رونمایی از یک «محمدباقر قالیباف» جدید /کپیبرداری سردار از روی دست علی لاریجانی /مجلس یازدهم میزبان یاران قالیباف می شود؟
گروه سیاسی : آخرین کرسی را هم از دست داد، فعلا نه در بهشت جایی دارد، نه پاستور. تا اطلاع ثانوی محمدباقر قالیباف را باید عضو مجمع تشخیص مصحلت نظام بدانیم او قرار است زیر سقفی روزهای آینده سیاست ورزیش را طی کند که هم ابراهیم رئیسی رقیب اصولگرایش در آن حضور دارد هم رقبای دیرینه ترش مثل محمود احمدی نژاد و محسن رضایی.
اما آیا سکوت و گوشه نشینی سیاسی در مجمع تشخیص مصلحت نظام تنها آینده سیاسی سردار خواهد بود؟ کناره گیری اجباری محمدباقر قالیباف از انتخابات ریاست جمهوری نقطه پایان حضور او در عرصه انتخابات خواهد بود؟ کدام صندلی سیاسی قرار است سردار را میزبان شود؟ آیا او به دنبال بازسازی چهره سیاسی خود خواهد رفت؟ و … سوالاتی از این نوع که همه پیش روی نام محمدباقر قالیباف گذاشته می شود.
رونمایی از یک راه سیاسی جدید
«هرجا بنده کار کردهام در دو جریان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا از بنده دلخور بودند.»«بعد از هر اتفاقات سیاسی در انتخابات رفتارم تغییر پیدا نکرده است.» این دو جمله تنها موضع گیری سیاسی محمدباقر قالیباف در مراسمی بود که در آن هم از تندیس اش رونمایی کردند و هم سخنرانان پشت تریبون از خدمات او روایت گری کردند.
قالیباف اما با همین دو جمله سیاسی به نوعی هم خود را در قامت یک «مظلوم سیاسی» به نمایش گذاشت و در گمانه ای دیگر قالیباف سیاسی جدید را رونمایی کرد. چهره سیاسی که گویی فراتر از دو جریان سیاسی چپ و راست حرکت کرده آنقدر که به دلخوری آنها هم بیانجامد. اما آیا این جملات آغاز مسیری است که قالیباف بعد از انتخابات کلید زده است.
همین چند وقت پیش بود که او از تز سیاسی خود رونمایی کرد، او بلافاصله بعد از انتخاباتی که مجبور به کناره گیری شده بود و بازی انتخابات را به ابراهیم رئیسی واگذار کرده بود زبان به گلایه از اصولگرایان باز کرد و مسیر فعلی اصولگرایی را به نقد کشید. او آینده اصولگرایی را در بازتعریف ساختاری و گفتمانی این جریان دانست و تاکید کرد با چهره های فعلی اصولگرایان ره به جایی نمی برند، او از نواصولگرایی جدیدی سخن گفت. نه فقط سنتی های اصولگرا را به نقد کشید که همین رفقای اصولگرایش که از دهه 80 پا به میدان سیاست گذاشت بودند و در ردیف نوامدگان سیاسی تعریف می شدند را هم به تیغ انتقاد کشید. گویی قالیباف آمده که خود را نه در دایره قدیمی ترها نه در دایره جدیدترها تعریف کند.
قالیباف که پیش تر هم در تلاش برای دور شدن از وجهه نظامی اش به سمت حزب سازی و قرار گرفتن در محوریت تصمیمات سیاسی اصولگرایان پیش رفته بود حال گویی بعد از چند دوره ناکامی سیاسی بدش نمی اید همان مسیر گذشته را دوباره طی کند اما نه بر سبک و سیاق پیشین. او می خواهند جریانی جدید در دل اصولگرایان باشد
قالیباف در مسیر لاریجانی
گويي قاليباف همچون علي لاريجاني به این نکته رسیده كه ماشين اصولگرايي همانطور كه محسن رضايي و محمدرضا باهنر هشدار داده بودند در حال سقوط است و براي نجات خود باید مسیر میان بر و جدیدی را انتخاب کنند. طرح سياسي شهردار سابق تهران هم مشابه همان كاري است كه لاريجاني و همراهانش كردند؛ «تاسيس حزب»
شاید قاليباف همچون ديگر سیاسیون نسل دوم جناح راست فهميده كه گرههاي كور افتاده بر كلاف در هم تنيده اصولگرايان با روش فعلی باز نخواهد شد و او در این شلوغ بازار جریان اصولگرا نه ميتواند نُتي به نُتهاي اصولگرايان بيفزايد و نه آنكه راهي براي غالب شدن صداي سازش در اين اركستر وجود دارد. شاید از همين روست كه شهردار تهران همچون رييس مجلس ميخواهد با راهاندازي حزب، سرنوشت سياسياش را در هياهوي فريادهاي « انا رجل» از رفقای اصولگرايش جدا کند.
مجلس یازدهم میزبان یاران قالیباف می شود؟
اما بازی حزبی قالیباف به سال 98 خواهد رسید؟ جایی که انتخابات مجلس قرار است با رقابتی شدیدتر بین دوجریان اصولگرا و اصلاح طلب برگزار شود، اصلاح طلبان قرارشان را بر حضور قدرتمند در انتخابات گذاشته اند و اصولگرایان هم زمزمه های انتخاباتی را برای پارلمان یازدهم آغاز کرده اند. شاید بازی حزبی قالیباف در همین نقطه آغاز شود.
گرچه او پیشتر هم تلاش کرده بود در قالب ائتلاف با دیگر اصولگرایان برخی همراهان سیاسی اش را راهی پارلمان کند اما بعید به نظر نمی رسد قالیباف اینبار مسیری متفاوت را برای بهارستان طی کند. آنهم بعد از پشت کردن اصولگرایان به او و کنار گذاشتن از انتخابات ریاست جمهوری شاید قالیباف اینبار خود را در قالب جریان راست تعریف نکند و با همان نگاه سیاسی جدیدی که این روزها از آن حرف می زند وارد گود رقابت شود «یک قالیباف نواصولگرا و متقاوت»
با این وجود اصولگرایان به قالیباف جدید با تردید نگاه می کنند، نه فقط رفقای اصولگرای سردار که قدیمی ترها هم با تردید به این وجهه جدید قالیباف می نگرند و با کنایه آن را نشات گرفته از سرخوردگی انتخاباتی او می دانند. آنگونه که برخی چون پرویز کاظمی از پایان عمر سیاسی قالیباف می گوید یا حتی محمدعطریانفر یک سیاسی اصلاح طلب تاکید می کند «برادرمان آقای قالیباف واقعا یک شخصیت سیاسی نیست. یک سیاستمرد و سیاستمدار نیست. چرا نیست؟ به دلیل همین عملکرد توهمآمیز و پر از خطا، آدم به این واقعیت تلخ میرسد که این بنده خدا در قضیه انتخابات بازی خورده. بالاخره وقتی کسی دو بار در یک رقابت و آزمون سیاسی شکست میخورد، پیامش این است که ظرفیت رأی او همینقدر و حداکثر پنج میلیون است. به چه دلیل خود را دوباره به افکار عمومی ارائه میکنی که مجددا دچار آسیب شوی؟ این حداقل اولین خبط سیاسی آقای قالیباف است.»