از بیل تا قابیل
به گزارش تدبیرشرق، وحید احمدیآرا در یادداشتی نوشت: درست در روزی که رییس جمهور بیل به دست گرفته بود و ملات بر آجر می ریخت، در شهر من، مردی با بیل جوان سوپرمارکتی محل را کشت.
درگیری فکری همهی فعالان رسانهای و خبری بر سر این بود که ضارب یا قاتل بیل به دست احتمالا از مهاجرین افغان است و سو و جهت اخبار درگیر این حاشیه شد.
هر چند حاشیهای که متن بسیاری از اتفاقات و رویدادهای گذشته و آیندهی این کشور است.
اما جز اندکی، کسی به این نپرداخت که بر ما چه رفته که اینگونه با بیل به هم میتازیم؟ کسی نپرسید که مقتول از چه عصبانی بوده و ضارب به کجای جنون رسیده که بیل بر سر همنوع خود می کوبد؟ اینکه آن کوچه ماههاست کندهکاری شده و شهرداری علیرغم پیگیری مکرر اهالی محل اقدامی برای آسفالت یا حتی بهسازی مسیر برای شهروندان نکرده یک درد است و اینکه این حجم از عصبیت منجر به جنون از کجا سرچشمه گرفته بحثی عمیقتر ووسیعتر است.
از شمال برگردیم جنوب ، تصاویر را با هم مرور کنیم.خواه ناخواه، منصفانه یا غیرمنصفانه، اکت رییس جمهور، با هر انگیزهای قطعا اقدامی پوپولیستی برشمرده میشود.اینکه چرا رییس جمهور در آن هنگام به جای اینکه بیل به دست بگیرد و ملات بر آجر بریزد دغدغهی این را نداشت که در قرن موشک و قارهپیما، در سالهای آسمانخراش و برج چرا همچنان سیمان و ماسه به رسم پنجاه سال پیش با فرغون حمل میشود و چرا همچنان با نخ، شاقول می بندند و هزاران چرای فنی دیگر؟
اینکه صنعت ساختمان به عنوان یکی از اساسیترین منابع گردش مالی و اشتغالزایی کشور در کجای معادلات اقتصادی کشور قرار دارد و مشکلات این صنعت چیست و رییس جمهور به جای بیل به دست گرفتن و قدرت نمایی بدنی خود آیا همین زمان را برای حل مسایل شاغلین این صنعت به کار میبست بهتر نبود؟اینکه رییس جمهور برای کارگری که بعد از او بیل را به دست می گیرد چه کرده است و چه برنامهای دارد؟ آیا به فکر خروج او و خانوادهاش از اعماق خط فقر هست یا نه؟ اینکه برای بیمه بیکاری و درمانی او اندیشیده است یا خیر ؟
اینکه آیا فردا کارگر افغانی با دستمزد پایینتر جای او را بگیرد یا نه؟
اینکه فرزندش کار دارد؟دخترش جهاز دارد؟ همسرش امنیت روانی و اجتماعی دارد؟ اینکه نوهاش فیلترشکن دارد؟هزاران سوال بیپاسخی که کاش رییس جمهور. به جای بیل زدن به پاسخ اینها میاندیشید.
اینقدر بیامید و بی انگیزه ایم که حتی حوصله ی این نیست که بشماریم چند روز و چند ماه از بر کرسی نشستن رییس جمهور گذشته اما بی شک آنقدر گذشته که به ما اجازه بدهد تحقق وعدهها که هیچ ، حرکت به سمت تحقق وعدهها را بررسی کنیم .از میان وعدههای رییس جمهور شاید توقف طرح حجاب، که شاید آن هم موقتی باشد، تنها وعدهی عینی و ملموس و اجتماعی است که در نگاه عامهی مردم کمی تا قسمتی محقق شده .
در بحث رفع فیلترینگ ، پر هزینهترین و کارآفرینترین پلتفرم ، اینستاگرام، همچنان فیلتر است که همچنان مافیای فیلترشکن فروش بتواند کاسبی پررونق خود را ادامه دهد و درآمد مخابرات نیز با فروش دو برابری حجم اینترنت خود همچنان صعودی باشد.
همچنان میلیونها شاغل و کاسب آنلاین کرکره دکانشان در اینستاگرام نیمه باز است.و دربارهی اصلی ترین دغدغهی مردم یعنی مشکلات معیشتی و تورم نه تنها گشایش محسوسی صورت نگرفته است بلکه به نظر میرسد روز به روز مشکلات اقتصادی مردم بیشتر و بیشتر میگردد و در بسیاری موارد، مسایل حادتر و غمانگیزتر نیز شده است .
آقای رییس جمهور بیل را که رها کردی ، نفست که بالا آمد، فیلمها و تصاویر رج زدن و آجرچینیت که خوب در همه جا وایرال شد، از مشاوران اجتماعی و مردمشناسیت بپرس که چه میشود که آستانهی تحمل آدمهای این سرزمین اینقدرپایین آمده که با بیل به جان هم میافتند؟ چه میشود که آمار درگیری و نزاع و خشونت اینگونه بیپروا و بیترمز رو به افزایش است؟ یک جامعه به کجا رسیده که دردمندانش حتی نا و نفس ناله کردن نیز ندارند و چیمیشود که منتقدین و فعالین دلسوز هم دیگر ترجیح داده اند سخن نگویند، ننویسند ، حتی توییت نزنند و استوری نگذارند؟بیل را که رها کردی به آدمهایی بیندیش که در حسرت سیبی بر درخت و درختی برای آسایش ، به دوزخی رانده شدهاند که قابیل در مقابلشان، فرشته است؟بیل را که رها کردی قلم در دست بگیر و برای ما و رسانه ها نه، برای خودت بنویس که دولت و حاکمیت چه بهشتی را به این مردم بدهکارند؟