یادداشت اختصاصی تدبیرشرق– عادل علوی//
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران بود که نه تنها دولت ملی دکتر محمد مصدق را سرنگون کرد، بلکه مسیر سیاسی کشور را برای دههها تغییر داد. اما چرا با وجود حمایت گسترده مردمی از مصدق، این کودتا موفق شد؟ چرا یاران و طرفداران او نتوانستند از دولت قانونی اش دفاع کنند؟ پاسخ این پرسش را باید در عوامل داخلی و خارجی، ضعفهای جبهه ملی و قدرت کودتاچیان جستجو کرد. کودتای ۲۸ مرداد یک عملیات کاملاً برنامهریزیشده توسط سازمان سیا (CIA) و MI6 بریتانیا بود. عملیات آژاکس (TPAJAX) با بودجه کلان و طراحی دقیق اجرا شد.
کرمیت روزولت افسر CIA، مستقیماً در تهران عملیات را هدایت کرد. با تبلیغات گسترده علیه مصدق از طریق رادیو و روزنامههای تحت کنترل انجام شد.
تامین پول و اسلحه به آشوبگران داده شد تا خیابانها را ناامن کنند.
مصدق در برابر یک جنگ تمامعیار اطلاعاتی-نظامی قرار داشت که البته بدون حمایت خارجی قابل شکست نبود. اما در خود عملکرد دولت قانونی مصدق هم ضعف های بود از جمله ؛ تفرقه و اشتباهات
و اختلاف با متحدان سابق روحانیون و برخی ملیگراها
که زمانی از حامیان او بود، به دلیل اختلافات شخصی و سیاسی، از او فاصله گرفتند و عملاً به مخالفانش پیوست.
برخی روحانیون و بازاریان به دلیل ترس از کمونیسم (تبلیغات کودتاچیان) یا مخالفت با سیاستهای مصدق، علیه او موضع گرفتند. هر چند بسیاری این افراد سالهای بعد از اینکه نادانسته در دام یک نفوذ قرار گرفته و پشت دولت ملی مصدق را خالی کردند اظهار پشیمانی داشتند.از جمله اشتباهات دولت انحلال مجلس و کاهش مشروعیت دولت گردید، انحلال مجلس هفدهم (از طریق رفراندوم) پایههای قانونی حکومت خود را تضعیف کرد.
شاه از این فرصت استفاده کرد و با فرمان عزل مصدق، اقدام کودتا را “قانونی” جلوه داد!
عدم سازماندهی نظامی برای مقابله با کودتا از ضعف های دولت بود که به جای ایجاد گارد مردمی مسلح، به ارتش رسمی که وفاداریاش به شاه بود تکیه کرد.
وقتی کودتا آغاز شد، ارتش به رهبری زاهدی از فرمان شاه پیروی کرد و نیروهای مردمی بدون رهبری نظامی متلاشی شدند.
کودتاچیان بلافاصله پس از پیروزی ستادهای جبهه ملی را اشغال کردند رادیو، تلگراف و روزنامهها را کنترل کردند تا اخبار را تحریف کنند و رهبران طرفدار مصدق را دستگیر و زندانی یا ترور کردند (مثل اعدام دکتر حسین فاطمی). این اقدامات باعث شد مقاومت سازماندهیشدهای شکل نگیرد تا مردم علیه کودتا قیام نکردند و ترس از سرکوب
ارتش و نیروهای امنیتی و اوباش به شدت مسلح در مقابل مردمی که سلاح نداشتند. و البته تفرقه صف ملیگراها و برخی اشتباهات محاسباتی و قول و فعل هایی که هر چند عملی نشد
و همچنین تبلیغات سنگین علیه مصدق او را “عامل شوروی” و “دیکتاتور” معرفی کردند تا پایگاه مردمیاش را تضعیف کنند. درس تاریخی کودتای ۲۸ مرداد فقط سقوط مصدق و دولت قانون نبود
کودتای که با حمایت خارجی ضعفهای داخلی، تفرقه و اشتباهات استراتژیک جبهه ملی پیروز شد . مصدق با وجود محبوبیت، فاقد سازمان نظامی منسجم و اتحاد استراتژیک با متحدان بود. این رویداد به ما میآموزد که اتحاد نیروهای مردمی شرط اول مقابله با هر بحران و کودتا است و وابستگی به نهادهای نظامیِ وابسته به قدرتهای خارجی خطرناک است. چون اولویت برای آن ها منافع خودشان است و حکومت هایی را مستقر می کنند تا نفوذ خود را افزایش دهند .درس دیگر اینکه تبلیغات میتواند حتی محبوبترین رهبران را منزوی کند. ۲۸ مرداد تلنگری بود برای ملت تا هزینههای تفرقه و وابستگی را بهتر درک کند.
—