آخرین خبرهااستان هااسلایدرتیتر اولخبر داغفورییادداشت

موزه ملی ابریشم؛ پلی میان گذشته باشکوه و آینده لاهیجان/ انوشیروان مباشرامینی

یادداشت تدبیرشرق– انوشیروان مباشرامینی// 

لاهیجان شهری است که نامش در حافظه تاریخی ایران با دو محصول گره خورده است: چای و ابریشم. اگرچه امروز این شهر را بیشتر با چای و آرامگاه کاشف‌السلطنه می‌شناسیم، اما کافی است نگاهی به سده‌های گذشته بیندازیم تا جایگاه لاهیجان را در مقام «پایتخت ابریشم ایران» دریابیم؛ جایگاهی که نقشی برجسته در اقتصاد، فرهنگ و هنر این سرزمین ایفا می‌کرد. تولید و تجارت ابریشم نه‌تنها رونق اقتصادی به همراه داشت، بلکه پیوندی ماندگار میان هویت مردم لاهیجان و هنر نساجی ایران ایجاد کرد.

اکنون این تاریخچه درخشان، در قالب «نخستین موزه ابریشم کشور» جان تازه‌ای یافته است. این موزه در بنای تاریخی ۱۲۰ ساله «کارخانه پیله‌خشک‌کنی فلاتوری» شکل گرفته؛ بنایی که از سال ۱۳۹۶ در فهرست آثار ملی ثبت شد و پس از هشت سال تلاش، با حمایت وزارت میراث فرهنگی، استانداری و شهرداری لاهیجان، مرمت و تجهیز شد. امروز در فضایی که روزگاری محل تبدیل پیله به ابریشم خام بود، اسناد، ابزار، اشیا و تصاویر مربوط به این صنعت اصیل به نمایش درآمده است؛ رخدادی که فراتر از یک اقدام نمادین ارزش دارد.

موزه‌ها در جهان امروز تنها محل نگهداری اشیا نیستند؛ آن‌ها گنجینه‌های حافظه جمعی و کارگاه‌های بازآفرینی هویت‌اند. بازدیدکننده در موزه ابریشم لاهیجان می‌تواند همه‌چیز را از دستگاه‌های دوک‌ریسی سنتی تا پارچه‌های ابریشمی نفیس و خاطرات شفاهی نوغانداران قدیمی از نزدیک تجربه کند. چنین مواجهه‌ای نسل جوان را به گذشته پیوند می‌دهد و نشان می‌دهد که هویت فرهنگی تنها در کتاب‌های تاریخ خلاصه نمی‌شود، بلکه در سنت‌ها و صنایعی ریشه دارد که هنوز قابلیت احیا و بازآفرینی دارند.

افزون بر این، موزه می‌تواند به رونق گردشگری فرهنگی کمک کند. تجربه موفق «موزه چای» در لاهیجان ثابت کرده است که با مدیریت درست، هزاران گردشگر داخلی و خارجی برای آشنایی با سنت‌های بومی جذب می‌شوند و در کنار آن، صنایع دستی و سوغات محلی نیز رونق می‌گیرد. نمونه‌های جهانی هم این مسیر را تأیید می‌کنند: «موزه ابریشم کیوتو» در ژاپن سالانه صدها هزار بازدیدکننده دارد و جایگاه جهانی ابریشم ژاپن را تثبیت کرده است؛ «موزه ابریشم لیون» در فرانسه نیز نه‌تنها بخشی از هویت شهر را زنده نگه داشته، بلکه به رونق صنعت مد و طراحی پارچه‌های فاخر کمک کرده است. الگوبرداری از این تجربه‌ها می‌تواند برای مدیران ما راهگشا باشد.

بااین‌حال، باید واقع‌بین بود: افتتاح یک موزه به‌تنهایی کافی نیست. پویایی مدیریت، مشارکت مردمی و پیوند آن با برنامه‌های آموزشی و پژوهشی شرط موفقیت و ماندگاری آن است. این مشارکت می‌تواند با جمع‌آوری اسناد تاریخی از خانواده‌های لاهیجانی یا برگزاری کارگاه‌های آموزشی توسط هنرمندان و پیشکسوتان محلی شکل بگیرد. اگر موزه صرفاً به سالنی با چند ویترین محدود شود، به فراموشی سپرده خواهد شد. در مقابل، اگر به کانونی برای تعامل دانشگاه‌ها، مدارس، پژوهشگران و گردشگران بدل شود، می‌تواند به مرکز تولید دانش و الهام تبدیل گردد.

افتتاح موزه ملی ابریشم فرصتی مغتنم برای لاهیجان است؛ فرصتی که می‌تواند گذشته‌ای باشکوه را به آینده‌ای الهام‌بخش پیوند دهد. لاهیجان شایسته آن است که نه‌تنها با نام چای، بلکه با ابریشم نیز در حافظه ملی و جهانی بدرخشد. در صورت مدیریت درست، این موزه به نمادی برای احیای سنت‌های فراموش‌شده و موتور محرک توسعه فرهنگی و اقتصادی تبدیل خواهد شد.

همان‌گونه که تارهای نازک ابریشم با تنیده شدن در کنار هم پارچه‌ای فاخر می‌آفرینند، همکاری و تلاش مشترک مردم و مدیران نیز می‌تواند این موزه را به سرمایه‌ای ملی و میراثی ماندگار برای لاهیجان و ایران بدل کند.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا