اختصاصی تدبیرشرق// به قلم: م معصومی
ظهر امروز (پنجشنبه۲۶ تیر) ساعت ۱۴:۴۵ به محض ورود به خانه پدری ، تلفن منزل که به لطف گسترش خطوط موبایل هفته ای یکبار هم زنگ نمی خورد به صدا در آمد.
برادرم گوشی را برداشت، از آن طرف خط ابتدا پیامی با چنین عنوانی شنیده شد:
این تماس از زندان لاهیجان است ،تماس گیرنده زندانی می باشد…
بعد از مکثی کوتاه صدای برادر دیگرم که به شوخ طبعی و صمیمیت مشهور است به گوش خورد که گفت:
– سلام ، من زندانم
+زندان برای چی؟ تو که صبح با من بودی حرفی نزدی
– دیشب با کسی دعوام شد صبح دستگیرم کردن نگران نباش فقط گوشی رو بده به مامان
+ (با صدایی بریده) مامان مامان بیا
مادر: سلام پسر ، کجایی؟
-مامان سلام ، من زندانم ،با کسی دعوا کردم منو گرفتن آوردن اینجا
مادر: دعوا ؟ چرا ؟ با کی ؟ تو که اهل دعوا نیستی
– نگران نباش ، شنبه آزاد میشم
همین لحظه دوباره همان پیام شنیده شد:
این تماس از زندان لاهیجان است ،تماس گیرنده زندانی می باشد…
مادر که تاب ادامه دادن نداشت گوشی را به پسر دیگر داد و باز هم همان حرفای گفته شده و بعد هم قطع شد و تمام
نگرانی در خانه موج میزد و هیچ یک یارای صحبت نداشتند
در میان گریه ، مادر با عروس خود تماس گرفت تا جزییات این دعوا و جزییات بازداشت را جویا شود که در کمال ناباوری عروس خانواده با خونسردی گفت: فلانی همینجا روی مبل خوابیده!
اصرار مادر برای صحبت با فرزند به آنجا رسید که پسر با صدایی خواب آلود گوشی را گرفت و آغاز صحبت و در نهایت آمدن به دیدار مادر…
همه مات و مبهم یکدیگر را نگاه می کردند، نمیدانستند خوشحال باشند یا نگران از این تماس عجیب!
این ماجرا شاید برای خواننده تنها یک داستان چندخطی عجیب باشد اما برای ما جریانی پر از اضطراب و ابهام است که هیچ تحلیلی به ذهنمان نمی رسد..
الان که این متن را می نویسم ساعاتی از این اتفاق گذاشته و همه چشم انتظاریم تا صبح شنبه با گرفتن پرینت و طرح شکایت پرده از ماجرای این تماس نحس برداریم و امیدواریم دستگاه های متولی همکاری لازم برای رسیدن به حقیقت داشته باشد.
در نهایت لازم است در مسیر آگاهی بخشی عمومی نسبت به جرایم کمتر شنیده شده اینچنینی ،اقدامات اثربخشی صورت گیرد.