نگاه روز / در ایران ۲ میلیون تک خانوار وجود دارد ؛ چرا تکزیستی در ایران افزایش یافته است؟
تنهایی پدیدهای است که لزوما ربطی به تک زیستی ندارد. ما متاسفانه یک عاملی که در کنار مساله تک زیستی، مشاهده میکنیم مساله طلاق عاطفی است. یعنی زوج هایی هستند که علی رغم اینکه با هم هستند و زندگی مشترکی دارند، اما در چهارچوب خانواده از هم فاصله روانی و عاطفی زیادی دارند و در حالت نوعی تنهایی به سر میبرند.
این که چرا این پدیدهها در کشور ما در حال افزایش است، دلایل مختلفی دارد. چه اینکه بخاطر عوامل اقتصادی چه از لحاظ فرهنگی، چه از لحاظ مبانی باورهایی که ما به ازدواج داریم. اما از منظر مشاوره اگر ما این را بخواهیم بررسی کنیم، علت اصلی تک زیستی، ترس کاذب از زندگی در قالب ازدواج است.
یعنی یک اضطرابی را جامعه دارد تجربه میکند به دلیل تجارب نامطلوب و ناکامی هایی که داشته است که کلا ازدواج چیزی است که حالا به غیر از اینکه محدودیت آفرین است و مانع رشد فردی افراد میشود چیزی است که میتواهند انسانها را در موقعیتهای بحرانی قرارد دهد.
خود تعریف ازدواج از نظر علم مشاوره رابطهای پایدار، امن و پویا است و هیچ عامل و کنش و واکنش اضطرابی در آن وجود ندارد. اتفاقا ازدواج یکی از بهترین و آرام بخشترین روشهای هم زیستی است که سلامت جسمی و روانی زیادی را تضمین میکند.
ما متاسفانه در کنار ازدواج و در قالب ازدواج رابطههای عاطفی فراوانی را داریم مثل انواع بازیها و ازدواجوارهها که شبیه ازدواج هستند، اما معنا و مفهوم ازدواج را ندارند و همین تعدد روابط موجب شده است که ما یک جور ترس کاذب را حتی نسبت به ازدواج واقعی احساس کنیم.
تحلیلهای مختلفی را میتوان داشت، اما آن چیزی که ما مشاوران بیشتر با آن سر و کار داریم این است که خانمها امنیت کمتری را در ازدواج برای خودشان متصور هستند و این را به شرایط مختلفی مستند میکنند.
یکی از دلایل دیگری که وجود دارد زنها در سالهای اخیر از نظر اقتصادی به سمت کارکردهای فردی حرکت کردند و دارای شغل و منصب اجتماعی و اقتصادی هستند و ازدواج را خطری برای موقعیتهای خود میدانند؛ و میگویند ما به هرحال تحصیل کردیم و دارای نقش اقتصادی و اجتماعی هستیم و ممکن است با ازدواج غلط یا نامناسب تمام موقعیتهای ما از دست برود. دلایل دیگری هم هست، اما این دلایل مهمترین آنها است..
مسلما ازدواج یک رابطه و یک ارتباط اصیل انسانی است ما وقتی در مورد ازدواج صحبت میکنیم از رابطه اصیل انسانی صحبت میکنیم نه از بازی ها، حقه بازیها و وقت گذرانی ها. همه ما مراحل رشدی عاطفی متفاوتی را باید در طول زندگی تجربه کنیم. اگر هر کدام از ما این تجربه اصیل را نداشته باشیم در نوعی کوتولهگی روانی و عاطفی محبوس میشویم.
ازدواج یک فرآیند، سیستم و کارکرد است که ما را از حالت انزوا، تجرد و تنهایی به سمت یک رابطه آزاد، پایدار، پویا و امن حرکت میکنیم. این رابطه اگر در قالب یک رابطه درست که در آن ناهنجاری و فردیت متورم وجود نداشته باشد، صورت گیرد ما از حالت کوتولهگی عاطفی میتوانیم عبور کنیم و یک بعد بسیار مهم در روان انسان که همان همزیستی و یافتن شریک حقیقی که لازمه رشد انسان را فراهم کنیم.
متاسفانه یکی از مسائلی که در کشورمان وجود دارد این است که در زمینه الگو سازی ازدواج واقعی نتوانسه ایم موفق باشیم. یعنی جوانان ما الگوهایی که از ازدواج دارند یا معطوف به گذشته است که پدر و مادرشان در گذشته اجرا کرده اند که ممکن است آن شیوهها به درد پیچیدگیهای روابط امروز نخورد؛ و یا شیوههایی را دارند تجربه میکنند که بیشتر تاکیدشان به جای اینکه تاکیدشان بر رشد روحی روانی باشد، بیشتر به سمت و سوی نوعی روابط بازی گونه لذت بخش است.
این سوالات و ابهامات را آموزش و پروش ما در قالب سبک زندگی باید در سنین پایین پاسخ دهد که وقتی فرد به بلوغ جسمی رسیده است و آمادگی ازدواج دارد آن بلوغ فکری و عاطفی را هم در خودش کسب کرده باشد.