
یادداشت اختصاصی تدبیرشرق– سیدمحمد احمدی شهردار اسبق رشت // در شهرهای ما، میان رفتوآمد خودروها، مشغله جلسات اداری و غبار کارهای روزمره، حقیقتی قدیمی و مغفول مانده است؛ اینکه شورای شهر، به گواه قانون و تجربه نسلها، خانه مردم است، نه ضمیمهای از تشکیلات شهرداری. نهادی که فلسفه پیدایشش، نه ورود به جزئیات فنی و چانهزنیهای اداری، بلکه پاسداری از حقوق عمومی و نگاهبانی از افقهای بلند توسعه شهری است؛ شورایی که قرار بوده از میان مردم برخیزد و برای مردم تصمیم بگیرد.
شورا در ذات خود باید چشم بیدار شهر باشد؛ چشمی که بر رفتار مدیران نظارت میکند، بر هزینهکرد بودجه مردمی حساس است و اجازه نمیدهد صدای مردم در میان کاغذبازی روزانه گم شود. اما بارها دیدهایم که شورا در سایه سنگین شهرداری گرفتار شده؛ آنچنان که شورای شهر، به جای آنکه خانه مردم باشد، گاه تبدیل شده به شورای شهرداری؛ نهادی که به جای نظارت، درگیر ریزهکاریهای اجرایی شده و از رسالت راهبردی خود فاصله گرفته است.
شورا باید همان باشد که قانونگذاران خواستهاند: نهادی مستقل، آگاه و بلندنگر که رسالتش صیانت از حقوق شهروندان است، نه غلتیدن در چرخ دندههای روزمره اداره شهر. شورایی که از هیاهوی پیمانها و فشارهای اجرایی فاصله بگیرد تا بتواند از فراز شهر، تصویر بزرگتر را ببیند؛ تصویری از شهری عادلانهتر، شفافتر و انسان محورتر. اگر شهرداری مسئول اجرای برنامههاست، شورا باید مسئول هدایت و مراقبت از جهت حرکت شهر باشد.
شورا زمانی در جایگاه واقعی خود مینشیند که پرسشگری را از دست ندهد، استقلالش را معامله نکند و همواره به مردم پاسخگو باشد؛ نه به مدیرانی که زیر نظارت خودش کار میکنند. اگر استقلال شورا ترک بردارد، توازن قدرت در مدیریت شهری فرو میریزد و مردم، بیصدا و بیپناه، از حق نظارت محروم میشوند.
اداره شهر کار شهرداری است، اما نگهبانی از جان شهر ، از کیفیت زندگی مردم، از عدالت فضایی، از شفافیت مالی و از چشماندازهای راهبردی کار شورا است. شورایی که گرفتار کارهای کوچک شود، از نقش سیاستگذاری دور میشود؛ اما شورایی که شأن خود را بشناسد، میتواند به چراغ راه شهر تبدیل شود؛ نهادی که تصمیمهایش از دل گفتوگو با مردم، از تحلیل دادهها و از فهم عمیق واقعیت شهر برمیخیزد.
شهر امروز، بیش از هر دوره دیگری، نیازمند شورایی مردمی، مستقل و ناظر است؛ شورایی که پنجرهاش نه رو به اتاقهای بسته اداری، بلکه رو به کوچههای پرجنبوجوش و محلههای قدیمی باز باشد. شورایی که به یاد داشته باشد مشروعیتش را از مردم گرفته، نه از مهر و امضاهای درون سازمانی.
تا وقتی شورا خانه مردم باقی بماند، امید به حکمرانی شهری عادلانه زنده است؛ و شهری که در آن امید زنده باشد، تنها مجموعهای از خیابانها و ساختمانها نیست بلکه زیستگاهی برای انسان، کرامت و آینده است.




