آخرین خبرهااسلایدریادداشت

“جنگ تحمیلی” و صلح اجباری/ علی انجم روز

"جنگ تحمیلی" و صلح اجباری/ علی انجم روز

یادداشت اختصاصی تدبیرشرق– علی انجم روز //
پس از فروپاشی اتحاد جماهیرسوسیالیستی شوروی بخش بزرگی از میراث “امپراتوری شیطان” به شانزده جمهوری به جا مانده از آن اتحاد متوفی رسید. هر جمهوری به قدر وسعت، جمعیت و موقعیت اش در شوروی ، میراث خوار باقی مانده ها شد. بالطبع فدراسیون روسیه بیشترین سهم را از آن خویش کرد از جمله KGB ، ارتش سرخ و بخش بزرگ تسلیحات هسته ای شوروی سابق و کرسی دارای حق وتوی شوروی در شورای امنیت سازمان ملل متحد به روسیه رسید.

اما بخشی از تسلیحات هسته ای ، همچنین تعدادی از نیروگاه های اتمی در اوکراین و قزاقستان قرار داشتند بنابراین از خاکستر شوروی ، علاوه بر روسیه ، اوکراینِ هسته ای نیز سربرآورد اوکراینی که پیش تر تاوان این هسته ای شدن را با چرنوبیل داده بود.
روسیه، آمریکا و سه کشور اروپایی آلمان ، بریتانیا و فرانسه با اوکراین وارد مذاکره شدند تا از فرصت و قدرت بازدارنده هسته ای به جا مانده از شوروی چشم‌پوشی کند. رهبران خوشبین اوکراینی به قدرتمداران عالم اعتماد کردند. بالاخره دنیای پس از جنگ سرد دنیای امید و خوش‌بینی ها بود بنابراین اوکراین به خواسته و مطالبه کشورهای مقتدر عالم به ویژه ايالات متحده گردن نهاد و اهرم هسته ای را وانهاد اما از کشورهای مطالبه کننده “ضمانت امنیتی” درخواست کرد. درخواستی که توسط آمریکا، روسیه و قدرت های اروپایی پذیرفته شد. دیگر اوکراینی ها نفس راحتی کشیدند زیرا هسته ایی که از آن خاطره خوشی نداشتند، هزینه های سنگین نگهداری آن تجهیزات و فشارهای قدرت های جهانی خلاص می شدند از طرفی از همان “قداران عالم” ضمانت امنیتی دریافت کردند.

وقتی روسیه شبه جزیره کریمه را در ۲۰۱۴ اشغال و همه قواعد و پروتکل های بین المللی را زیر پا گذاشت. اوکراین فاقد کمترین توان دفاعی برای جلوگیری از تجاوز و سپس بازپس گیری سرزمین اش بود “ضمانت امنیتی” آمریکا و اروپا نیز به داد اوکراینی ها نرسید و بدعت زشت و غیراخلاقی در روابط بین الملل گذاشته شد. حرف دیپلمات ها به ویژه غربی ها، این بود که اخلاق در سیاست جایی ندارد تا بوده همین بوده و اقویا، ضعفا را بلعیده و علیرغم ادعای بشر مبنی بر اینکه وارد عصر نوین تمدنی شده و قواعد مورد اجماع جامعه بشری بر قدرت عریان می چربد باز همچنان اقویا برای زورگویی، دست بالا دارند. نمود این وقاحت ظالمانه و غیرمتمدنانه در چهره بساز بفروش آمریکایی(ترامپ) و معاون وقیح تر از خودش، جیلی ونس و البته عزم و اراده ای پولادین در قامت مردی مصمم که نمی خواست باج دهد و برای همین مدام مورد تحقیر قرار می گرفت که با ارتشی صد و نود و شش هزار نفره در برابر دومین قدرت نظامی عالم با نیروی نهصدهزار نفره برای حفظ تمامیت ارضی میهن اش تن به ذلت نمی دهد پس “کارت” قابل ملاحظه ای در قمار سیاست ندارد بوضوح پیدا بود.

ولادیمیر پوتین که “فدراسیون روسیه” را همزمان وارثِ به حقِ شوروی و همچنین امپراتوری تزاری به شمار می آورد به چند جمهوری به جا مانده از شوروی زخم زد. گرجستان دو بخش از خاکش(آبخازیا و اوستیای جنوبی) را از دست داد، آذربایجان تا همین سال گذشته قره باغ را از دست داده بود بازپس گیری قره باغ و حتا دست بالا یافتن آذربایجان، داستانی جداگانه دارد که نشان می دهد اگر منافع قدرت ها ایجاب کند می توانند به کشورهای نوظهور برای حراست از تمامیت ارضی شان یاری رسانند البته آزادسازی همان قره باغ تا حد زیادی مدیون همین مقاومت ملت اوکراین است. اما گرجستان و مولداویا که نفت ندارند مولداویا نیز همچون گرجستان بخشی از قلمروش را در سکوت و حتا بی خبری جهان از دست داد. پوتین ، نخست همه اوکراین را می خواست اما روس زبانان اقلیتی در شرق هستند که الزامن هم روس گرا نیستند نمونه بارزش خود زلنسکی ست که روس تباری اوکراینی ست از این‌رو هربار که روسیه اوکراین را صید کرد این شاه ماهی از دستش سُر خورد…!

از این‌رو روسیه ی تحت حاکمیت پوتین و تیم اش به کریمه اکتفا نکرده، با تسلیح جدایی طلبان در چهار استان شرقی، اوکراین را ناخواسته درگیر جنگی داخلی کرد. اوکراینی که هنوز به آن “ضمانت امنیتی” بی اساس دلخوش بود.
اوکراینی ها در قبال جدایی استان های شرقی، به دلیل روی کار آمدن رهبری جدید و مصمم، همچون اشغال کریمه نظاره گر نمانده و مقاومت کردند. مقاومتی که روسیه را واداشت بعد از مدتی شانه خالی کردن و درگیری در شرق اوکراین را منازعه ی داخلی آن کشور قلمداد کردن، اینبار بی رودربایستی، وقیحانه، گویی که از بی عملی اروپا و آمریکا اطمینان دارد با تمام توان به اوکراین حمله ور شد و تا حومه کیف پیشروی کرد.
همه قراین حاکی از ذبح ضعیف پای قوی بود بطوریکه آمریکا به ولادیمیر زلنسکی پیشنهاد داد با خانواده اش به آن کشور پناه برده و از راه دور، مقاومت را رهبری کند! اما زلنسکی این هنرمند سابق و رییس جمهور لاحق، کت و شلوار از تن بدر کرد و جامه شرافتمندانه رزم پوشید همان جامه ای که مورد تمسخر معاون معامله گرِ یانکیِ بی نزاکت قرار گرفت، زلنسکی و ملت اوکراین اثبات کردند، ذبح ضعفا، بی هزینه و چندان آسان هم نیست. چه بسا اگر مقاومت جانانه سه ساله اوکراینی ها نبود آمریکا به جای هزینه ۱۱۵میلیارد دلار، برای مهارغول بیرون آمده از چراغ جادو باید در حوالی ايالات متحده و در کشورهایی همچون ونزویلا،کوبا و نیکاراگوئه چند تریلیون دلار برای حفاظت و حراست از خود آمریکا هزینه می کرد! اینجاست که توقع مکرر ترامپ و ونس از زلنسکی برای سپاسگزاری از آمریکا وقیحانه بوده و این آمریکاست که باید از زلنسکی و ملت مقاوم اوکراین سپاسگزاری کند.

وقتی در ۲۰۱۴ روسیه با اشغال کریمه همه قواعد بین‌المللی را روانه سطل آشغال کرد اروپا و آمریکا دست به اقدام موثری نزدند و به تحریم هایی محدود و بی ثمر بسنده کردند. همین بی عملی غربی ها ، روسیه را تا حومه کیف کشاند و موجب جری تر شدن پوتین شد، خطری که عاقبت خود را به آمریکا و اروپا تحمیل کرد. از این‌رو بایدن و متحدان اروپایی اش هرچند بسیار دیرهنگام وقتی امنیت ملی خود را در مخاطره دیدند نخست قطره چکانی، سپس با عزمی راسخ تر به حمایت از اوکراین پرداختند حمایتی که بی ثمر نبود و علاوه بر اینکه روس ها را به عقب نشینی واداشت حتا اوکراین در برابر دومین قدرت نظامی جهان چنان توانمند شد که برای نخستین بار بعد از جنگ جهانی دوم، روسیه بخشی از سرزمین اصلی اش را در اشغال کشوری خارجی یافت و ارتش ملی اوکراین موفق شد در “کورسک” پیشروی و شهر استراتژیک “سودژا” را به کنترل خود درآورد.
هر چند دفع شر روسیه و رهایی کیف از محاصره، همچنین فاصله گرفتنش از مناطق استراتژیکی همچون خارکیف و پیشروی اوکراین در خاک روسیه به معنای پایان اشغال بخش بزرگی از اوکراین نبود و هنوز بخش های بزرگ و مهمی از چهار استان لوهانسک،دونتسک، خرسون و زاپوریژیا همچنین تمام شبه جزیره کریمه در اشغال روسیه قرار دارند و تداوم همین اشغالگری به “ضعف” حتا موضع دست پایین داشتن زلنسکی توسط ترامپ تعبیر شده است! ترامپِ دلال صفت، فهم و درک صحیحی از اصول دمکراسی ندارد او در کشور خود نیز هربار باخت به جرزنی پرداخت وگرنه درمی یافت جبهه های سرمازده خرسون ، دونتسک، کورسک و… خاکریز نخست جهان آزاد به شمار می روند. از همین رو رییس جمهور کشوری مدعی برند دمکراسی در عالم و “مشعل دار آزادی” نماینده‌ رسمی و قانونی ملتی را کنار دست خود نشانده، به دلیل عدم توفیق نظامی ملموس، لابد عدم محاصره مسکو، به وی می تازد تا با گردن نهادن به اشغال سرزمین اش ناشی از “جنگ تحمیلی” اکنون صلح اجباری را بپذیرد و دم برنیاورد! وقاحت ترامپ و معاونش ونس همه مرزهای شرافت و اخلاق را جابجا کرد.
نکته جالب اینکه در جریان مشاجره ترامپ و دنباله اش با زلنسکی، رییس جمهوری آمریکا مدام رییس جمهور اوکراین را به ناسپاسی در قبال کمک های آمریکا متهم می کند اما وقتی زلنسکی به اشغال کریمه در ۲۰۱۴ اشاره می کند ترامپ شانه بالا انداخته می گوید “آنزمان من نبودم” خب! اگر تو فقط مسوولیت زمانی که بودی را به عهده می گیری کمک های آمریکا به اوکراین در دوره ای که بایدن بود صورت گرفت پس چرا زلنسکی باید از تو تشکر کند؟!
ماجرای مطامع امپریالیستی روسیه و دلال صفتی ترامپ مرا یاد میهن اشغال شده ام در دهه چهل قرن بیستم انداخت در آن روزگار هم، به دولت ایران فشار می آوردند از آذربایجان،کردستان و بخش بزرگی از گیلان و زنجان چشم‌پوشی کند و خدا می داند رهبران وقت ایران در کشوری تحت اشغال چه خون دل ها خوردند تا زیربار این ظلم نروند البته در آن روزگار دمکرات شریفی به نام هری ترومن پشت میز همین دونالدجرالد ترامپ نشسته بود و وقتی دریافت زیاده خواهی روس ها به نقض تمامیت ارضی ایران محدود نشده و اشتهای خرس بزرگ سیری ناپذیر است، از طرفی رهبران ایران قرص و محکم همچون امروزِ زلنسکی بر تمامیت ارضی میهن پای می فشارند به جای وارد کردن فشار بر طرف ضعیف،اشغال شده و بدون”کارت”برنده به غول پیروز در جنگ جهانی دوم “التیماتوم اتمی” داد. شرافت و دوراندیشی ترومن و وقاحت غیرشرافتمندانه و کوته بینی ترامپ ، البته اگر ادامه یابد شاید روزی در آلاسکا با روس ها سینه به سینه شود، در تاریخ ايالات متحده و جهان ثبت و ضبط خواهد شد.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا