آینده نفوذ اسرائیل در کردستان عراق
آینده نفوذ اسرائیل در کردستان عراق
وبلاگ > حسینی، دیاکو – برپایی رفراندوم استقلال کردستان عراق، بسیاری از ناظران را نه تنها از آینده تجزیه عراق، افزایش احتمال جنگ داخلی جدید و سرایت بحران به کشورهای همسایه در منطقه هراسانده بلکه واهمه دیگری را از افزایش نفوذ اسرائیل در غرب آسیا ایجاد کرده است.
مقتدی صدر در واکنش به این اخبار گفته است که «با دستان خود اجازه مداخله اسرائیل در منطقه را نخواهیم داد». نوری مالکی هم نسبت به تبدیل شدن کردستان به کشور اقماری اسرائیل هشدار داد. روزنامه ینی شفق ترکیه نیز گزارش داد که دولت اقلیم در مذاکره با اسرائیل با استقرار صدها هزار یهودی در کردستان موافقت کرده است و در ادامه این سوءظن ها رجب طیب اردوغان اخیراً اسرائیل و موساد را عامل پشت پرده تصمیم دولت اقلیم معرفی کرد. روابط تاریخی خاندان بارزانی با اسرائیل اخیراً از جانب طرفین با اسطوره سازی های جعلی همراه شده که مخاطبان را تا قرن هشتم پیش از میلاد به عقب می برد. روابط اسرائیل و کردستان حداقل از دهه 1960 و با تعقیب «دکترین پیرامونی» که دیوید بن گوریون پیش از آن معرفی کرده بود، پا به مرحله تازه ای گذاشت. از دهه 1970، موساد نخستین پایگاه اطلاعاتی خود را در اربیل راه اندازی کرد و طبق گزارش های معتبر، اسرائیل کمک های نظامی، مالی و به اصطلاح انسان دوستانه و حتی تنظیم کتب درسی را در طول جنگ علیه داعش و آسیب دیدن روستاها و شهرهای کرد نشین به دولت اقلیم اعطا کرده است. از دیدگاه اسرائیل دلایل قانع کننده ای برای حمایت از استقلال کردستان به منزله “اسرائیل دوم” وجود دارد. در این برداشت ساده اندیشانه اسرائیل همانگونه که گیدون سار، وزیر کشور سابق اسرائیل به واشنگتن پست می گوید: « در حالیکه کشور- ملت های عرب در حال استحاله هستند ما باید متحدان تازه ای بیابیم؛ متحدانی با دوام». آیا کردستان می تواند متحد اسرائیل باشد؟ استدلال من در اینجا ساده است: حتی در صورتیکه کردستان عراق به استقلال برسد، نفوذ اسرائیل در این کشور فرضی کمتر خواهد شد نه بیشتر. حمایت اسرائیل از استقلال کردستان، بزرگترین خطای اسرائیل است که می تواند موازنه قدرت را بیش از آنچه هست، به زیان آن دگرگون کند.
دلایل حمایت اسرائیل از استقلال کردستان
1- اسرائیل در انزوای بی مانند اخلاقی، کردها را دارای سرنوشتی مشابه یهودیان به تصویر می کشد که بخاطر ظلم دیگران از داشتن سرزمین محروم مانده اند. شبیه سازی دو قوم کُرد و یهود در ادبیات تبلیغی اسرائیل، زیربنای توجیه احساسی و عاطفی حمایت اسرائیل از استقلال کردستان و التیام بخش تنهایی اسرائیل است.
2- به زعم اسرائیل، مردم کردستان فاقد گرایشات اسلامی هستند و اسرائیل به متحدانی نیاز دارد که نسبت به اقدامات غیرقانونی آن و سرنوشت فلسطین بی تفاوت باشند.
3- از نگاه اسرائیل با وسعت 22 هزار و 145 کیلومتر مربع و و کمی بیش از تنها هشت میلیون جمعیت، محیط استراتژیک امن باید متشکل از کشورهایی هرچه کوچکتر و کم شمارتر باشد. وجود کشورهای پهناورتر و پرجمعیت با حذف سایر عوامل به معنای برتری نسبت به اسرائیل و دشواری آن در حفظ موازنه های دموگرافیک و نهایتاً اقتصادی و نظامی است. اسرائیل به یاد دارد که یک عراق با ثبات، متحد و قدرتمند چگونه می تواند خطری به مراتب نفس گیر برای اسرائیل محسوب شود. به این ترتیب تجزیه عراق، در نگاه اول انتخاب عاقلانه ای است که اسرائیل را از شر حداقل یک بازیگری بالقوه هژمون خلاص می کند.
4- احتمالا اسرائیل امیدوار است که استقلال کردستان عراق، تجزیه های دیگری را در ترکیه، ایران و سوریه رقم بزند. در اینصورت سه قدرت منطقه ای دیگر تا حدی ضعیف تر از گذشته شده و شاید تا مدت ها گرفتار منازعات داخلی شوند.
5- نفوذ در بین النهرین آرزوی دیرینه صهیونیسم در محقق کردن اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات است. در بهترین حالت گسیل کردن صدها هزار یهودی اسرائیلی به کردستان می تواند سرنوشت مشابه فلسطین را در دهه های آتی برای کردستان تکرار ند. حتی اگر چنین خوش بینی به واقعیت نپیوندد، کردستان می تواند پایگاهی قابل اعتماد، متحدی ماندگار و سکوی پرتابی برای تسخیر قلب ها و ذهن های میلیون ها کرد در سرتاسر غرب آسیا و شامات باشد.
6- اسرائیل ممکن است این آروز را در سر بپروراند که با امتداد بخشیدن جغرافیایی کردستان از شمال غرب ایران تا سواحل مدیترانه کشور کردستان به منزله یک کشور حائل (Buffer State) میان اعراب و ایران را در محافظت از اسرائیل بکار بگیرد.
7- بلوای استقلال کردستان تا مدت ها توجهات جهان اسلام را از موضوع فلسطین و به ویژه تهاجمات اسرائیل به غره و کرانه باختری منحرف خواهد کرد.
تا به همین جا، اسرائیل استدلال های قدرتمندی برای حمایت از استقلال کردستان در دست دارد. اما تنها با کمی تأمل این آروزها نقش بر آب می شوند. پیش از توجه به اینکه چرا کردستان نمی تواند متحد اتکاپذیر اسرائیل باشد، نباید از اشاره به واقعیت صرف نظر کنیم که اسرائیل صدها کیلومتر دورتر از عراق ابزارهای ناچیزی در حمایت عملی از استقلال کردستان دارد. در صورتیکه ایران، بغداد و ترکیه تصمیم به حمله نظامی به هدف منصرف کردن اقلیم کردستان بگیرند، اسرائیل قادر نخواهد بود به یاری دولت اقلیم بشتابد. اخباری از درخواست کردها از اسرائیل به منظور حمایت از استقلال کردستان در مجامع بین المللی و به ویژه در واشنگتن نیز منتشر شده است. تا جاییکه می دانیم هیچ نهاد معتبر بین المللی و حتی ایالات متحده نیز از استقلال کردستان حمایت نکرده است. بنابراین برای اسرائیل ابزار دیگری جز حمایت های لفظی و احتمالا اطلاعاتی که تاثیر اندکی بر جریان استقلال خواهی دولت اقلیم دارد، باقی نمی ماند.
چرا اسرائیل به خطر خواهد افتاد؟
1- همدلی کردهای عراق با اسرائیل به دلیل هم سنخی هویت کرد و یهود نیست. از نگاه کردهای عراق، اسرائیل تنها کشوری است که رسماً حق تعیین سرنوشت آنها را در حالیکه دیگران هرگونه تلاش برای استقلال را سرکوب کرده اند به رسمیت شناخته است. میهن دوستی و ملی گرایی مهمترین سرچشمه این همدلی میان اسرائیل و گروهی از کردهای عراقی است. اما به محض آنکه کردستان به استقلال برسد، این نیروی ملی گرایی در خدمت اقتصاد و عملگرایی سیاسی در خواهد آمد. فشارهای سیاسی ایران، عراق، ترکیه و حتی عربستان سعودی می تواند تا سرحد همراه کردن کردستان علیه اسرائیل پیشرفت کند. احتمال بیشتری وجود دارد که کردها ضرورت های اقتصاد نیرومند و امنیتی را که می تواند بواسطه همسایگان دشمن و رقیب اسرائیل به خطر بیفتد بر اسرائیل دوستی ترجیح بدهند. ساده اندیشانه ترین عقیده ها ثبات افکار عمومی به عنوان شاخصی در ارتباطات سیاسی بین ملت هاست.
2- روابط گرم خاندان بارزانی با اسرائیل ممکن است رهبران اسرائیل را نسبت به نیات آتی کردستان فریفته باشد. اقلیم کردستان در حالیکه دولت بغداد مسئولیت مناسبات بین المللی جمهوری فدرال عراق را بر عهده دارد امیدوار بوده است با گرما بخشیدن به روابط با اسرائیل، برگ های چانه زنی خود را در روابط بین المللی ارتقا دهد. اگر کردستان به کشور مستقلی تبدیل شود، دولت آن به عنوان تنها حاکمیت مسئولیت پذیر و دولتی که باید بقای خود را از طریق کاهش هزینه ها و افزایش دستاوردها تضمین کند، نمی تواند بی مبالاتی های خود را به سیاق گذشته ادامه دهد؛ چون در غیر اینصورت با انتقام مرگبار سه کشور همسایه قدرتمندی مواجه خواهند شد که کردستان را دست نشانده اسرائیل می شمارند. رهبر کردستان مستقل، مانند هر رهبر محاسبه گر دیگری در جهان با در پیش گرفتن عقلانیت، باید گزینه هایی را انتخاب کند که هزینه ها را کاهش و دستاوردها را افزایش می دهد. به این ترتیب اسرائیل باید در انتظار کاهش سطح روابط با اقلیم کردستان بعد از استقلال احتمالی آن باشد.
3- در صورت اعلام استقلال اقلیم کردستان، بعید است که تا مدت ها ترکیه این کشور جدید را به رسمیت بشناسد. از دیدگاه ترکیه با بیش از 23 میلیون شهروند کُردی که تاریخ پرحادثه ای را با آنکارا پشت سر گذارده اند، استقلال اقلیم به جسورتر شدن پ. ک. ک و گروه های کردی در شمال سوریه منجر خواهد شد و دستیابی به صلح و هرگونه توافقی با این گروه ها را به مراتب دشوارتر خواهد کرد. در چنین روزی، ترکیه، اسرائیل را به کرسی متهم ردیف اول خواهد نشاند و به تیرگی روابط دو کشور شدت می بخشد. ترکیه تا زمانی که سوریه آشفته و چندپارچه باشد، تنها گذرگاه کردستان به مدیترانه و اروپاست؛ دریافت سه چهارم نفت مصرفی اسرائیل از کردستان بدون همراهی ترکیه ممکن نیست. ترکیه انگیزه ای قوی برای ممانعت از تشکیل نوار کُردی در شمال سوریه دارد و با علم بر اینکه استقلال کردستان عراق، شور تازه ای به ” پ.ی.د” خواهد داد، باید انتظار داشته باشیم که دستیابی به رویای کردستان بزرگ تا سواحل مدیترانه با مقابله تمام عیار ترکیه و همراهی همه جانبه ایران و سوریه مواجه شود. این گروگان گیری ژئوپولیتیکی کردستان، اسرائیل را آسیب پذیرتر از گذشته خواهد کرد. تنها یک حماقت استراتژیک می تواند اسرائیل را به جایگزین کردن ترکیه قدرتمند با کشور ضعیف و فرومانده کردستان هدایت کند.
4- از آنجاییکه اسرائیل تنها کشوری است که از استقلال کردستان حمایت کرده است، کشورهای ناراضی از استقلال کردستان، اسرائیل را مقصر تجزیه عراق و برهم زننده نظم جغرافیایی – سیاسی منطقه خواهند شناخت. این مقدار بیزاری و هراس، موج اسرائیل ستیزی تازه ای را در جهان اسلام تحریک خواهد کرد که تل آویو قادر به مهار آن نیست.
5- کردستان مستقل نمی تواند به موفقیت اقتصادی بیش از آنچه تا کنون بدست آورده، دست بیابد؛ به ویژه اگر فساد سیاسی و اقتصادی دولت آن همزمان با محاصره کردستان با مجموعه از همسایگان ناراضی تا سالهای طولانی ادامه بیابد. نواحی مناقشه انگیزی که آنکارا، دولت اقلیم و بغداد ادعای حاکمیت بر آنها را دارند ( نینوا، کرکوک و دیاله) سنگ بنای منازعه ای را می گذارد که کردستان را مدت ها گرفتار خواهد کرد. در اینصورت، افزایش اعتراضات داخلی، بیکاری و کمیابی مایحتاج زندگی عادی و حیات صنعتی کردستان، این کشور نوپدید را به کشوری درمانده تبدیل می کند که قادر به پاسخگویی به ابتدایی ترین نیازهای متحدانش نیست. در چنین شرایطی، حتی اگر کردستان اتحاد با اسرائیل را ادامه دهد، بیش از آنکه متحدی بادوام برای اسرائیل باشد، سربار استراتژیک آن خواهد بود.
6- استقلال کردستان در شرایطی که اسرائیل از آن پشتیبانی کرده است، سه قدرت منطقه ای ایران، ترکیه و عربستان سعودی که نگران برون ریزی بحران عراق و تکرار سناریوهای تجزیه در سرزمین های خود هستند را به اندیشه تشکیل ائتلافی ضد اسرائیلی فروخواهد برد. اگر اسرائیل خود را بازیگری چنین فرصت طلب به اثبات برساند، احتمالاً مصر نیز در معرض انتخاب همراهی با این ائتلاف و یا منزوی شدن در جهان اسلام خواهد بود. این ائتلاف احتمالی بی سابقه در فردای استقلال کردستان تشکیل نخواهد شد اما جهت گیری های عمومی ژئوپولیتیک منطقه را در میان مدت تعیین خواهد کرد.
به همه این دلایل، به نظر می رسد، رهبران اسرائیل در حال ارتکاب خطای بزرگی هستند که با استقلال کردستان، امنیت و نفوذ اسرائیل را به کمترین مقدار از زمان تاسیس آن نزدیک خواهد کرد. رهبران اقلیم کردستان عراق نیز بزودی درخواهند یافت که در سمت اشتباه تاریخ ایستاده اند.