آخرین خبرهااستان هااسلایدرخبر داغفوریکافه تدبیرشرقیادداشت

فروش امروزِ اموال مردم به نرخ دیروز!

 

فروش امروزِ اموال مردم به نرخ دیروز!

یادداشت تدبیرشرق علی انجم روز//

آن هنگام که مجلس پنجم کمر”همت” بست تا عبدالله نوری را استیضاح کند آنهم نُه ماه پس از صدارتش بر وزارت کشور، نگاه و توجه بخش بزرگی از جامعه بدین امر معطوف شد زیرا هم جامعه به شدت سیاسی و البته اقشاری هم سیاست زده بودند و هم “امید” به “اصلاح” در جامعه موج می زد، البته “امید” در فقدان “تدبیر” بگذریم…!

نوری به مجلس شورای اسلامی فراخوانده شد به پرسش ها پاسخ داد، پاسخ هایی که جامعه جانانه پذیرفت اما “نماینده‌”های مدعی وکالت همان مردم، به پاسخ های نوری وقعی ننهاده و وزیرکشور دولت خاتمی استیضاح شد. کمی بعد مردم پایتخت با آرای چشمگیرشان به عبدالله نوری در انتخابات شوراها، استیضاح “نمایندگان”شان را به چالش کشیدند. نمایندگانی که بسیاری شان نتوانستند به مجلس ششم راه یافته و با “عدم رای اعتماد” مردم مواجه شدند.

اکنون بحث استیضاح عبدالناصرهمتی وزیر اقتصاد و دارایی دولت پزشکیان در محافل سیاسی “حوزه رسمی و مجاز سیاست” داغ است. اما جامعه برعکس سال ۷۷ کمترین اعتنایی بدین موضوع ندارد. حال، جامعه ی امروزِ ایران نسبت به ۲۶سال قبل، غیرسیاسی تر شده و یا از “اصلاح” نا”امید” است یا اینکه میدان را از مدیران آراسته به “تدبیر” خالی می بیند و شاید هم، هر سه گزینه ، نمی دانم. هر چه هست، ماندن و رفتن یک وزیر، حتا ارشدترین مدیراقتصادی دولت، آنهم در اوج “فشارهای حداکثری اقتصادی” دیگر حتا دغدغه ی فرعی جامعه به شمار نمی رود، چرا؟! اینرا هم نمی دانم!

در هر صورت جامعه چه مانند ۷۷ نسبت به استیضاح سیاسی ترین وزیر دولت، حساس باشد و به شکلی مدنی، با استفاده از اهرم آرای خویش، در انتخابات شوراها، بدان واکنش نشان دهد چه همچون اینروزها، نسبت به استیضاح اقتصادی ترین وزیر دولت، بی اعتنا و بی تفاوت بماند نمی توان، برخی از واقعیت ها را به عمد نادیده گرفت و همچون اغلب مردم برای این رخدادها تره هم خرد نکرد. زیرا آنطور که پیداست از این ماجرا “بوی کباب” برای “خواص موید” و دارای “استعلام” به مشام می رسد. کبابی که برای برخی “صالحین” مورد “تایید” هم آب دارد هم “نان” بنابراین در غیاب و فقدان و توجه جامعه ای دردمند که “آنقدر صنم داره که یاسمن در بین شان گمه” وقتی پای تتمه دارایی نود میلیون ایرانی اعم از در داخل مانده ی مهجور و مغبون همچنین مهاجران مجبور و مقهور، به میان می آید این وظیفه ی ملی_میهنی کنشگران اغلب ساکت این روزهای تاریخ است که برای ثبت در جریده روزگارهم شده، ندای هر چند در نای گیر کرده را، به زبان آورده یا بر قلم جاری سازند. تا نان آوران برای بوی کباب شنیدگان، گمان نکنند با نابینایان، گردو “بازی” می کنند هر چند، عمری با عمر بسیارانی “بازی”ها کرده و کماکان مشغول اند.

البته این واقعیتی غیرقابل انکار است که اکثریت قاطع جامعه، به استناد میزان مشارکت شان در چند انتخابات سال های اخیر، نه تنها حاضر به بازی در زمین رسمی سیاست نیستند بلکه ذره ای هم به کنشگری کنشگران صاحب “استعلام” و برخوردار از “صلاحیت” مورد “تایید” علاقه و اعتنایی ندارند. اما این بی اعتنایی و تره خرد نکردن ها، همواره نباید سبب مصادف شدن عزای مالباختگان با عروسی رُبایندگان شود چون دیگر خیلی زور دارد!
روزهای زمستانی ست و”هوا بس ناجوانمردانه سرد است” هکتارها زمینِ مرغوب را در دماوند پشت قباله موسسه ای می اندازند و وقتی با مواخذه همان، برخی نداهای در نای خفته، مواجه می شوند، می گویند فکر کنید بیت المال این جیب به آن جیب شده و اتفاقی نیفتاده است! آنهم درهمین بزنگاهی که به نام “خصوصی سازی” عبدالناصر همتی را به گوشه رینگ می رانند تا در وانفسای افزایش سیصدهزار ریالیِ دلار طی سه ماه، مُصرانه دوباره استعداد خصوصی سازی شان شکوفا شده و می خواهند وزیر “اقتصاد” را به واگذاری بخشی از “دارایی” نود میلیون شهروند مغبون، مقهور و مجبور را به قیمت چند ماه قبل وادارند وگرنه باید ببوسد، برود کنار!

اما همین لیبرال شده های طرفدارِ “بازار” درباره آن مدعی “این جیب به آن جیب شدن هکتارها زمین دماوند” کلمه ای بر زبان نیاورده، بانگ زدن پیشکش، زمزمه وار هم نمی گویند آن “موسسه” اساسن اموالِ بیت المال نبوده و مدعیان خصوصی سازیِ سوپر حامی بازار آزاد شده ی اینروزها، متذکر شوند آن “مال” از آنِ کارآفرینی برجسته در حوزه فرهنگی و رسانه ای بوده و ربطی به “بیت المال” ندارد و به مردمی که مدعی نمایندگی شان هستند توضیح دهند مقصد نهایی اموال و املاکی که همتی باید واگذارشان کند کیست و کجاست؟ زیرا خصوصی سازی را پیش از این، محمود احمدی نژاد خیلی شیوا و گویا برای مان معنا کرد! فقط به یک نمونه گذرا اشاره کرده می گذرم، مخابرات ایران، متعلق به مردم را، وارد فرایند باصطلاح خصوصی سازی کردند اکنون همین به زیرِ ضرب گرفتگان همتی، فقط پاسخ دهند شرکت مخابرات ایران به کدام بخش “خصوصی” و با چه قیمتی واگذار شد و هنگام واگذاری، قیمت کارشناسی شده ی واقعی “بزرگترین اپراتور خاورميانه” چقدر بوده است؟

نمایندگان “خدوم” مُصر به استیضاح همتی، به همین یک پرسش درباره مخابرات، صریح، صادقانه و شفاف پاسخ دهند تا همین مردم بی اعتنا به سرنوشتِ مایملک شان بدانند آنان که برای خریداری اموال شان دندان تیز کرده اند آنهم به نرخ دیروز، چه کسانی هستند. زیرا از همتی چیزی بیشتر از تحویل نیشخند به استیضاح کننده ها و درنهایت و بهترین حالت، شرافتمندانه گردن نهادن به استیضاح، بیرون نمی آید، حق هم دارد بالاخره جان عزیز است… بگذریم!

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا