آخرین خبرهااسلایدرخبر داغفوری

روزنامه جمهوری اسلامی درباره خبر بازسازی نمادین جهنم: ساختن بهشت سخت است اما با یک سیخِ کبریت می‌شود جهنم آفرید

وزنامه جمهوری اسلامی درباره خبر بازسازی نمادین جهنم: ساختن بهشت سخت است اما با یک سیخِ کبریت می‌شود جهنم آفرید

همه خلقت در دایره رحمت و لطف اوست. چرا این مهر فراگیر را فرو نهاده و دوزخ را نمایش کرده‌اند؟ آتش که عمومیت ندارد، نتیجه کبریت کشیدن یک گروه از مردم است در دامان خودشان. حالا بیاییم این را نشان بدهیم، چه لطفی دارد؟ نمی‌دانم بزرگواران خبر دارند یا نه، اما بدانند که کم مشکل نداریم در جامعه، کم جهنمی نمی‌شود خُلقِ مردم. کم آتش به پا نمی‌شود در دل خلایق. دیگر جا برای جهنم مجازی ندارند. به آنان رحم کنید لطفا.

به گزارش تدبیرشرق، غلامرضا بنی اسدی در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: گلستانِ سوژه است جامعه، لحظه به لحظه می‌توان گل چید. نه یک شاخه و دو شاخه، دسته، دسته می‌شود چید. برخی سوژه‌ها هم که باغ گلند به تنهایی. یک نمونه اش، جهنم سازی در فلان شهرستان است. انگار اگر بهشت می‌ساختند مردم درس نمی‌گرفتند! یادشان نیست که رسول خدا (ص) رحمت للعالمین است چه رسدبه خدا که ارحم الراحمین است. همه خلقت در دایره رحمت و لطف اوست. چرا این مهر فراگیر را فرو نهاده و دوزخ را نمایش کرده‌اند؟ آتش که عمومیت ندارد، نتیجه کبریت کشیدن یک گروه از مردم است در دامان خودشان. حالا بیاییم این را نشان بدهیم، چه لطفی دارد؟ نمی‌دانم بزرگواران خبر دارند یا نه، اما بدانند که کم مشکل نداریم در جامعه، کم جهنمی نمی‌شود خُلقِ مردم. کم آتش به پا نمی‌شود در دل خلایق. دیگر جا برای جهنم مجازی ندارند. به آنان رحم کنید لطفا.

نشر این موضوع در رسانه‌ها این پرسش را هم به ذهن می‌آورد که حالا اگر- مثلا- بهشت را نماد سازی می‌کردند بهتر نبود؟ البته سخت است بهشت ساختن. اول باید در ذهن ما باشد تا بتوانیم در زمین پیاده کنیم. یک البته دیگر سخت‌تر می‌شود نقش کوثر و جویبار شرابِ طهورا زدن. دشوار است سرسبزی بهشت را تصویر کردن. هزار در هزار درخت می‌خواهد، اما با یک سیخِ کبریت می‌شود جهنم آفرید! برای برخی‌ها سخت است خوشحالی را رسم کردن، اما با یک اخم می‌شود همه چیز را به هم ریختن.

راستی چه می‌کنیم با جامعه؟ با مردمی که امام خمینی (رض) به خدمت آنان افتخار می‌کرد؟ باری، گلستان سوژه است جامعه و مردم ما هم که هم “بُل” می‌گیرند و هم “گُل”. کم هم خوانش نخوانده‌ایم از این خوانی‌های عرفانی. در عارفانه‌های فلان شخص که غبار برخاسته از حادثه تلخ ورزقان را در آسمان مشهد دید. به این هم بسنده نکرد و عدد خوانی را هم وارد عرفان کرد تا تعداد شهدای پرواز سخت را هم با ثامن الائمه (ع) دارای وجه اشتراک بخواند، گفتاری که کسی جدی نگرفت و برخی‌ها، اما به طنز گرفتند. حتی بالگرد را هم به اسم خارجیش خواندند تا در “هلی‌کوپتر” هم ۸ حرف را به رخ بکشند!

واقعا برخی از ما یادمان می‌رود که اگر بلد نیستیم حرف بزنیم یاد بگیریم سکوت را. بگذریم، دیگری هم اوج عرفان خود را به رخ کشید در این که فلان شخصیت به شهادت رسیده از او حدیث می‌خواسته و با روایت خوانی او اشک می‌ریخته است! و دیگری. باز هم بگذریم، اما انگار حضرات نسبت به خود، معنای «کریم الصفح» می‌شوند. هم خود را می‌بخشند و هم فراموش می‌کنند. از یاد می‌برند که نام بلند شان پای چه اسنادی است. باز هم بگذریم که در گلستان سوژه تا چشم بچرخانی چیز‌های تازه می‌بینی خواندنی‌تر از دیگری. خدا عاقبت ما را و ایران ما را بخیر فرماید…

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا