
یادداشت تدبیرشرق– رضا علیزاده//
این روزها همه از نسل جوان میگویند؛ وعده پشت وعده برای آینده بهتر گوش فلک را کر کرده است ، امّا چشم که میدوزی، انباشت انتظارات تحقق نیافته، زبان گلایه و گاه اعتراض را به انحا مختلف باز میکند. آنان که باید بشنوند و رفتار جوانان و به ویژه نسل z را مهندسی کنند، صرفا در اتاق جلسات و در کارگروهها حرف میزنند و از همه گفتهها و شنیدها و تصمیمات اتخاذ شده، صرفا خبرهای داغ تولید میشود، خبرهایی که توقعات را روزافزون و تحقق تصمیمات بلندبالا را در صف انتظار چندین و چند ساله قرار میدهد.
از میان همهی آنچه در این سالها بیشتر از همه برای جامعه و نسل جوان گفته شده، ضرورت ایجاد “نشاط اجتماعی”، برنامهریزی فرهنگی درونزا متناسب با بافت اجتماعی، فرهنگی، اعتقادی و سیاسی این مرز و بوم، چگونگی مدیریت فرهنگی در مواجهه با امواج سهمگین انواع فعالیتها در جامعه جهانی و چگونگی مواجه با هریک بدون آنکه استحاله فرهنگی صورت گیرد، بیشتر از همه شنیده شده است.
پرداختن به این موضوع از آن حیث اهمیت مییابد در مرکز استان گیلان سالها انتظار هنرمندان و فرهیختگان به طول انجامید تا “تالار مرکزی رشت” احداث و به عنوان یک گرانیگاه فرهنگی و هنری به زنجیرهی مراکز فرهنگی کشور بپیوندد و امروز به یُمن همه تلاشهای صورت گرفته، این تالار فرهنگی به نقطهثقل و تکیهگاه اصحاب فرهنگ و هنر استان گیلان و البته شهر رشت بدل شده است؛ امّا چرا به رقم تجربه موفق این مجموعه، هنوز اراده و انگیزه محکم و مصمم برای به سرانجام رساندن سایر پروژههای استان گیلان به مصداق موضوع “مجتمع فرهنگی و هنری لاهیجان” وجود ندارد؟!
در خردادماه سالجاری به میزبانی فرمانداری لاهیجان، عوامل مدیران ارشد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سطح کشور، استان گیلان و شهرستان لاهیجان گردهم آمدند تا گلنگ بر زمین مانده این پروژه دوباره به دست گرفته شده و جانی تازه بر کالبد بیجان “مجتمع فرهنگی و هنری لاهیجان” دمیده شود؛ این ابتکار عمل فرمانداری لاهیجان در شرایطی بوقوع پیوست که دائما در این شهرستان بر طبل رویدادهای فرهنگی کوبیده می شود و صد البته اهل فرهنگ و هنر نیز همنوا و بعضاً دستاندارکار چنین برنامههایی، از خود میپرسند چرا رویدادهای فرهنگی و انواع هنرهای هفت گانه ماوا و ملجا خود را در “مجتمع فرهنگی و هنری لاهیجان” نمییابند؟
گذر هر لاهیجوندی به خیابان قیام میافتد، می بیند بیست و دو سال پس از آغاز این پروژه، طرح هنوز در وضعیت نیمهتمام قرار دارد؛ پروژهای که بهرغم بازدیدهای مکرر مسئولان و وعدههای متعدد، به سرانجام نرسیده و نیمنگاهی به همجوار یا در گرداگرد این پروژه از خیابان حشمت گرفته تا قیام و کوچهپس کوچههای این منطقه شهری، انواع کافههای جوانپسند ایجاد شده و انبوهی از جوانان و نوجوانان این شهرستان در اثر خلا برنامه ریزی فرهنگی، ساعتها وقت و انرژی جوانی خود را در چنین فضاهایی سپری میکنند. حال آنکه در همین شهر و از دل محلات قدیمی در حوزه علم ، فرهنگ و هنر از بهمن و اردشیر محصص گرفته تا استاد حسین محجوبی، از دکتر مجتهدی گرفته تا دکترحکیمزاده و از بیژن نجدی گرفته تا محمدحسین مهدوی و نیز در حوزه هنرهای نمایشی و سینما از حسینعلی لیالستانی گرفته تا آزاده صمدی و دیگران برخاستهاند و نام لاهیجان و لاهیجانی را پرآوازه ساختهاند.
