
یادداشت اختصاصی تدبیرشرق// به قلم علی بهرام فر – مدرس زبان انگلیسی و ناظر اجتماعی
در روزگاری که بسیاری از نمادهای فرهنگی از معنا تهی شدهاند،
جشنهای تقلیدی به جای آیینهای کهن نشستهاند.
نگاهی از دل شبکههای اجتماعی به «هالووین ایرانی»…
دیشب اینستاگرام را باز کردم؛
تا چشم کار میکرد، اسکلت و کدو و خونآشام!
همه با لبخند نوشته بودند: Happy Halloween!
اما هیچکس نپرسید واقعاً چه چیزی را جشن میگیریم؟
مرگ؟ ارواح؟ یا فقط بهانهای تازه برای سلفی گرفتن و پست گذاشتن؟
هالووین در غرب، ریشه در آیینهای باستانی اروپایی دارد؛
جشنی برای یادبود ارواح و تغییر فصل.
اما برای ما، تبدیل شده به یک نمایش تقلیدی پر زرقوبرق،
با نور نارنجی و ماسکهای آمادهی فروشگاهی.
ما که خودمان مهرگان داریم، یلدا و سده،
چرا ترجیح میدهیم برای ارواح بیگانه شمع روشن کنیم؟
شاید چون گمان میکنیم هرچه خارجیتر باشد، باکلاستر است.
جالبتر اینکه امروزه جریان به اصطلاح روشنفکری که از هر نشانهی مذهبی خودی فاصله میگیرند،
یک ماه دیگر با شوق درخت کاج میخرند و مینویسند: Merry Christmas!
کسی نمیپرسد مگر کریسمس جشن مذهبی نیست؟
چطور مذهب خودمان نمادی از عقبماندگی است،
اما مذهب دیگران نماد روشنفکری؟
انگار روشنفکری در روزگار ما از معنا تهی شده و بدل به یک ژست شده است.
تقلید از بیرون، سادهترین راه فرار از درون خالی است.
منِ معلم زبان، هر روز میبینم کلمات چطور قربانی این نمایش میشوند؛
زبان، بهجای پلی برای فهم، شده ابزاری برای پز دادن.
فرهنگ، نه برای زیستن، بلکه برای تزئین پروفایل!
و شاید همینجاست که باید از خودمان بپرسیم:
ما که روح نداریم، چرا جشن ارواح میگیریم؟
شاید چون راحتتر است با ماسک اسکلت برقصیم، تا که با چهرهی واقعی خودمان روبهرو نشویم.
و صادقانه بگویم، از میان آن همه کدوهای نارنجی،
هنوز هیچ نوری در نمیآید!




