدوارم تغییر و تحولی صورت گیرد و ستاد نماز جمعه ترکیبی از افراد متقی ، منصف ترین و آگاه ترین افراد در باشد. ستادهای نماز جمعه باید از پاکدامن ترین افراد شهرها باشند چرا که امام و خطیب قبل از نماز جمعه باشد می تواند در بین مردم سازندگی داشته باشد.
حضور سید علی خمینی به عنوان سخنران پیش از خطبه های نماز جمعه تهران با واکنش های مثبتی رو برو شد؛ شما این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟ فکر می کنید این روند ادامه پیدا کند؟
دعوت از یادگار امام در نماز جمعه کار جدیدی بود که به مناسبت چهلمین سالگرد مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی صورت گرفت و یکی از افراد بیت امام یعنی حاج آقا سید علی خمینی به این مراسم دعوت شد. معتقدم این روند باید ادامه پیدا کند و تریبون نماز جمعه در اختیار تمام افراد صالح از جناح های مختلف قرار گیرد و سخنان در جهت وحدت وانسجام باشد چرا که در چنین شرایطی می تواند نقش اساسی خود را پیدا کند.
برخی از خبرها حاکی از این است که به زودی در شورای سیاستگذاری ائمه جمعه هم تغییراتی صورت خواهد گرفت. فکر می کنید با تغییرات جدید تریبون ها می تواند به سمت تاثیر گذاری بیشتر حرکت کند؟
در زمان حضرت امام (ره) افرادی همچون مرحوم توسلی ، حاج حسن صانعی ، بزرگان ،علما ، فقها و افراد متقی و فاضل در این ستاد حضور داشتند که تحت تاثیر جریان ها قرار نگرفته و تنها به مصالح کشور توجه داشتند. معتقدم ستاد سیاستگذاری ائمه جمعه تنزل پیدا کرده است. ما در مرکز رسیدگی به مساجد شاهد بودیم که این آقایان چه کارهایی کردند تا جایی که مساجد که باید پایگاه جوانان و وحدت باشد به صورت جایگاهی برای اعمال جریان های سیاسی قرار گرفت. در انتخابات هم می بینیم در مساجد به سوی یک جریان کاملا گشوده و باز است و ائمه جماعت موظف هستند تا از افرادی حمایت و در برابر افراد دیگر مقاومت کنند و اگر تخلفی از این امر شود از دادسرای ویژه روحانیت کمک می گیرند. در مواردی در گذشته شاهد بودیم که از این ابرازها برای تسویه حساب های جناحی استفاده شد و این اقایان نمی توانند حالت پدری و جایگاه هدایت ائمه جمعه را تامین کنند . معقتدم باید افراد وزین تر و با سابقه تری در این ستاد حضور داشته باشند که همه به او احترام بگذارند. ستاد سیاست گذاری ائمه جمعه بازویی برای رهبری و حکومت است و افرادی که حدشان این اندازه نیست این وظیفه و مسئولیت از آن ها برخاسته نیست.
گفتید در گذشته افرادی همچون آیت الله هاشمی و مرحوم طالقانی و .. خطیب نماز جمعه بودند و خطبه های آنان دنیا را به خود متوجه می کرد؛ فکر می کنید الان چه کسانی را می توان به این لیست اضافه کرد؟ کسانی که به عنوان خطیب در نماز جمعه حضور پیدا کنند.
تهران یک ویژگی خاص دارد و خطیب نماز جمعه آن باید یک وزنه و اعتبار جهانی داشته باشد. بعد از کسانی که نام بردم مثل مرحوم طالقانی ، منتظری و… افرادی که در آن رده وتراز باشند را سراغ ندارم. البته افرادی هستند؛ به طور مثال برخی از بزرگان قم مانند آیت الله جوادی املی و شخصیت هایی در این حد باید نماز جمعه تهران را برگزار کنند. ممکن است در تهران هم افرادی در این سطح وجود داشته باشند هرچند زیاد نیستند اما چون افراد کم هستند نباید افراد دسته چندم را انتخاب کنیم. در قم هم همینطور؛ شهر قم چون مرکز مرجعیت است باید از فقهای بزرگ و آگاه به مسائل روز استفاده شود. معتقدم در هر شهری باید اگاهترین و فاضل ترین افراد برای نماز جمعه انتخاب شوند.
29216