با این پیشینه و ستونهای قابل اتکا فرهیختگی، باید اذعان داشت تأخیر طولانی این پروژه و سایر پروژههای عمرانی فرهنگی لاهیجان، تنها یک مسئله عمرانی نیست؛ بلکه نشانهای از ضعف ساختاری، فقدان نظارت مؤثر، و بیبرنامگی مزمن در اجرای پروژههای فرهنگی این شهرستان بهشمار میرود. جلسه فرمانداری اگرچه بار دیگر موضوع تکمیل پروژه را به صدر اخبار بازگرداند. اما با وجود اظهارات امیدوار کننده، هنوز هیچ جدول زمانی مشخصی برای اتمام کار ارائه نشده است.
چرخه وعده و بیعملی از سال ۱۳۸۳ تاکنون، بارها ساخت این مجتمع فرهنگی در دستور کار دولتهای مختلف قرار گرفته، اما هر بار به دلایل مالی یا اداری متوقف شده است. بررسی مکاتبات و صورتجلسات نشان میدهد که روند تخصیص اعتبار نهتنها کند و مقطعی بوده، بلکه اغلب به سطحی از بودجه محدود مانده که حتی پاسخگوی هزینههای نگهداری سازه نیمهکاره نبوده است.
سعید جمشیدی، رئیس اداره نظارت بر پروژههای عمرانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در جلسه خردادماه تأکید کرده است که “وزارت ارشاد متولی اصلی پروژه است و سازمان برنامه و بودجه برای حل مسائل مالی وارد عمل میشود.” با این حال، تجربه دو دهه گذشته نشان میدهد که تا زمانی که ساختار تخصیص بودجه و پیگیری بیندستگاهی اصلاح نشود، وعدهها همچنان بر زمین خواهند ماند.
مجتمع فرهنگی و هنری لاهیجان تنها قربانی این وضعیت نیست. پروژههای دیگری در حوزه فرهنگ و هنر شهرستان یا آغاز نشدهاند و در حد حرف باقی ماندهاند، یا نیمهکاره رها شدهاند؛ از جمله طرح احداث فرهنگسرای پارک جانبازان و یا ایجاد مجتمع فرهنگی دکتر مجتهدی که هرکدام بارها در حوزه مدیریت شهری و بعضا مصوبات استانی و ملی ذکر شدهاند، اما هیچگاه به مرحله بهرهبرداری نرسیدهاند.این فهرست پروژههای ناتمام، تصویری روشن از ضعف ساختاری در سیاستگذاری فرهنگی ارائه میدهد؛ جایی که بودجهها بهصورت ناپیوسته تزریق میشود، نظارت دقیق وجود ندارد، و هیچ گزارش عملکردی جامع از روند پیشرفت در دسترس افکار عمومی قرار نمیگیرد. در چنین شرایطی، نه تنها سرمایه انسانی هنرمندان بیاستفاده میماند، بلکه انگیزه عمومی برای پیگیری فعالیتهای فرهنگی نیز فروکش میکند.
بی شک ابهام و تداوم ناکامی در تکمیل پروژهها، طی سالها باعث شکلگیری نوعی بدبینی عمومی نسبت به شعارهای فرهنگی دولتها شده است. فعالان فرهنگی لاهیجان معتقدند که تکرار وعدههای بیپشتوانه، از اعتماد شهروندان به نهادهای رسمی کاسته است. وقتی مردم طی دو دهه شاهد افتتاح هیچ فضای استاندارد فرهنگی نباشند، صحبت از “توسعه فرهنگی” بیشتر به شعاری سیاسی شبیه میشود تا برنامهای واقعی.
آزمون نهایی برای مدیریت فرهنگی:
تأکید اخیر فرماندار لاهیجان بر لزوم تکمیل فاز نخست پروژه و جذب سرمایهگذار خصوصی در فاز دوم، تنها در صورتی مؤثر خواهد بود که با گزارشهای مالی شفاف و ضمانت اجرایی همراه باشد. اکنون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فرصت دارد که لاهیجان را به الگوی احیای پروژههای متوقفشده فرهنگی در کشور تبدیل کند. اگر این بار نیز وعدهها در چرخه نامهنگاریها و بازدیدهای تشریفاتی گم شود، لاهیجان برای سالهای آینده تنها یک عنوان دیگر به فهرست پروژههای نیمهتمام خود اضافه خواهد کرد.




