تاثير «شخصيتهاي ميانجيگر» در انسجام ملی
به گزارش تدبیرشرق، عليرضا انصاريپيري نوشت: شايد شكاف در طبقات و گروههاي اجتماعي در شرايط عادي، امري طبيعي و در حد تعادل، حتي مفيد هم باشد. اما در شرايطي كه كشوري از بيرون مورد تهاجم قرار ميگيرد وجود شكاف و اختلاف به ويژه ميان ملت و دولت (در معناي حاكميت) ميتواند روزنههايي پيش روي دشمن مهاجم براي نفوذ و ايجاد آشوب بگشايد.
از اينرو اتحاد و انسجام ملي در چنين مواقعي امری ضروري و لازم است . يكي از مولفهها و عوامل انسجامبخشي در جوامع، در فقدان نهادهاي مدني و احزاب فراگير، وجود كنشگراني است كه در عين حضور در دايره قدرت، همزمان توجه و نگاهي به مردم و مطالباتشان داشته و حضور در هسته قدرت، آنان را از توجه به خواست ملت غافل نساخته است . اين نوع چهرهها و شخصيتهاي موجه و مورد اعتماد و به اصطلاح وجيهالمله، با رصد اوضاع و شرايط در مواقع حساس، اخطاردهنده و در زمان جنگ و خطر جمعكننده و وحدتآفرين هستند . در جنگ 12 روزه اسراييل عليه ايران، يكي از عوامل ناكامي دشمن در به صحنه آوردن مردم براي آشوب و اعتراض، دعوت چهرهها و شخصيتهاي تاثيرگذار و مقبول از مردم براي حفظ اتحاد و انسجام بود.
بيشك يكي از درسها و عبرتهاي اين جنگ، به رسميت شناختن چنين چهرهها و شخصيتها و تقويت دايره نفوذ آنان از سوي حكومت است . هرچند در گذشته با ايجاد برخي محدوديتها و اعمال برخي سختگيريها براي اين افراد، تلاش ميشد از تاثير اجتماعي آنان كاسته و از آنها كنشگراني خنثي و بلا اثر ساخته شود .اما اينك كه ميزان فداكاري، دلسوزي و وطندوستي آنان بر همگان آشكار شده، شايسته است نظام با سعه صدر در مواجهه با اين شخصيتها، همچنان از ظرفيت و قابليتهايشان جهت حفظ و تقويت انسجام ملي بهره ببرد .