«اصلاحطلبان ایران دست همکاری دراز میکنند»/ ترجمه اکونومیست اختصاصی

ترجمه اختصاصی تدبیرشرق از اکونومیست// «اصلاحطلبان ایران دست همکاری دراز میکنند»
صفحه ۳۵ اکونومیست بخشی از مقالهٔ مربوط به ایران- بازدید از تهران (همانطور که خبرنگاران اکونومیست انجام دادهاند) ممکن است انتظار شما این باشد که حاکمان ایران را در وضعیتی تدافعی ببینید؛ چرا که سالی سخت و پرتنش را پشت سر گذاشتهاند. حملات هوایی ۱۲ روزه اسرائیل در ماه ژوئن با پشتیبانی بمبافکنهای B-2 آمریکا، بخش قابلتوجهی از تأسیسات هستهای ایران را در هم کوبید. برنامه بومی غنیسازی اورانیوم ایران زیر آوار مانده و حملات اسرائیل شماری از فرماندهان ارشد نظامی و فیزیکدانان هستهای را به قتل رساند. در سطح شهر نیز ردّ این حملات همچنان پیدا است؛ بیلبوردهایی که یاد قربانیان را زنده نگه میدارند.
با وجود این، رهبران تهران این روزها مشتاق باز شدن درهای ارتباط با جهان به نظر میرسند. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، در گفتوگویی خواستار ازسرگیری مذاکرات با استیو ویتکوف، فرستاده آمریکا شد. او میگوید مذاکرات درباره غنیسازی صلحآمیز اورانیوم درست پیش از شلیک موشکها در آستانه نتیجه بوده است. به گفته او، توافق احتمالی میتواند شامل طرحی باشد که بر اساس آن ناظران خارجی (حتی آمریکایی) بر غنیسازی صلحآمیز در داخل ایران نظارت کنند. گزارشها حاکی است محمد بنسلمان، رهبر غیر رسمی (de facto) عربستان، نیز در سفر به واشنگتن پیام مشابهی را از سوی تهران به دونالد ترامپ منتقل کرده است.
اما واکنش طرفهای خارجی چه باید باشد؟ بدبینان، سابقه تهران را نشانهای از دوگانگی و فریب میدانند. بیتردید ایران میخواهد برای بازسازی زرادخانه موشکهای متعارف خود زمان بخرد؛ بهویژه آنکه نگرانی در تهران این است که حملات اسرائیل پیش از انتخابات سال آینده این کشور از سر گرفته شود. برخی نیز خطر بزرگتری میبینند. نظرسنجیها نشان میدهد بخش زیادی از مردم ایران طی سالها از دستیابی کشورشان به سلاح هستهای حمایت کردهاند. چه میشود اگر دانشمندان در تأسیسات پنهان، با سوءاستفاده از فضای مذاکرات، برای تولید سلاح هستهای شتاب کنند؟
عراقچی این احتمال را غیرممکن میخواند و (هرچند برخی آن را رد میکنند) مدعی است تمام ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده ایران زیر آوار مدفون شده و در نتیجه هیچگونه تلاش برای ساخت سلاح در کار نخواهد بود.
بدبینان درست میگویند که مذاکرات همیشه با خطر همراه است؛ اما از دست دادن فرصتها نیز هزینه دارد. ترامپ اکنون میگوید کاملاً آماده توافقی تازه است؛ هرچند همین او بود که توافق سال ۲۰۱۵ را لغو کرد. این چرخش (اگر واقعی باشد) شاید به این معناست که او میداند بمباران ایران راهحلی پایدار برای توقف دانش، زیرساخت یا انگیزه هستهای ایران نیست. او باید به اسرائیل روشن بگوید که تا زمانی که امکان گفتوگو وجود دارد، حمله نظامی قابل قبول نیست.
در منطقه نیز دست ایران رو به ضعف است و نیروهای نیابتیاش تضعیف شدهاند. از سوی دیگر برخی تنشها (از جمله با عربستان) کاهش یافته است. در داخل نیز برخی سختگیریهای سابق رنگ باختهاند: گشت ارشاد دیگر قانون حجاب اجباری را اجرا نمیکند؛ نفوذ روحانیون کمتر شده و اتکای رسمی به شعارهای مذهبی جای خود را به نمادهای ملیگرایانه و ایرانی داده است.
آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، در سال ۲۰۱۵ برای محدودیت بر غنیسازی اورانیوم با توافق هستهای موافقت کرد و اکنون نیز به نظر میرسد با ادامه تعامل با غرب مخالفتی ندارد.
مجموع این عوامل فرصتی کمسابقه برای شکلگیری رابطهای جدید میان ایران و آمریکا فراهم کرده است. تعامل میتواند از قدرتگیری تندروها جلوگیری کند، در حالی که دور تازهای از خصومت دیپلماتیک بدون شک به سود آنان خواهد بود. اکنون پنجرهای گشوده شده است؛ و ترامپ باید فرستادهای به تهران بفرستد تا ببیند چه نوع توافقی (اگر اساساً توافقی ممکن باشد) قابل حصول است.




